شب نشینیِ با شکوهِ
نویسنده: غلامحسین ساعدی
ناشر: نگاه
نوبت چاپ: ۹
سال چاپ: ۱۳۹۳
تعداد صفحات: ۱۲۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۴۴۱۹
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
بزودیبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
30book انتشارات آگاه ایران کتاب فیدیبو طاقچه بزودیشب نشینی باشکوه
شاید شبنشینی باشکوه بهترین کتاب غلامحسین ساعدی نباشد اما بیتردید یکی از بهترین آثار ایرانی است که پوچی نظام بروکراسی و تسلط و نخوت مقامات بالادستی و چاپلوسی کارمندان و زیردستان را در قالب داستان خلق و ماندگار کرده است. اولین کتاب «ساعدی» با دقت به تشریح رفتارهای اداری، تحقیرهای کارمندان و وعدههای پوک و پوچ روسا در سایه ترس و وحشت آنان پرداخته است.
ته مایه طنز آن نتوانسته از قدرت تلخی مدام این آدمها بکاهد. آدمهایی در اوایل دهه سی که هنوز از زیر آوار ماجرای کودتای 28 مرداد رهایی پیدا نکردهاند. آدمهایی که در این داستانها اکثرا یک نقطه مشترک دارند، در اتاقی گیر کردهاند.
کتاب شامل 12 داستان شبنشینی باشکوه، چتر، مراسم معارفه، خوابهای پدرم، حادثه به خاطر فرزندان، ظهر که شد، مفتش، دایرهی درگذشتگان، سرنوشت محتوم، استعفانامه، مسخره نوانخانه و مجلس تودیع است. اگر داستان با شبنشینی باشکوه شروع میشود که درباره مراسم بازنشستگی کارمندان شهرداری است با داستان مجلس تودیع پایان مییابد.
داستانهایی کوتاه که اولین تجربههای «ساعدی» 25 ساله است. جوانی که در آغاز راه است و هنوز چهار سال تا نوشتن عزاداران بیل فاصله دارد، مجموعه داستانی که از آن فیلم ماندگار «گاو» ساخته میشود.
انتشار کتاب شبنشینی باشکوه در سال 1339 به نوعی میتواند اولین اثر ساعدی برای ورود به دنیای ادبیات داستانی ایرانی باشد. او پیشتر زمانی که 21 ساله بود نمایشنامه پیگمالیون را نوشته بود که اطلاع چندانی از آن در دسترس نیست.
درباره نویسنده
غلامحسین ساعدی 13 دی 1314 در تبریز به دنیا آمد، برای نویسندگی نام «گوهر مراد» را برگزیده بود. نامی برگرفته از سنگ مزار دختر جوانی که در گورستان نزدیک خانهاش آرمیده بود. او از ابتدا به فعالیتهای سیاسی و تلاش برای بهبود وضعیت ایران علاقه داشت، در نوجوانی به اتهام همکاری با گروه دموکرات آذربایجان دستگیر شد.
در سال 1334 بود که توانست برای تحصیل پزشکی به دانشگاه تبریز راه پیدا کند. دوست صمدبهرنگی بو . همان موقعها نوشتن در مجلات را آغاز کرد و همین طور به نوشتن داستان و نمایشنامه پرداخت.
دکترای روانشناسی گرفت و مدتی در بیمارستان روزبه فعالیت کرد. در مطبش به روی نویسندگان آن سالها برای گپ و گفت باز بود. پس از مدتی نوشتن را به جای پزشکی انتخاب کرد.
در طول این سالها از آثارش سه فیلم ساخته شد: گاو و دایره مینا به کارگردانی داریوش مهرجویی و آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی.
ساعدی در سال 53 دستگیر شد و در زندان توسط ساواک بسیار شکنجه شد، برخی معتقدند تاثیرات آن مدت زندان به گونهای بود که جسم و روحش را تحت فشار قرار داد. هرچند او پس از زندان نیز به نوشتن ادامه داد، گور و گهواره حاصل آن دوران است.
او پس از انقلاب 57 به فرانسه رفت و در آنجا همراه خانوادهاش زندگی میکرد اما نوشتن را متوقف نکرد. در سال 63 نمایشنامه اتللو در سرزمین عجایب را با ته مایه طنز نوشته بود که در همان سال در چند شهر اروپا روی صحنه رفت.
ساعدی در سال 1364 بر اثر خونریزی معده در پاریس درگذشت و 6 روزبعد در کنار مزار صادق هدایت در پرلاشز به خاک سپرده شد.
در سال 1377 مجموعه داستان آشفتهحالان بیداربخت شامل ده داستان کوتاه او که در سالهای بین 40تا 50 رخ میدهد توسط انتشارات نگاه منتشر شد. در این داستانها او روایتهایی از تعقیب و ترس از دستگیری را توصیف کرده است. واهمههای بینامونشان، ترس و لرز، مقتل، توپ و تاتار خندان و … از آثار مشهورتر او هستند.
بخشهایی از کتاب
* بر همگان واضح خواهد شد که عامل اصلی تمام این تحولات مردان علم و عمل بودهاند که شب و روز از تکاپو باز ننشسته و چرخهای اصلی مملکت را گرداندهاند. با این حساب، در چنین دنیای پرجنبوجوش، و در میان این دریای بیکران، وظیفهی ماست که از مردان عالم و دانشمند، یعنی از تمام بازنشستگان محترم که آنی از فداکاری و تکاپو فروگذاری نکردهاند، قدردانی به عمل آوریم.
آقایان محترم! برخلاف اکاذیب یک مشت سخنچین و منفیباف در بین طبقهی شریف کارمندان دولتی، چنین اشخاصی کم نیستند، آموزگارانی که با حوصله و بردباری تمام، استخوان خرد کرده، بچههای ما را باسواد بار آوردهاند، از زمرهی این دانشمندان بزرگ محسوب میشوند.
* زندگی در این دایره به هیچچیز اضافی احتیاج ندارد. من کمتر از اینجا بیرون میروم، من از بیرون، از صحرا، از میدانها، از جایگاهی که نشود پناهگاهی در آنجا پیدا کرد، بیزارم. از دیدن کوچههای گلوگشاد و اتاقهای بزرگ هول میشوم و دستوپا گم میکنم. جاهای کوچک را بیشتر خوش دارم. لانههای کوچک و به هم برآمده، جاهایی که میان اشیا فاصله زیادی نباشد، برای امثال من بسیار مناسب است.
یکی از دو اتاق برای کار اداری است و دیگری مثلا برای زندگی. اتاق اول را با پروندههای زیاد پر کردهام و اتاق عقبی را با خرتوپرتهای فراوان که هیچوقت مورد استفاده من نیست. من همیشه در هر دو اتاق ولوام. و موقع خواب من، آنچنان مبهم است که تا امروز نتوانستهام این مساله را حل کنم. من هر صبح خود را در گوشهای مییابم، یک روز بالای پروندهها، یک روز زیر میز کار، روز دیگر روی صندلی بیدار میشوم.
نویسنده معرفی: گیسو فغفورینوشتهها و کتابهای مرتبط