جنگهای داخلی در افغانستان مضمون مشترک خیلی از داستانهای جانان خرابات است. برخوردهایی که مهاجران افغانستانی در دورههای مختلف از مردمان سرزمینهای همسایه به خصوص ایران دیدهاند.
شراره دختر ۳۰ سالهای که در آستانهی آزادسازیهای گورباچف استاد دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه سمرقند و مجری یک برنامهی تلویزیونی به زبان فارسی در تلویزیون شده است. در دورهی ممنوعیت یادگیری زبان فارسی در اتحاد جماهیر شوروی او پنهانی فارسی یاد گرفته بود و حالا با آزادسازیهای گورباچف او مجال بروز و سخن از فرهنگ نیاکان پیدا کرده است.
قصهی یک آدم ثروتمند بسیار خسیس است: قاری اشکمبه. (قاری یعنی قرآنخوان و اشکمبه یعنی شکمگنده). راوی کتاب خود صدرالدین عینی است. او در این کتاب یک طلبهی حوزهی علمیهی شهر بخارا است که در به در دنبال اجارهی یک حجره و پیدا کردن یک سرپناه است و در این راه با شخصیت قاری اشکمبه آشنا میشود.