هرمنوتیک، راهی برای شفای انسان
زیربنای کتاب آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود اصول هرمنوتیک است. دنیل افری در این کتاب توضیح میدهد که با وجود تمامی ابزارهای پیشرفته و پیچیدهی تشخیصی در پزشکی امروز، مکالمهی میان پزشک و بیمار همچنان اولین و اصلیترین ابزار تشخیص است اما پزشکان به دلیل سرکار داشتنشان با مرگ و زندگی، حالتی نیمهخدایی دارند و بنابراین از دید بسیاری از افراد این بیمار است که در این رابطه باید همهی تلاشش را بکند تا همهچیز بهدرستی پیش رود.
آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود: روایتهایی از پزشک و بیمار
نویسنده: دنیل افری
مترجم: افروز معتمد
ناشر: قطره
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۳۵۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۱۹۹۷۹۰
زیربنای کتاب آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود اصول هرمنوتیک است. دنیل افری در این کتاب توضیح میدهد که با وجود تمامی ابزارهای پیشرفته و پیچیدهی تشخیصی در پزشکی امروز، مکالمهی میان پزشک و بیمار همچنان اولین و اصلیترین ابزار تشخیص است اما پزشکان به دلیل سرکار داشتنشان با مرگ و زندگی، حالتی نیمهخدایی دارند و بنابراین از دید بسیاری از افراد این بیمار است که در این رابطه باید همهی تلاشش را بکند تا همهچیز بهدرستی پیش رود.
آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود: روایتهایی از پزشک و بیمار
نویسنده: دنیل افری
مترجم: افروز معتمد
ناشر: قطره
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۳۵۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۱۹۹۷۹۰
آتول گاواندی جراح و پژوهشگر حوزهی سلامت و از نویسندگان نیویورکر در سخنرانیاش برای فارغالتحصیلان دانشکدهی پزشکی از خاطرهاش در مورد درمان یک زندانی قلدر و بددهن تعریف کرد.
او در حالیکه مجبور بوده اهانتهای بیمار را تحمل کند تصمیم میگیرد از ورای این اهانتها آنچه که بیمار واقعاً میگوید را بشنود و همین امر به او کمک میکند تا با او ارتباط بهتری برقرار کرده و درمان بهتر و سریعتر انجام شود. کاری که او انجام داد در حقیقت کنجکاوی برای درست شنیدن و همدلی با بیمار بود. همان چیزی که کتاب آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود اثر دکتر دنیل افری قصد دارد اهمیت آن را در تشخیص و درمان بیماران، به صورت علمی و با ذکر مثالهایی از رابطهی بیمار و پزشک نشان دهد.
هرمنوتیک (Hermeneutics) در تعریفى ابتدایى، علم تعبیر، تفسیر و تأویل نام گرفته. هرمنوتیک به معناى تعبیر و تفسیر براى دستیابى به معناست و در اصل از واژهی Hermes به معناى خداى بالدار گرفته شده است. وظیفهی هرمس انتقال پیامهاى خداوند به بشر است. او را در اساطیر، پیامبر خدایان مىدانند که باید آنچه را که در وراى فکر و اندیشهی بشر جاى دارد به حوزهی فکر و اندیشهی انسانها انتقال دهد و موجبات کشف رموز و معانى را فراهم سازد.
هرمنوتیک جدید با مارتین لوتر آغاز میشود. مارتین لوتر برای تفسیر متون دینی قوانینی داشت که بعدتر توسط شلایرماخر با تغییراتی به قوانینی برای تفسیر تمامی متون تبدیل شد. لوتر میگفت که قبل از تفسیر بهتر است که دعا بخوانیم و از خدا بخواهیم که کمکمان کند. اگر بخواهیم از این قانون برای متنهای غیرمذهبی استفاده کنیم میتوانیم اینگونه بگوییم که برای تفسیر یک متن باید با آن همدل باشیم.
یعنی هدفمان از خواندن یک متن این باشد که بخواهیم از آن چیزی را کشف کنیم. لوتر علاوه بر این میگفت، میشود بخشی از یک متن را با سایر بخشهای آن متن تفسیر کرد. در هرمنوتیک جدید نیز گفته میشود برای تفسیر کردن یک متن باید به آن اعتماد کرد و با کمک خود آن، متن را درک کرد. شلایرماخر و بعدترش دیلتای هرمنوتیک را گستردهتر کردند یعنی لازم نیست ماجرا حتما به متن مربوط باشد هر جایی که حرف از زبان و ارتباط از طریق زبان مطرح باشد درککردن و تفسیرکردن مهم میشود.
بنابراین اگر حرفهای هر کسی را به مثابه یک متن در نظر بگیریم بهترین راه برای درک کامل حرفهای او رعایت قوانین هرمنوتیک است و به یاد داشتن این نظر ماخر که هر متن یا کلامی دو بعد دارد یک بعد دستور زبانی و دیگری بعد روانشناسانه.
همین اصول هرمنوتیک به گونهای زیربنای کتاب آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود نوشتهی دکتر دنیل افری است. دنیل افری نویسنده، استادیار دانشکدهی پزشکی نیویورک، متخصص داخلی و پزشک مراقبتهای اولیه است. او در بخش نخست کتابش با عنوان «رابطهی پزشک و بیمار و مشکلات آن» داستانی از یکی از بیماران خود تعریف میکند که بهخوبی توضیحدهندهی علت نوشتن چنین کتابی است. داستانی که طی آن عدم درک پیام منتقلشده از طرف بیمار، توسط پزشک، بیمار را تا آستانهی مرگ پیش میبرد.
افری میگوید: «با وجود تمامی ابزارهای پیشرفته و پیچیده تشخیصی در پزشکی امروز، مکالمهی میان پزشک و بیمار همچنان اولین و اصلیترین ابزار تشخیص است… داستانی که بیمار بیان میکند و آنچه پزشک میشنود، اغلب یک چیز نیستند… این مسئله یکی از شکایات معمول بیماران است. آنها احساس میکنند که پزشکانشان عمیقاً به آنها گوش نمیدهند و آنچه را سعی دارند بیان کنند، نمیشنوند.
بسیاری از بیماران با ناامیدی از اتاق پزشک خارج میشوند. اما آنچه از “صرفا نارضایتی” مهمتر است. این است که پزشک نتواند تشخیص درستی بدهد یا آنها را درست درمان کند.» اینجاست که دقیقا اهمیت تفسیر صحیح از کلام افراد مشخص میشود.
نویسنده در سایر بخشهای کتاب نیز داستانهایی از دیگر بیماران و پزشکانشان تعریف کرده و قدم به قدم با ریزبینی و موشکافی بسیار نحوهی ارتباط کلامی آنها و نتایج حاصله را بررسی میکند. همچنین در حین اینکه این داستانها تعریف میشود؛ تحقیقات علمی انجام شده در زمینهی ارتباط بین بیمار و پزشک و حتی بیمارستان نیز شرح داده میشود. بنابراین این کتاب تنها مجموعهای از خاطرات چند پزشک و بیمار نیست؛ بلکه در آن مکالمهی بین این دو بسان سایر روشهای پیشرفته و تخصصی تشخیص بیماری بهصورت علمی و آزمایشگاهی تجزیه و تحلیل شده است.
با وجود صحبت از بیماریهای مختلف، انواع داروها با اسامی سخت، شرح کارهای تحقیقاتی در زمینه علمی و کمی کردن رابطهی کلامی بیمار و پزشک، کتاب همچنان برای مخاطبین غیرپزشک خواندنی است و تعادل خوبی بین وجوه علمی و داستانی آن وجود دارد. مشابه همان تعادلی که کتاب قصد ترویجش را بین پزشکان دارد. یعنی همجواری رویکرد فنی و تخصصی با رویکرد انسانی.
«ما نیاز داریم پزشکمان در عین اینکه با استفاده از دانش و تخصصش دنبال درمان دردهای ماست؛ خیلی مغرور نباشد، دیدگاه ما بیماران را نیز درک کرده، همدلی داشته و تلاش کند تا ما کاملا متوجه چیزی که قرار است برایمان اتفاق بیفتد، باشیم.»
یعنی همانطور که ماخر در هرمنوتیک کلاسیک برای تفسیر یک متن دو روش دستور زبانی و روانشناسانه را توصیه کرده، پزشکان نیز باید بیمار را به صورت متنی پیچیده و رمزآلود درنظر بگیرند که معاینات فیزیکی و آزمایشات پزشکی برای تفسیر و تشخیص درد آن، حکم همان استفاده از دستور زبان برای فهم یک متن را دارد و مکالمه عمیق و دقیق با بیمار نیز مشابه روش روانشناسانهی آن است.
