چگونه مثل کارآفرین ها بیندیشیم؟
نویسنده: فیلیپ دلوز
مترجم: محمد یوسفی شیرازی
ناشر: هنوز
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۱۸۸
شابک: ۹۷۸۶۲۲۹۵۵۸۷۱۳
چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم از معدود کتابهایی است که از همان مقدمه و به سادگی ما را با واقعیت ذهن کارآفرینان آشنا میکنند و در آخر تمرینهایی هم میدهند که اگر خواننده میخواهد در این راه قدم بگذارد، با شیوه و مسیر بیشتر آشنا شود.
نویسنده که خود دانش آموخته اقتصاد است و بارها برای تحلیل و بررسی روند فعالیت شرکتها در آنها حضور داشته و نقاط ضعف و قوت آنها را ارزیابی کرده است، از همان ابتدا هشدار میدهد که اندیشیدن به شیوه کارآفرینان دردسر دارد و آنهایی که به فکر نگه داشتن وضع موجودند، به ندرت چنین نگرانیهایی را به جان میخرند.
او از موسسه کافمن و پروژهای که در 1920 آغاز کرده مثال میآورد. موسسهای که بر دو اصل آموزش و کارآفرینی تمرکز کرده و هدفش این بود که فرصتهای متعدد برای تعداد بیشتری از مردم فراهم کند اما در عینحال میدانست که غیر از سرمایه، پیشرفت در این مسیر نیازمند شناخت حداقلی از مردم است.
کتاب از فصلهای «ذهن کارآفرین»، «تاریخچهای از ایده کارآفرینی»، «جستوجوی فرصت»، «غنیمت شمردن فرصت» و «استفاده ار فرصت» تشکیل شده و البته ضربالمثلها و نامها را نیز در انتهای کتاب آورده است.
در ابتدای هر فصل با افراد مختلف که کارهای موفق و ناموفقی را آغاز کردهاند آشنا میشویم، گاه ماجرای «گورجیف» را میخوانیم که با وعده تعمیر کردن وسایل به اندوختن ثروت اقدام کرد یا به اتاق «دن» استیو جابز در شرکت اپل میرویم. شاید غیر از این مثالها یکی از بخشهای مهم فصل چهارم است که ما را با چگونگی گردآوردن منابع، افراد و فراهم کردن محیط و نحوه برنامهریزی آشنا میکند.
برای کارآفرینی باید سبکبال و رها بود، دانست که هر لحظه ممکن است همه چیز بهم بریزد و از دست برود اما شما میتوانید از این شکستها هم عبور کنید.
درباره نویسنده
فیلیپ دلوز بروتون متولد 29 ژوئیه 1972، روزنامه نگار و نویسنده بریتانیایی است. او بیشتر به عنوان روزنامهنگار اقتصادی در جهان شناخته شده است و 10 سال در روزنامه دیلیتلگراف فعالیت میکرده و اکنون از روزنامهنگاران فاینشنال تایمز و والاستریت ژورنال است. مدرک لیسانسش را از آکسفورد و MBA را از دانشکده بازرگانی هاروارد دریافت کرده.
بروتون از نویسندگان موسسه مدرسه زندگی است که زیر نظر «آلن دوباتن » فعالیت خود را انجام میدهد تا با مطالعه موضوعهای مهم زندگی و با کمک فرهنگ، زندگی را شفافتر و لدتبخش کنند.
زندگی بازی است، در دانشکده بازرگانی هاروارد چه چیزی یاد میگیرید و از کار یکنواخت تا تصمیمهای بزرگ از دیگر کتابهای پرخواننده اوست که البته هیچ کدام به فارسی ترجمه نشده است.
بخشی از کتاب چگونه مثل کارآفرینها بیندیشیم
* کار شرکت اپل تلفیقی از علوم انسانی و امور فنی بود و هر دو به یک اندازه اهمیت داشت. طراحی خوب، پیچیدگیها را ساده میکند. مدیران هرچیزی را که اسم جابز بر روی آن بود با ولع میبلعیدند؛ اما این چیزها با مسایلی مثل خرج و دخل زمین تا آسمان فرق دارد. توضیح دادن این مسائل به نحوی که خصلتها و تجربههای جابز در آن نقشی نداشته باشد، کار دشواری بود.
* اخلال ممکن است در هر حوزهای به دست کارآفرین تیزهوش اتفاق بیفتد؛ اما فقط به معنی تغییر یا راهانداختن هرج و مرج نیست. اخلال شامل سه مرحله مشخص است. آنها که دار و ندارشان در خطر است، واکنششان در برابر امواج اختلال این است که سعی میکنند از کشتی سوراخ شدهشان آب را بیرون بریزند و آن را از غرق شدن نجات دهند. کارآفرین در چنین موقعی تخته موج سواریاش را بیرون میآورد.
* قرار نیست درجایی که همه کار میکنند، کار کنیم؛ جایی که در آن مبارزهای بیامان و رقابتی بیمهار برقرار است. قرار است در محیطی کار کنیم که طبعا در آن از هر آدم تازه از راه رسیدهای تواناتریم؛ محیطی که میتوانیم در آن خطرهایی کنیم که دیگران هیچوقت نمیکنند.
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری