سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

چرا تمدّنِ بزرگ را تاب نیاوردیم؟

چرا تمدّنِ بزرگ را تاب نیاوردیم؟


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

مجموعه نِشست‌های خصوصی‌ای که هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار در اوایل سال ۱۳۷۲ ترتیب داد، از همان ابتدا طرح و نقشه‌ای بود جهتِ پیاده شدن روی کاغذ. نوارِ آخر این جلسات پیش‌ترها (پس از درگذشتِ هر دوی آن‌ها) با جرح و تعدیل در فصلنامه‌ی زنده‌رود منتشر شده بود. حالا این گفتگوها به چاپ رسیده‌اند و این مطلب نگاهی انداخته است به چندوچون این گفتگوها.

ما و جهان اساطیری

نویسنده: هوشنگ گلشیری , مهرداد بهار

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۱۵۹

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۶۰۶

مجموعه نِشست‌های خصوصی‌ای که هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار در اوایل سال ۱۳۷۲ ترتیب داد، از همان ابتدا طرح و نقشه‌ای بود جهتِ پیاده شدن روی کاغذ. نوارِ آخر این جلسات پیش‌ترها (پس از درگذشتِ هر دوی آن‌ها) با جرح و تعدیل در فصلنامه‌ی زنده‌رود منتشر شده بود. حالا این گفتگوها به چاپ رسیده‌اند و این مطلب نگاهی انداخته است به چندوچون این گفتگوها.

ما و جهان اساطیری

نویسنده: هوشنگ گلشیری , مهرداد بهار

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۱۵۹

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۶۰۶

 


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

چرا تمدّنِ بزرگ را تاب نیاوردیم؟

 

 

گذری بر کتابِ «ما و جهانِ اساطیری» (گفت‌وگوی هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار) به کوششِ باربد گلشیری

یک) مجموعه نِشست‌های خصوصی‌ای که هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار (و در حضورِ فریدون مختاریان) در اوایل سال ۱۳۷۲ ترتیب داد، از همان ابتدا طرح و نقشه‌ای بود جهتِ پیاده شدن روی کاغذ. نوارِ آخر این جلسات پیش‌ترها (پس از درگذشتِ هر دوی آن‌ها) با جرح و تعدیل در فصلنامه‌ی زنده‌رود منتشر شده بود. آن نوار بعدتر مفقود شد و دسترسیِ همگانی به بخش‌های بریده‌ی آن عملاً ناممکن گشت.

امّا، بنا بر گفته‌ی باربد گلشیری، باقیِ نوارها بی‌کم‌وکاست در این کتاب تصحیح و تحریر شده‌اند. کتاب با پرسشِ هوشنگ گلشیری درباره‌ی منشأ شکل‌گیری علاقه به اساطیر در مهرداد بهار آغاز می‌شود. بهار از سال‌های تحصیل و اخراجش می‌گوید؛ از مسؤولیتش در تشکیلاتِ سازمان دانشجویی، شرکت کردنِ در کلاس‌های تئوریک حزبی و حضور پررنگش در تمام فعّالیت‌های چپِ آن روزگار.

گفت‌وگو به مرور شکلی تخصّصی به خود می‌گیرد و بهار از تأثیراتِ شاهنامه، تفاوتِ حماسه و اسطوره، و سپس دین و فلسفه می‌گوید. هر کلام بهار، طبق انتظار، سرشار از مفاهیم و کُدهایی است که خواننده را به واکاوی در هویت و تاریخِ فردی و جمعیِ خود وامی‌دارد. از سویی دیگر گلشیری با هدایت هوشمندانه‌ی گفت‌وگو، مبحثِ اسطوره را از عصر باستان به زمان معاصر سوق می‌دهد تا تیغِ تشریح را بر تنِ رنجور تاریخ عقل‌ستیز این جغرافیا بکشاند.

روحیه‌ی دانشجویانه‌ی نویسنده‌ی جاسنگینِ ادبیاتِ فارسی و ارجی که او بر امرِ آموختن می‌دهد، یکی از نقاط و نکاتِ قابل ستایش این کتاب است.

 

مهرداد بهار
مهرداد بهار

مباحثه از زرتشت و زروان و خیر و شر پیش‌تر می‌آید. به «بیگانه‌ی پلید» و «جانشین اژدها» در تاریخی بی‌قرار می‌رسد. ‌درنگی در احوالات ناصرالدّین‌شاه و جنبش مشروطه می‌کند. پای پدیده‌ی مقدّس «شاه» در روزگار پهلوی را پیش می‌کشد تا پدیده‌ی نفرت از شاهنامه در دوران پس از آن را ریشه‌یابی کند.

عرب‌ستیزیِ معاصر را وامی‌کاود و آن را به پایان تلخ شاهنامه که فرجام شومِ ایران برای بازگشت به عصر استقلال از سلطه‌ی تازیان است مرتبط می‌کند؛ و همزمان اصالتِ زبان فردوسی را ماحصل مقاومت ملّی در برابر اعراب می‌داند. تعدّدِ آرامگاه‌ها را به جهانِ بیش‌خداییِ پیش از اسلام ربط می‌دهد و آن را روشی برای ارتباط با اهورامزدا برمی‌شمرَد. از راسیونالیسمِ دیالکتیکی و استدلال‌محور یونان به تفکّر متافیزیکی و گنوستیکی آسیا نقب می‌زند. تناقضات را آشکار می‌کند.

