با همهگیری بیماری کرونا، تغییر سبک زندگی، ترس و اضطراب از چند منظر بسیاری را در برگرفت، سلامتی و زنده ماندن جزو تلاشهای اولیه هرکسی شد و ناگزیر شدیم با مصیبتهای متعددی روبرو شویم و تغییرهای زیادی را بپذیریم. عبدالعظیم کریمی به عنوان یک نظریه پرداز آموزشی و تحلیلگر درصدد برآمد تا برخی نگرانیها را درباره زندگی کنونی و تغییرات زندگی در دوران پساکرونا مورد توجه قراردهد. او کتاب همزیستی با کرونا را نوشته که در مجموعه کلیدهای مدیریت زندگی توسط انتشارات صابرین منتشر شده است. این کتاب به سخنان هابرماس نیز اشاره میکند که «کرونا باعث شد بفهمیم چقدر نمیفهمیم».
همزیستی با کرونا در تلاش است تا به تمام افراد کمک کند با این ویروس مبارزه کنند، در مواجهه با این ویروس تاجدار که شاید برای محافظت زمین برخاسته؛ و هم راههایی را نشان دهد که حواس مکنون ما را به زندگی بر روی زمین جلب کند. نویسنده این کتاب نیز معتقد است خرقعادتهای پدید آمده بعد از کرونا میتواند زندگی را به گونهای دیگر پیشنهاد دهد و جاگردانی جدید آن را در زیست جهانی و در مواجهه با غفلتزدگی، خودخواهی و مصرفگرایی نیز تشریح کند.
کتاب درصدد است تا به تمام افراد کمک کند در شرایط سخت، اعم از همه گیری و انزوای ناخواسته و شنیدن روزمره خبر مرگ و میر، اندکی بتوانند بر اضطراب خود غلبه و فضا را برای خود و خانواده مدیریت کنند.
این کتاب نیز مانند نظر بسیاری از طرفداران محیط زیست این ایده را در بخشهایی بیان میکند که «گویا یک جابهجایی ناعادلانه بین نقش ویروسِ پاک گستر ازیکسو، و نقش انسانِ آلودهگستر ازسویدیگر، در این سیاره حیاتگستر رخ داده است». آنان معتقدند این انسان بود که در نقش آلوده کننده برعلیه زمین شوریده بود و این همه گیری فرصتی بود برای تنفس زمین! هرچند در کتاب هم تاکید میشود که گستره نفوذ ویروس کرونا در ارکان زندگی بشر بهقدری تعیینکننده است که حالا نوبت به باز تعریف در تمام ارکانهای سیاسی، اجتماعی و نحوه زندگی، فرهنگ و .. باید زد. حالا دیگر سلامتی در اولویت قرار گرفته و تبدیل به فرایندی شده که بهواسطه آن هر فرد مسئول است، نه فقط در قبال خود بلکه در برابر سلامتی دیگران و اطرافیانش. به همین خاطر شکل و شرایط هر آیین اجتماعی تغییر کرد، مجلسهای ختم و ترحیم و عروسی و تولد، حتی مراسمهای بزرگ پر زرق و برق نیز مجازی و از راه دور برگزار شدند. الگوهای کار و زندگی تغییر کرد و این مسئولیت برگردن همه قرار گرفت تا بدون نیاز به تخصص خود بتوانند از عهده سلامتی خود بربیایند. نویسنده کتاب معتقد است که با تعریف جدیدسلامتی می توان راه رهایی زمین را در پیش گرفت. کتاب با تکیه بر فیلمها، آثار داستانی جهانی و ایرانی و وام گرفتن از سخنان و نظریات بزرگان ایران و جهان از بیدل دهلوی تا کانت و … سعی کرده تاثیرات این ویروس و رویکرد ما را در دوران پساکرونا تشریح کند. نویسنده که خود دکترای روانشناسی دارد با تشریح تغییرات در زندگی افراد نظیر ازدست دادن عزیزان، کار، تغییر شکل زندگی و تحصیل، راههایی را برای کشف امید و آرامش و عبور از موقعیتهای فرساینده و كاهنده ارائه میدهد.
