چوب بدستهای ورزیل
نویسنده: غلامحسین ساعدی
ناشر: نگاه
نوبت چاپ: ۷
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۹۵
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۸۹۱۲
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
انتشارات آگاه بزودی بزودی 30book بزودی بزودیخالق نمایشنامه چوب بدستهای ورزیل، در 24 دیماه 1314 در تبریز به دنیا آمد. او اولین داستانهایش را در هفتهنامهی دانشآموز چاپ کرد و از شانزده سالگی به فرقهی دموکرات آذربایجان پیوست و همزمان فعالیت مطبوعاتیاش را هم با نوشتن در روزنامههای فرقه آغاز کرد. ساعدی در دانشگاه تبریز پزشکی خواند و در جریان فعالیتهای سیاسی در دانشگاه با صمد بهرنگی آشنا شد.
تخصصش را در رشتهی روانپزشکی در دانشگاه تهران خواند و همزمان نوشتن را هم به صورت جدی ادامه داد و از نخستین کسانی بود که به کانون نویسندگان پیوست. ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ دوران اوج و شکوفایی ساعدی است و تمام مجموعه داستانها و نمایشنامههای درخشان او، حاصل این دهه است.
او را در کنارِ بهرام بیضایی و اکبر رادی از بزرگان و نوابغ نمایشنامهنویسیِ ایران میدانند. ساعدی در سال 1353 توسط ساواک دستگیر شد و به مدت یک سال تحت شکنجههای شدیدِ جسمی و روحی قرار گرفت که تأثیری ماندگار بر روح و روان او گذاشت، به گونهای که دیگر نتوانست به قدرت گذشته بنویسد.
#غلامحسین-ساعدی که با نام مستعار گوهرمراد –نامی که بر سنگ گور یک دختر جوان دیده بود- مینوشت، پس از انقلاب به صورت مخفیانه از کشور خارج شد. او نزدیک به 100 عنوان نمایشنامه، فیلمنامه، داستان، رمان، تکنگاری و ترجمه از خود به یادگار گذاشت و در دوم آذرماه 1364 در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
«وَرَزیل» یک ده خیالی است که مدتی است گرازها شبانه به مزرعههایش حمله و به محصولاتِ کشاورزی خسارت وارد میکنند. اهالی به اقداماتی چون دهل زدن برای تاراندن گرازها دست میزنند اما ثمری ندارد. آنها که مستأصل شدهاند، به پیشنهاد یکی از اهالی به روستای همسایه میروند تا با کمک آنها راه حلی پیدا کنند و با مردی به نام «مسیو» برمیگردند.
مسیو شکارچی گراز است و دو نفر از افرادش را در روستا میگذارد تا گرازها را شکار کنند و خودش لاشههایشان را ببرد و بفروشد. قرار میشود هر روز یکی از اهالی غذای شکارچیها را تأمین کند که کار سختی است چون آنها پرخور و زیاده خواهند. همهی گرازها نابود میشوند ولی شکارچیها خیال رفتن ندارند. میخوابند و بیدار میشوند و غذا طلب میکنند.
اهالی که به ستوه آمدهاند، دوباره سراغ مسیو میروند ولی او میگوید مسئولیتی در این خصوص ندارد و فقط میتواند دو شکارچی دیگر را به روستای آنها بفرستد، به شرطی که اهالی برایشان اقامتگاه و غذا تهیه کنند. ورزیلیها که راهِ پیش وپس ندارند، میپذیرند و شکارچیهای جدید میآیند. وقتی دو شکارچیِ اول میبینند غذایشان آماده نیست، دم پنجره میآیند.
چهرههایشان تغییر یافته و شبیه گراز شدهاند. هر دو گروه شکارچی اسلحههایشان را سمت هم نشانه میروند و ورزیلیها تنگِ هم میایستند تا از جنگِ دو گروهِ شکارچی جان سالم به در ببرند ولی هر چهار شکارچی ناگهان اسلحههایشان را سمت آنها میگیرند. ورزیلیها که ناباورانه، با هم و یکپارچه به سمت در مسجد که بین دو اقامتگاه شکارچیهاست، حمله میکنند.
این نمایشنامهی تمثیلی برای اولین بار در سال 1344 به کارگردانی جعفر والی به روی صحنه رفته است. ساعدی در این نمایشنامه از ایران میگوید که توسط مسیوها و گرازها چپاول میشود و همزمان جان مردمش نیز در امان نیست. جلال آلاحمد پس از ديدن نمايش چوب بدستهای ورزیل مينويسد: «اينجا ديگر ساعدی يك ايرانی براي دنيا حرفزده است. بر سكوي پرش مسائل محلي به دنيا جستن، يعني اين، اگر خرقه بخشيدن در عالم قلم رسم بود و اگر لياقت و حق چنين بخششی میيافتم، من خرقهام را به دوش غلامحسين ساعدی میافكندم».
نویسنده معرفی: صنم کاظمی