از ناهمخوانیِ دو نهاد در حکومت می‌گوید؛ از همنشینیِ انتخابات و فرّه‌ی شاهی. مهرداد بهار کنایه‌ی جالبی درباره‌ی این تناقضات و تعارضات می‌زند: «… ما تاب این سرعت را نیاوردیم. ما این تمدّنِ بزرگ را تاب نیاوردیم. … ما کراوات را باز کردیم. خواسته‌ایم مقاومت نشان دهیم، امّا کت و شلوارِ ما همچنان فرنگی است.» گلشیری و بهار در این گفت‌وگو وضعیت وقت را در سیطره‌ی جهان اسطوره‌ای کالبدشکافی می‌کنند. ملّتی را می‌شکافند که به جای تاریخ‌گرایی به برداشت‌های استعلایی دل بسته است؛ و آفت‌های عدمِ توجّه به تاریخ در دلِ این جامعه‌ی عقل‌گریز را گوشزد می‌کنند. «ما و جهان اساطیری» علاوه بر آموزه‌هایی که در مبحث اسطوره دارد، به خواننده‌اش دیدگاهی سیاسی نیز می‌بخشد.

 

امری که انسانِ امروزیِ غرقه در شکست بیش از هر چیز دیگری نیازمند مسلّح شدن به آن است. به قول گلشیری: «انسان می‌تواند در شکست هم محکم باشد.» و به قول بهار: «انسان می‌تواند فولاد باشد. می‌تواند نرم مثل آب باشد. بله آدم می‌تواند.»

دو) کتابِ «ما و جهانِ اساطیری» برای مخاطبِ جدّی و پیگیرِ متون و پژوهش‌هایی در بابِ اسطوره، نکته‌ی ناخوانده و دندان‌گیری ندارد. مخاطبی که تألیفاتِ بنیادینِ بهار («پژوهشی در اساطیرِ ایران» و یا «از اسطوره تا تاریخ») را خوانده باشد، شاید در مواجهه با این کتابِ نوچاپ دچارِ کمی سرخوردگی شود! (که البتّه این احساس در برابر شور و شعف انتشارِ گفت‌وگویی اصیلِ و تازه از دو چهره‌ی سترگ ابدی/ پژوهشی تاریخِ معاصرِ ایران امری بدیهی است!)

با این همه «ما و جهانِ اساطیری» سرشار از تکانه‌هایی است که خواننده‌ی تازه‌کار در وادی علم‌الاساطیر را عمیقاً درگیر می‌کند و او را به کارِ پرسش و پژوهش وامی‌دارد. آن‌طور که از مقدّمه‌ی کتاب دستگیرمان می‌شود، باربد گلشیری در پیاده کردن نوار به غایت کوشیده است. (در این مسیر فریدون مختاریان، ابوالقاسم اسماعیل‌پور و فرزانه طاهری نیز به وی یاری رسانده‌اند.)

 

بنا بر همان مقدّمه، متنِ مکتوب به نهایت امانت‌دار است؛ در نحوِ جملات کمی دست بُرده شده، در انتقال لحن‌ها جد و جهد شده و سیاق گفت‌وگو حفظ شده است. در واقع باربد گلشیری، چنان‌که خود نوشته است، از «استکتاب» تن زده و «تقریرِ» مباحثه‌گران را صرفاً «تحریر» کرده است تا «بارِ سبکِ گپ» را در کتاب حفظ کرده باشد. این مسأله‌ کمی از جدّیت کتاب کاسته است.

شاید بهتر بود با صیقل دادن بیشتر گفت‌وگو و بازنویسیِ جملات طبق ارکان اصلی آن (که طبیعتاً در محاوره به هم می‌ریزد) متنی خوش‌خوان و پالوده تحویلِ مخاطب داده شود. نوشتنِ جملات و احوالاتی مانندِ «رفتید و آمدید و من نزدم متأسّفانه.»، «همسرِ بهار می‌آید.

گلشیری می‌رود و خوش‌وبشی می‌کند.» و یا «زنگِ در را می‌زنند.» نیز مازاد و نالازم است. با اندکی حذف و اضافه و جَلاکاری نه فقط لطمه‌ای به کتاب نخواهد خورْد، بلکه بر جدّیت و مرجعیتِ آن نیز افزوده خواهد شد و محتوای کتاب را از حالتِ پاورقی‌وار خارج خواهد کرد. (به هر حال باید بینِ فایلِ گوش دادنی، روزنامه و کتابِ خواندنی مرزهایی در نظر گرفت.)

پیراستنِ متن گفت‌وگو و حذف «کردارِ» آن دو از اصلِ «اندیشه»، نوعی خدمت است؛ نه خیانت. مهرداد بهار و هوشنگ گلشیری عمری در کار پژوهیدن و زدودن اسطوره و تاختن و تازیدن به جهانِ اساطیری بودند. آیینی کردنِ کردارشان منجر به پیدایش و گسترشِ باورِ اسطوره‌ای خواهد شد. آیینْ، شکل وجودی باورِ اسطوره‌ای است. آن‌چه که این‌جا و اکنون بیش از هر چیز ضروری می‌نماید شکستن باورهای اساطیری متجلّی شده در آیین و شوریدن علیه سویه‌های تاریک آن است.

 
اسطوره

  این مقاله را ۳۶ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *