یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
نویسنده: الکساندر سولژنیتسین
مترجم: رضا فرخفال
ناشر: نشر نو
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۱۸۳
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۲۸۱۶
لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند
همان طور که از نام کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ برمی آید این کتاب داستان یک روز از زندگی یک زندانی معمولی با نام «ایوان دنیسویچ شوخوف» است که به جرم جاسوسی برای آلمانی ها در جبهه جنگ توسط روسها دستگیر شده است. مردی که بی گناه است اما حالا او را به گولاگها یا زندانهای خود فرستاده اند، جایی که مدام تاکید میشود بسیاری از آنجا زنده خارج نمیشوند. اما او که به ده سال زندان محکوم شده است، در نهایت از آنجا خارج می شود، درست ده سال بعد نه یک روز کم، نه یک روز بیشتر.
او خوش شانس است یا این فقط یک داستان امیدوارکننده درباره پایان شب سیه است؟ انتشار این داستان از اردوگاههای کار اجباری و روایت روزگار سخت و انواع شکنجههایی که زندانیان در گولاگها می شدند، اتفاق متفاوت و منحصر به فردی بود.
این داستان در 1962 در مجله «دنیای نو» در شوروی سابق منتشر شد . یکی از اولین داستانهای متفاوت دوران استالین محسوب میشود. داستانی که سرراست و ساده به روایت مشکلات و رنجهای زندانیان در اردوگاههای کار اجباری میپردازد و به شکل مستقیم زندگی زندانیان را توصیف میکند. زندگی زندانیانی که هر روز عمرشان با هراس و شکنجه و کار اجباری همراه است. زندگی که در نهایت با مقاومت در برابر این سختگیریها ادامه پیدا میکند و آنان برنده این جنگ نابرابر هستند.
یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ به خوبی سختیهایی که گاه حتی تصورش برای ما تلخ است را توصیف کرده است و همه این توصیفها نشان از واقعیت دارد، لکههای ننگی که به نظر نمیرسد روسیه بخواهد آنها را پاک کند.
از روی این داستان فیلمی با بازی «تام کورتنی» توسط انگلیس و نروژساخته شد.
درباره نویسنده
الکساندر سولژنیتسن در ۱۱ دسامبر ۱۹۱۸ به دنیا آمد. در دانشگاه ریاضی خواند، مدتی به عنوان محقق در یکی از زندانها مشغول به کار شده بود، پس از نوشتن نامه انتقادی تبعید شد و در ۳ اگوست ۲۰۰۸ درگذشت.
او در سال 1970 برنده جایزه نوبل ادبیات شد اما به دلیل هراس از عکسالعمل رژیم کمونیستی که شاید او را دیگر به وطن راه ندهند، راضی نشد از شوروی خارج شود و به استکهلم برای دریافت جایزه برود.
در جنگ جهانی دوم جنگید اما نوشتن یک نامه انتقادی به استالین سبب شد تا 8 سال در اردوگاههای کار اجباری سیبری زندانی و سه سال از کشور تبعید شود اما در یک تحول غیر قابل پیشبینی رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ با وجود موضوع زندان در مجله «دنیای نو» منتشر شد و او تبدیل به چهره شناخته شده در ادبیات روس شد و راه را برای نوشتن تجربههای مشابه از سوی نویسندگان دیگر باز کرد.
سولژنیتسن درباره شکنجه، زندان و آنچه بر فرد در زمان زندانی شدن در این گولاگها و زندانهای سیبری میگذشت، نوشت. او خود گاهی حساسیتهای زیادی به خرج میداد، مثلا کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ 4 بار به انگلیسی ترجمه میشود تا در نهایت او راضی به چاپ میشود. در مدتی که انتشار آثارش در کشورش ممنوع شده بود، توانست اثری از خود را درخارج از کشور به چاپ برساند و نام خود را در جهان بلندآوازه کند.
«مجمع الجزایر گولاگ»، «آگوست 1914»، « نخستین حلقه» و ..از دیگر آثار اوست. در سالهای اخر زندگی مبتلا به سرطان بود و کتاب «بخش سرطان» از آن روزها الهام گرفته است.
بخشی از کتاب یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
دوباره درد، تمام وجودش را فرا گرفته بود ولی نباید میگذاشت نگهبان در بیرون سالن غذا گیرش بیاندازد؛ رئیس اردوگاه دستور سختگیرانهای برای کسانی که ول میگشتند، در نظر گرفته بود: زندان انفرادی.
جالب بود امروز در مقابل سالن غذاخوری، نه ازدحامی و نه صفی بود، میشد مستقیم به داخل رفت. داخل سالن را مانند حمام، بخار فرا گرفته بود و هر زمان که در باز میشد، هوای یخ زده به همراه بخار به داخل هجوم میآورد؛ برخی از کارگران پشت میزها نشسته و عدهای هم راهرو را با ازدحامشان در انتظار خالی شدن جا، مسدود کرده بودند.
دو يا سه کارگر از هر دسته در میان جمعیت، در حالی که کاسههای آش و فرنی را درون یک سینی چوبی در دست داشتند، فریاد و تنه میزدند و به دنبال جای خالی برای گذاشتن غذایشان میگشتند. یکی از پشت سر دیگری فریاد میزد: «مگه کری خرفت، چه کار میکنی، به سینی من تنه زدی و غذایم را ریختی.» دیگری اعتراض میکرد: «هی برای پیدا کردن پسمانده ها سر راه نایست.»
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری
Thanks for clicking. That felt good.
Close