تا در محله گم نشوی
نویسنده: پاتریک مودیانو
مترجم: انوشه برزنونی
ناشر: ماهی
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۵۲
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۰۹۲۰۲۴
معرفی کتاب تا در محله گم نشوی
رمان «تا در محله گم نشوی» اثر پاتریک مودیانو، نویسندهی فرانسوی است که سال 1393 با ترجمهی انوشه برزنونی در انتشارات ماهی به چاپ رسیده است.
دربارهی رمان تا در محله گم نشوی
ژان دَرَگان نویسندهی سالخوردهای است که دیگر حوصلهی معاشرت با مردم را ندارد و حدود سه ماه است نه تلفنی با کسی حرف زده؛ نه حضوری. یک روز بعدازظهر که در خواب نیمروزی و در عالم رؤیا به سر میبرد، با زنگ ممتد تلفن از خواب میپرد، صدای آنطرف خط، خود را ژیل اتولینی معرفی میکند و مدعی است دفترچهتلفن دَرَگان را پیدا کرده است و میخواهد آن را به دست او برساند.
دَرَگان قرار ملاقاتی با آن مرد میگذارد. روز موعد ژیل همراه شانتل گریپی سر قرار حاضر میشوند. ژیل دفترچه را به دَرَگان میدهد و درضمن دربارهی تورستل، یکی از اسامی موجود در دفترچه، سؤال میپرسد. او مدعی است نام تورستل با قتلی گره خورده که پنجاه سال پیش اتفاق افتاده است. او از دَرَگان میخواهد که هرچه دربارهی تورستل میدادند به او بگوید دَرَگان تورستل را به خاطر نمیآورد و میاندیشد آیا ممکن است خودش با این قتل ارتباطی داشته باشد…؟
داستان در پاریس معاصر و در خیابانها و محلههای قدیمی آن سپری میشود. فضای داستان سرشار از ابهام و پیچیدگی است. گویا غباری بر پیکرهی داستان سیطره انداخته که حاکی از فراموشی، سرگشتی و هویت گمشده است و کاملاً متناسب است با موضوع داستان؛ جستوجوی هویت گمشده. ژان درگان شخصیت اصلی داستان در خیابانهای پاریس قدم میزند و با تلاش برای یادآوری خاطرات فراموششدهی کودکی و نوجوانی در جستوجوی هویت خویش است.
سبک و ساختار کتاب تا در محله گم نشوی
رمان تا در محله گم نشوی با عبارتی از استاندال، نویسندهی فرانسوی قرن نوزدهم میلادی، آغاز میشود: «من از بیان خودِ واقعیت عاجزم، تنها میتوانم سایهاش را بر شما آشکار سازم.»
شاید بتوان گفت کلید دریافت این رمان، همین جملهی استاندال است، واقعیت یا سایهی واقعیت، نویسنده در خاطراتش که مِه گرفته و غبار فراموشی بر آن نشسته غوطهور میشود. مرز میان واقعیت و خیال گاهی گم میشود و همهچیز در هالهای از ابهام فرو میرود.
رمان تا در محله گم نشوی واقعگراست، اما پیرنگ داستان خطی نیست؛ به این معنا که وقایع، به ترتیب زمانی روایت نمیشوند و در واقع میان سه بازهی زمانی پیری، جوانی و کودکیِ شخصیت اصلی داستان، ژان دَرَگان، دائماً در رفتوآمد است، گاهی دَرَگان میان واقعیت و رؤیا سرگردان میشود؛ اینکه آنچه دیده واقعی است یا تخیل او است.
این رمان بیشباهت نیست به زندگی مودیانو. گویا نویسنده سرگذشت و زندگی زیستهی خود را به زبان داستان بیان میکند. شاید بتوان گفت رگههایی از پست مدرن در این رمان دیده میشود که پیچیدگیهایی را به همراه دارد. نویسنده با ایجاد فضایی پر ابهام و معماگونه در خلق اثری پرکشش بسیار موفق عمل کرده است و مخاطب را در پسکوچههای داستان همراه خود میکند.