عبدالعظیم کریمی متولد ۱۳۳۵ و دانش آموخته رشته روان شناسی است؛ استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه تعلیم و تربیت، از صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت در کشور و نویسنده بیش از ۵۰ عنوان کتاب و یکصد مقاله است. در اکثر نشریات تربیتی کودکان نظریات و تجربیاتش را بیان می کند و نظریاتی انتقادی به نحوه آموزش و پرورش مرسوم دارد . مدیر ملی مطالعات بینالمللی تیمز و پرلز در ایران است . برخی ازآثارش عبارتند از آموزش به مثابه پرورش، تربیت در طبیعت، روانشناسی رشد (مراحل شکل گیری اخلاق در کودک با تاکید بر رویکردهای تحولی)، تربیت آسیب زا، کودک، تربیت، زندگی (کودک و معنای زندگی) و عشق درمانی (روان درمانی عارفانه، بر اساس قصه ی شاه و کنیزک) . او همچنین نویسنده کتاب تربیت در طبيعت(مدرسه طبيعت) در سال 83 است؛ آن زمان که هنوز ایدههای مدرسههای طبیعت در ایران چندان شکل نگرفته بود او پیشنهاد داده بود که می توان با نگاهی طبيعی، سيال و دست نخورده به«طبيعت» (Nature)و «تربيت» (Nurture) » توجه کرد و در پی آن بود كه «تربيت» را از مدار سنگين و زُمخت ديدگاههای «صنعتی» و روشهای «تصنّعی» آزاد ساخت. این کتاب برپایه نمادهای طبيعی از جنس آسمان، آب، باد و باران بود.
بخشی از کتاب:
ویروس کرونا با حمله نمادین به ریه انسانها درصدد گرفتن انتقام طبیعت از انسان است تا او را وادار به اصلاح رفتار خشونتبار خود با طبیعت کند و در برابر آنچه به نام تمدن و تکنولوژی برسر طبیعت آورده است پاسخگو باشد.
این انتقام نمادین یادآور فیلم سینمایی کلاسیک پرندگان ساخته آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۶۳ است. داستان فیلم، در خلیج بودگا در کالیفرنیا رخ میدهد. در این منطقه بهطور ناگهانی و به دلایل نامعلومی گروهی از پرندگان سیاه به ساکنان شهر حمله میکنند و میمیرند. برخی از دانشمندان در پی بررسی علت این حمله مرگبار برمیآیند.
هیچکاک در این فیلم بهطور ضمنی میخواهد این پیام را به انسانها بدهد که از پرندهها بترسید؛ آماده شوید که بترسید. این ترس شما را از دنیای ظاهراً آرام مدرن خلاص میکند. شما را آدم دیگری میکند و از مدرنیته و آرامش و نظمش بیرون میکشد، چون شما در دنیای آرام مدرن کرخت شدهاید. پرندهها ما را از این کرختی در میآورند و پرندگان هیچکاک به ما میگویند که شاید فقط با عشق میتوان از حکومت، از تعرض، و از حمله وحشیانه پرندهها در امان ماند. این چیزی است که هیچکاک دارد با سینما میگوید. ما با سینما حسش میکنیم و لذت میبریم و به خودمان میآییم.
هیچکاک در صحنههای نخست این فیلم با یک نمای کلیدی (Master Shot)، فضای شهر و ساکنان آن را بهسرعت معرفی میکند. یک شهر کموبیش دورافتاده امریکایی با مردمانی که دارند روزمرگی میکنند؛ همه اهل زندگی روزمرهاند. هیچکاک به این مسئله، یعنی بودن در زندگی روزمره، همیشه اعتراض دارد. او میگوید: «من از عادتزدگی متنفرم و اگر عادیات زندگی ما را کرخت نکرده باشد، قطعآ ملالآور کرده است و قهرمان فیلم هیچکاک از این ملال زندگی روزمره گریزان است و همیشه فرار میکند. او آمده است که به هم بریزد. آمده است که شهر را، بدون آنکه قصد کرده باشد، به هم بریزد. او عنصر خیال در زندگی عادی، روزمره و کرخت مردم آن شهر است. بهمحض ورود او، پرندههایی در نمای دور (Long Shot) دیده میشوند. جلوتر میآید، دو مرغ عشق میخرد و قصد میکند که این دو مرغ را به خانهای ببرد. از لحظهای که سوار قایق میشود، اولین ضربه پرنده به او اصابت میکند. به کجا اصابت میکند؟ به پیشانی او. گویا آن پرنده، تجسم هجوم افکار است. هجوم افکاری که شکل عادیاش میشود پرندگان. این پرندگان به جنگ انسانهایی آمدهاند که محیطزیست را آلوده کردهاند.
پس در اینجا گویا حق با نیچه است که گفته بود: «پوسته زمین را بیماریهایی است؛ یکی از آن بیماریها نامش انسان است.» شاید ابتلای انسان به ویروس کرونا تاوان خاموش، اما مرگبار ابتلای طبیعت به ویروسی به نام انسان باشد!