محاکمه خوک
نویسنده: اسکار کوپ فان
مترجم: ابوالفضل اللهدادی
ناشر: نشر نو
نوبت چاپ: ۳
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۹۵
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۱۴۷۵
«محاکمه خوک»، اثر اسکار کوپ-فان، روایتی است از دو جنایت: به قتل رساندن یک نوزاد توسط یک خوک و محاکمه و مجازات خوک توسط مردم و حاکمان روستا.
رمان فرانسوی محاکمه خوک در سال ۲۰۱۹ میلادی به چاپ رسیده و نشر نو آن را با ترجمه ابوافضل اللهدادی در سال ۱۴۰۱ خورشیدی در اختیار مخاطبان فارسیزبان قرار داده است.
نویسنده در این داستان کوتاه تاریخی با جزئیاتی فراوان و بیانی خشونتآمیز، رفتار وحشیانهی اهالی یک روستا علیه یک خوک متهم به جنایت را به بهانهی محاکمه و مجازات عادلانهی او روایت کرده است.
کوپ فان اگرچه رمان را با الهام از سوژهی عجیب و واقعی محاکمه و مجازات حیوانات نوشته اما در داستان به مکان و زمان خاصی اشاره نمیکند. از سدهی سیزدهم میلادی تا قرن هجدهم، دادگاههایی در اروپا و بهویژه فرانسه تشکیل شده که در آنها حیواناتی مانند خوک، موش و سگ به جرم قتل، سرقت و … محاکمه و مجازات شدهاند. این دادگاهها شکل و شمایلی شبیه به دادگاههای معمولی داشته و حیوانات متهم را مانند انسان لباس پوشانده و آرایش میکردند.
داستان محاکمه خوک در چهار بخش اصلی و یک بخش مؤخره روایت میشود: جنایت، دادرسی، انتظار، شکنجه و بازی کورها.
ماجرای کتاب از آنجا آغاز میشود که خوکی در حال پیادهروی روزانه به یک خانه میرسد و در نزدیکی آن استراحت میکند. پس از رفع خستگی و گردش اطراف خانه هنگامیکه اهالی خانه مشغول انجام کار روزانهشان بودند جلوی در و داخل سبدی حصیری یک شیرخواره را میبیند و او را گاز میگیرد.
در بخش اول، جزئیات قتل نوزاد توسط خوک و دستگیری او توسط اهالی روستا روایت میشود. «روی سبد حصیری خم شد، اول پوست ]نوزاد[ را بو کرد که عطر صابون و روغن میداد، بعد محکم گونه و شانه را گاز گرفت. با دهانی پر از خون گرم سمت جنگل باز میآید»
مراسم خاکسپاری و حال و احوال خانوادهی نوزاد و مردم روستا از دیگر موضوعاتی است که نویسنده به آن توجه کرده. «]مادر نوزاد[ درحالیکه سعی میکند بفهمد چه رخ داده، شیر در سینههایش میجوشد. جسمش هنوز نمیداند که دیگر دهانی ندارد برای غذا دادن.»
بخش بعدی که مانند یک نمایشنامه نوشته شده، به روند برگزاری دادگاه و جو حاکم بر آن و نطق شاکیان و وکلا، قاضی و سایر حضار اختصاص دارد، دادگاهی که متهم در آن یک حیوان است و قاضی و وکیل و هیات منصفه، انسان. «]سرپرست تحقیق میگوید[ بازجویی ناامیدکننده بود. میتوانم بگویم چندتا نعره، قدری خُرخُر، اما خبری از کوچکترین توضیحی نبود.»
در بخش انتظار، کوپ-فان به زندگی شخصی مجریان حکم دادگاه و شکنجهگرها میپردازد و از علائق و ابزار مورد استفادهی آنها میگوید و آمادهسازی صحنهی مجازات را به تصویر میکشد. «درباره جلاد هم مثل بدکارهها، نمیتوانیم به همه مردانی نیندیشیم که از زیر دستش گذشتهاند.»
اوضاع و احوال خانوادهی مقتول بخصوص خواهر نوزاد هم قسمتی دیگر از بخش سوم است. پرسشهایی که در ذهن دختر خانواده شکل گرفته و تصور او از قاتل برادرش، ماجرا را از دید یک کودک بیان میکند. «پوستش صورتی است؟ برادرش چه کرده بود که میخواست بخوردش؟ یک نوزاد چه مزهای دارد؟ میگویند حیوان است ولی حیوانها که نوزادها را گاز نمیگیرند.»
بخش چهارم، اوج روایت خشونتآمیز داستان است؛ نویسنده چیزی را از قلم نمیاندازد، از کندن پوست گونهها و کشیدن دندانهای خوک گرفته تا ریختن سرب مذاب روی بدن و به دار آویختن او. «جلاد بهآرامی و بادقت مایع جهنمی را در طول داغهای روی بدن مجرم سرازیر میکند. با توجه به طرحهای تیغ، اول روی شکم، بعد توی سوراخهایی که از این به بعد جای گونههایش را میگیرند.»
بخش پایانی کتاب، جدال چند فرد نابینا و فقیر چماق به دست با خوک نیمهجانی است که همچنان طناب به دور گردنش پیچیده. هرکس بتواند کار خوک را تمام کند، صاحب گوشت قربانی میشود. «خوک بین دو مردی که آنجا افتادهاند پنهان میشود. انگار تسلیم میشود و حتی برای ضربه چماق آخر التماس میکند.»
اسکار کوپ-فان در خلق بخشهایی از رمان محاکمه خوک از نوشتههای میشل فوکو الهام گرفته است. فوکو در یکی از آثارش با عنوان مراقبت و تنبیه، تولد زندان، به روند تحول شیوههای بازداشت و مجازات متهمان در فرانسه (از قرون وسطی تا انقلاب کبیر) میپردازد. در بخشی از این کتاب درباره مجازات فردی که در ۱۷۵۷ به جرم سوء قصد به شاه محکوم شده بود آمده است:
«با انبری گداخته و سرخ، بازوها، رانها و ماهیچههای ساقهایش شکافته شود و دست راستاش در حالی که در آن چاقویی را گرفته که با آن به جان شاه سوء قصد کرده با آتش گوگرد سوزانده شود و روی شکافهای ایجاد شده در بدناش سرب مذاب، روغن جوشان، صمغ گداخته و موم و گوگرد مذاب ریخته شود …»
همچنین کوپ-فان از زبان وکیل تسخیری خوک متهم، به رابطه بین اختیارات و مسئولیتهای افراد و اثر رفتار جامعه و حکومت با طبقه فرودست و انتظارات از آنها هم اشاره میکند. «گیریم که مجرم است، آیا به همان اندازه هم مسئول است؟ … نگاهش کنید. زندگیاش را تصور کنید. برهنه در جادهها پرسه میزند. همهی زندگیاش تحقیرش کردند… کاری که او کرد جنایت نبود، تصادف بود.»
در ابتدای کتاب، اللهدادی در بخش مقدمه مترجم با تشریح واقعی بودن سوژهی داستان به انگیزههای اسکار کوپ-فان برای خلق این اثر اشاره میکند. همچنین مترجم کتاب دربارهی زندگی کولیوار کوپ-فان، سایر آثار این نویسندهی متولد ۱۹۸۸ میلادی و نویسندگان و متفکران الهامبخش وی توضیحاتی را ارائه میدهد.
ترجمهی فارسی «محاکمه خوک» در سال ۱۴۰۰ خورشیدی نامزد دریافت جایزهی ابوالحسن نجفی شده است.
نویسندهی معرفی: هومن میرباقری
محاکمه خوک
نوشته های شما