یادداشتهای یک پزشک جوان
نویسنده: میخائیل بولگاکف
مترجم: آبتین گلکار
ناشر: ماهی
نوبت چاپ: ۲۱
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۲۰۹
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۰۹۱۱۲۶
معرفی کتاب یادداشتهای یک پزشک جوان
کتاب یادداشتهای یک پزشک جوان اثر میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف (۱۸۹۱، کییف – 1940، مسکو) نویسنده، پزشک و نمایشنامهنویس نامدار روسی است. این کتاب را انتشارات ماهی با ترجمۀ آبتین گلکار در سال ۱۳۹۱چاپ و منتشر کرده است. نویسنده در اولین روزهای کاری خود در حرفۀ پزشکی مجبور به خدمت در قصبۀ دورافتادهای در روسیه میشود. این کتاب شامل خاطرات نویسنده از همان روزهای زندگیاش است.
بولگاکوف در سال ۱۹۱۶ تحصیلات پزشکیاش را به پایان رساند. علاقۀ شخصی بولگاکوف به ادبیات باعث شد که در کنار کار پزشکی در زمینۀ ادبی نیز فعالیت کند. در همان سال ارتش، او را بهعنوان پزشک به روستای «نیکولسکویه» در منطقۀ اسمولنسک اعزام کرد. کتاب یادداشتهای یک پزشک جوان خاطرات دوران خدمت در همین روستا است.
وی این خاطرات را در ستونی از روزنامه با عنوان یادداشتهای یک پزشک جوان به چاپ رسانده بود و در زمان حیاتش فرصت نیافت این خاطرات را به صورت یک مجموعه واحد به چاپ برساند. این کتاب اولین بار پس از مرگ بولگاکوف و در سال 1963 بهصورت مجموعهخاطرات چاپ شد.
کتاب شامل ۸ خاطره از میخائیل بولگاکوف درمواجهه با بیماران مختلف است. او از احساسات و افکاری سخن به میان آورده که هنگام مواجهه با بیماران داشته است، از راهکارها و روشهایی که برای درمان به کار گرفته هنرمندانه نوشته و واقعیتهای زندگی روزمرهاش را به شیوۀ داستانی روایت کرده است. نویسنده از چالشهایی که هنگام رودررو شدن با بیماران جدید داشته صحبت میکند و تردید ناشی از کمبود تجربهاش را به صورت داستان و به زبان طنز به رشتۀ تحریر درآورده است.
تطبیق نوشتههای بولگاکوف با خاطرات همسر اولش تاتیانا نیکلایونا لاپا، که همراه او به اسمولنسک رفته بود، نشان میدهد که بولگاکوف در نوشتن خاطراتش صادق بوده و صادقانه به درمان بیماران پرداخته است.
در سال 2012 یک سریال دو فصلی با همین نام در ژانر طنز سیاه در کشور انگلیس با تکیه بر این اثر ساخته شد. امتیاز این سریال طبق معیار IMDb، 7.8 از 10 است.
کتابهای مرشد و مارگاریتا، گارد سفید، قلب سگی، تخممرغهای شوم و برف سیاه از دیگر آثار او ست که در ایران و با ترجمه فارسی هم شناخته شده هستند.آثار بولگاکوف یک نویسندۀ ضدکمونسیم بود و نظام حاکم بر روسیه را با نوشتههایش به باد انتقاد میگرفت. به همین دلیل، آثارش همواره در معرض سانسور و توقیف چاپ بودهاند و برخی آثارش مثل مرشد و مارگاریتا در زمان حیاتش به چاپ نرسیدند.
این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
با توجه به اینکه کتاب شامل 8 خاطرۀ جدا از هم است شاید این تصور ایجاد شود که میتوان هربار به صورت جداگانه هریک از این خاطرات را خواند، اما زمین گذاشتن این کتاب بسیار سخت خواهد بود و شما به عنوان خواننده کنجکاوید که بدانید قهرمانی بولگاکوف بهعنوان یک پزشک به کجا خواهد رسید.
علاقهمندان به خواندن روزنوشتها و خاطرات، دوستداران ادبیات روسیه، افرادی که به ادبیات علاقهمندند و تازه در مسیر حرفهای خود قدم گذاشتهاند، گرچه پزشک نباشند، احساسات و افکار متزلزل میخائیل بولگاکوف را، که ناشی از کمبود تجربه است، درک میکنند و از خواندن آنها لذت میبرند.
بخشی از کتاب یادداشتهای یک پزشک جوان
«مردم دانا از قدیم الایام گفتهاند که خوشبختی مانند سلامتی است: وقتی نزد کسی هست، هیچ جلب توجه نمیکند، ولی هنگامی که سالها میگذرند و میروند، آن وقت است که یاد خوشبختی در سرت زنده میشود، چه جور هم زنده میشود! در مورد من هم، از قرار معلوم، در زمستان سال ۱۹۱۷ خوشبخت بودم؛ همان سال فراموش ناشدنی، پرکولاک و خروشان! کولاکی که درگرفته بود مرا همچون تکه روزنامه پارهای دربرگرفت و از قصبهای دورافتاده به شهرکی کشاند.
شاید کسی با خودش بگوید انگار حالا زندگی در فلان شهر کوچک چه اهمیتی دارد؛ ولی اگر کسی مثل من، یک سال و نیم تمام، بدون حتی یک روز وقفه، زمستان را در میان برف و تابستان را در میان جنگلهای خشن و تنک گذرانده باشد، اگر کسی لفاف دور روزنامه یک هفته پیش را با چنان تپش قلبی پاره کرده باشد که انگار عاشق خوشبختی در حال باز کردن پاکت نامۀه معشوق است، اگر کسی با سورتمهای که اسبهایش پشت سرهم بسته شدهاند، هجده ویرستا (واحد قدیمی سنجش مسافت در روسیه، معادل 1.06 کیلومتر) را برای انجام زایمان یک مادر پشت سر گذاشته باشد، قاعدتاً او حرف مرا میفهمد.»
امتیاز کاربران گودریدز به این کتاب: 4.3 از 5