ترجمهی انوشه برزنونی کموبیش روان است، اما ردپای ترجمه در کار دیده میشود و گاهی جملات به گونهای ترجمه شده که مرجع ضمایر گم میشود و خواننده را سرگردان میکند و مخاطب مجبور است برای دریافت بهتر، یک مطلب را چندبار بخواند. شایان ذکر است که این رمان برخلاف پیچیدگیهایی که حاصل ژانر و سبک نویسنده و تا حدودی ترجمه است، بسیار جذاب و گیراست و خواننده را با خود همراه میکند.
این کتاب 149 صفحه است و فصلهای آن با تنفسی کوتاه پیدرپی هم آمدهاند.
دربارهی نویسنده
پاتریک مودیانو، نویسندهی فرانسوی، 30جولای 1945 به دنیا آمد. او نویسنده و فیلمنامهنویس نوجوی ادبیات مدرن فرانسه است که آثارش تحسین منتقدان ادبی را برانگیخته و خوانندگان بسیاری دارد. برخی از آثار او به فیلم تبدیل شده است. در سال 1972 جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه برای ادبیات را از آن خود کرد. در سال 1978 برای رمان خیابان بوتیکهای تاریک جایزهی معتبر فرانسوی گنکور را کسب کرد.
در سال 2014 جایزهی نوبل ادبیات را از آن خود کرد. نام مودیانو از دههی هشتاد در ایران مطرح شد و پس از اینکه موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات شد، ترجمهی آثار او به زبان فارسی شدت گرفت. از مجموعهی آثار او میتوان به خاطرات خفته، مرا نگین کوچولو مینامیدند، در کافه جوانی گمشده، علف شبانه و تصادف شبانه اشاره کرد.
نکته آنکه شرایط زندگی و تجربیات زیستهی مودیانو در فضای داستانهای او تأثیر چشمگیری داشته است. مادر او بلژیکی و پدرش اصالتاً ایتالیایی و یهودی بود که ظاهراً ارتباطات نزدیکی با گشتاپو و بعضی گروههای خلافکار داشت. این زوج در جنگ جهانی دوم در پاریس اشغالشده همدیگر را پنهانی ملاقات میکردند. پدرش عموماً غایب بود و مادرش که بازیگر بود، دائماً به سفر میرفت.
ظاهراً مادر مودیانو خشک و سرد بوده و چندان به او اهمیتی نمیداده و او بیشتر کودکیاش را در مدارس شبانهروزی گذرانده است که البته مودیانو در داستانهایش معمولاً به این موضوع به گونهای اشاره کرده است؛ مثلاً در رمان تا در محله گم نشوی، ژان دَرَگان احساس میکند از سوی پدرومادرش طرد شده است.
فوت ناگهانی برادر کوچک مودیانو بر نوشتههای او تأثیر بسیاری داشته است.
مودیانو گزیدهنویس است. هر نوشتهاش را آنقدر خط میزده و از نو مینوشته که دیگر امکان تغییر در آن نمیدیده است.
نکتهایکه دربارهی نوشتههای مودیانو باید در نظر داشت، دنیای پیچیده و چندلایهی داستانهای اوست و شخصیتها غالباً در داستانهای مختلف تکرار میشوند. این پیچیدگی عموماً کار ترجمه را دشوار میکند.
او به فرانسه بهویژه شهر پاریس علاقه بسیاری دارد و جغرافیای مکانی در بیشتر آثار او شهر پاریس است که در شرح جزئیات آن هم با ظرافت عمل میکند.
رمان تا در محله گم نشوی به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
این رمان به همهی دوستداران ادبیات مدرن که علاقه به کشف و استنتاج دارند و از پیچیدگیهای سبکی لذت میبرند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب تا در محله گم نشوی
تقریباً هیچ، مثل نیش حشرهای که اولش اصلاً دردناک نیست؛ برای آنکه اقلاً خودتان را خاطرجمع کنید، زیرلب چنین میگویید. حدود ساعت چهار بعدازظهر، تلفن خانهی ژان دَرَگان زنگ خورد؛ تلفن اتاقی که اسمش را گذاشته بود دفتر کار. روی کاناپهای در انتهای اتاق، دور از نور مستقیم خورشید، لمیده بود و چرت میزد. زنگ تلفن که دیگر مدتها بود به شنیدنش عادت نداشت، قطع نمیشد. عجب آدم سمجی!