افری در توصیف داستانها عدالت را نیز رعایت کرده و داستان را کاملا از هم دید پزشک و هم بیمار روایت میکند. بدون اینکه ذرهای جانبداری نسبت به یکی از آنها در نوشتارش دیده شود. همچنین در حین روایت فقط روی ماجرای بیماری تمرکز نداشته و کاملا گذشته و شخصیت بیمار و پزشک را برای خواننده توصیف میکند و همین باعث میشود ما با داستان زندگی دو فرد روبرو باشیم که هر دو به یک اندازه میتوانند شخصیت اول یا قهرمان آن قصه باشند و نه صرفا یک پروندهی کسلکننده و خشک پزشکی.
دوباره بازگردیم به اصول هرمنوتیک. گفتیم که برای اینکه بتوان یک متن را به خوبی تفسیر کرد لازم است با متن همدل بود و اشاره شد که همدل بودن پزشک با بیمار یکی از خواستههای بیمار است. در بخش ششم کتاب به تحقیقی اشاره شده که در آن ارتباط بین همدلی و نتیجهی مثبت در درمان بیماران اندازهگیری شده و دیده شده است که به عنوان مثال بیمارانی که به پزشکشان در زمینهی همدلی نمره بالاتری داده بودند در مقایسه با سایر بیماران دورهی سرماخوردگی کوتاهتری را گذراندهاند و این صرفاً یک تلقین نبوده و نشانههای بیولوژیکی نیز دیده شده بود.
«بهبود ارتباطات میتواند بیماران را در فهم بهتر دستورات یا احساس اعتماد بهنفس بیشتر در توانایی درمان بیماری یاری کند.» وقتی پزشک به بیمار خود اجازه دهد که با آسودگی صحبت کرده و بسیاری از صحبتها و ترسهای او را وقت تلفکن و بیهوده در نظر نگیرد؛ گام بزرگی در جهت شفای بیمار برداشته است چرا که «موهبت شفا یافتن با موهبت شنیدن همراه است.»
اصل بعدی، تفسیر یک متن با استفاده از خود آن متن است. بخش ۱۱ کتاب این عنوان را دارد: «آیا مشکل همان است که بیمار میگوید؟» در اینجا متوجه میشویم که همیشه یافتن علت اصلی مراجعه بیمار به سادگی برای پزشک امکانپذیر نیست و استخراج مشکلات پنهان به صورت یک چالش برای پزشک است.
«فقط کشف این حقیقت که یک مشکل مخفی وجود دارد، کار دشواری است. این امکان وجود دارد که حتی خود بیمار هم تا زمانی که مشکل خود را نشان ندهد از آن بیاطلاع باشد یا نشانهها همانجا باشند، اما پزشکان دقیقاً آن را نادیده بگیرند.» بنابراین تنها راه، گفتگوی مفید با بیمار است طوری که خود بیمار آنقدری احساس امنیت کند که موضوع اصلی را آشکار سازد و یا اینکه پزشک از طریق تبحر خود و از خلال صحبتهای بیمار یا سایر نمودهای رفتاریاش در حین ویزیت، مانند یک کاراگاه به اصل داستان پی ببرد. کاری که مسلماً دستگاههای پزشکی قادر به انجام آن نیستند.
هنگامی که با یک متن مواجه هستیم این وظیفه مای خواننده است که آن را درک کنیم. افری نیز با همین دیدگاه بار را از دوش بیمار برداشته و معتقد است همیشه فن سخنوری در فنون ارتباطات از اهمیت بالایی برخوردار بوده و همین امر باعث شده سنگینی بار همیشه بر دوش گوینده باشد و شنونده صرفاً نقش کسی را بازی کند که قرار است منفعلانه بستهای از واقعیات برایش ارسال شود.
این موضوع منجر به این شده که تمامی بار ارتباطی بین بیمار و پزشک بر دوش بیمار بیافتد تا دقیقترین توضیحات را برای پزشکش ارائه دهد. آن هم کسی که درد دارد، ترسیده و از نظر عاطفی به شدت شکننده است. در حالیکه نباید فراموش کنیم این شنونده است که با توجه کامل و حضور فعالش به این متن زنده (گوینده) کمک میکند تا داستانش را «آرام، منطقی و پر مفهوم» ارائه دهد و بدینترتیب راز نهفته در پشت علائم بیمار کشف شود.
متن ترجمه بسیار روان است و از آنجایی که مترجم خود، پزشک است و بعد از کاربردی دیدن و تأثیرگذار یافتن متن، آن را ترجمه کرده، به نظر میرسد بتوان خواندنش را به پزشکانمان توصیه کرد. حتی با وجود فاصلهی زیاد نظام بهداشتی و درمانی ایران با آنچه که در کتاب شرح داده شده است. اما برای کسی که پزشک نیست شاید خواندن آن اندکی دردآور باشد.
چون ممکن است خاطراتی از مواجهه با پزشکان سرد و بیروحی را یادآوری کند که با نگاه از بالا به پایین به بیمار و با رفتار یا بدتر از آن، با تشخیص اشتباه، موجبات ناراحتی فرد را فراهم کرده باشند؛ آن هم بدون اینکه جوابگو بوده یا حتی ابراز پشیمانی کرده و تغییری در رفتار خود داده باشند.
پزشکان به دلیل سرکار داشتنشان با مرگ و زندگی، حالتی نیمهخدایی دارند و بنابراین از دید بسیاری از افراد این بیمار است که در این رابطه باید همهی تلاشش را بکند تا همهچیز بهدرستی پیش رود. از این رو این امیدواری است که خواندن این کتاب کمک به اصلاح چنین تفکراتی کند و یادمان نرود که در یک ارتباط دو سویه هر دو طرف باید سعی خود را بکنند تا آنچه که شنیده میشود (توسط پزشک) دقیقا همانی باشد که گفته میشود (توسط بیمار).
4 دیدگاه در “هرمنوتیک، راهی برای شفای انسان”
ممنون بابت معرفی این کتاب در این روزهای کرونایی که نقش پزشکان بیش از هر زمان دیگری پررنگ جلوه میکند.
قطعاً تلاش مترجم و تسلط او بر موضوع را نباید نادیده گرفت، اما شاید بد نباشد که به ویراستاری خوب و دقیق این کتاب نیز اشارهای کنیم که بخش مهمی از روانی متن را باید مدیون آن بود.
متن این کتاب را خانم مهناز مقدسی، دبیر انجمن ویراستاران تهران، ویرایش کردهاند و من از نزدیک شاهد دقت و وسواس و تلاش و تعامل چندماههشان با مترجم برای هرچه بهتر کردن متن بودم؛ از ویرایش دقیق کلمه به کلمهی متن و پیدا کردن معادلهای مناسب برای اصطلاحات پزشکی گرفته تا پاورقی دادن برای مفاهیمی که به فهم مطلب کمک کردهاند.
فقط همکاری و تعامل هرچه بیشتر مجموعهای از عوامل ـ مترجم، ویراستار، نمونهخوان، صفحهآرا، گرافیست، ناشر و … ـ میتواند ضامن انتشار یک کتاب خوب و مرتب و سالم باشد که خواننده از خریدش پشیمان نشود.
شاید بد نباشد که در نقد و معرفی کتابها، مختصر هم که شده، به عوامل دیگر اشاره کنیم تا سایر دستاندرکاران کتاب هم بدانند که باید حواسشان به نقش و جایگاهشان در انتشار کتابها باشد.
در انتشار کتابهایی که ترجمهی بدی دارند، فقط مترجم متهم نیست، ویراستار و ناشر و نمونهخوان هم در فرآیند چاپ چنین کتابی دخیلاند. ویراستار متهم است، چون مترجم را وادار به ترجمهی دوبارهی بخشهای اشتباه و نامفهوم نکرده، چون مقابله نکرده. اگر ویراستار تجربهی کافی نداشته، ناشر متهم است که ناظری بالای سر ویراستار بیتجربهاش نگذاشته. نمونهخوان متهم است، چون وقتی کتاب را برای نهایی کردن میخوانده، متوجه نامفهوم و بیمعنی بودن جملات نشده و گزارش نداده و فقط طوطیوار غلطهای املایی گرفته، بقیهی عوامل هم به همین ترتیب.
خلاصه که، در شکل گرفتن وضعیت نشر امروز ـ فارغ از بد یا خوب بودن ـ نباید از نقش تکتک این عوامل غافل ماند.
یادم رفت اسم نویسنده ها شون را بگم
زندگی بدون خشونت…..مارشال رزنبرگ
غلبه بر عصبانیت……وین دایر
این نیاز واقعی و عمیق همه جای جامعه ماست نه فقط پزشکی
هرچند کرونا بحران افرین شده است ولی بحران نشنیدن این پتانسیل را دارد که هر چیزی را بحرانی کند
کتاب زندگی بدون خشونت هم کتاب خوبی است
و کتاب غلبه بر عصبانیت
چه کتاب خوبی برای پزشک کاسب مآب ایرانی که در حالت عادی روزی چندصد بیمار را سه تا سه تا ویزیت می کند و در بحران کرونا در مطبش را می بندد و در سوراخ موش قایم می شود