پسازبان و شعر اجرایی محیطی
این مقاله را ۶ نفر پسندیده اند
مقدمه اصطلاح مدرن «شعر اجرایی» ظاهرا در دهه ۱۹۷۰ توسط هدویگ گورسکی ابداع شد. ظاهرا هدویگ این عبارت را برای توصیف نوعی کار آوانگارد با کلام همراه با موسیقی ابداع کرده است، کاری که او انجام میداد تا آن را از هنر اجرا و کلام لوری اندرسون جدا کند. از اوایل دهه ۱۹۷۰ لوری اندرسون کلام را با هنر اجرا، موسیقی و فیلم ترکیب کرده تا ژانری کاملا متعلق به خودش خلق کند، در حالی که هدویگ گورسکی میخواست بهعنوان هنرمندی متفاوت، به همان اندازه هیجانانگیز و مبتکر و شخصا الهامبخش دیده شود که روی تأثیرات صدا، کلام و موسیقی در یک زمینه اجرایی کار کند. از شاعران نیویورکی قابل ستایش در ژانر شعر و هنر اجرایی میتوان از فرانک اوهارا نام برد. هر چند که قلب شعر و هنر اجرایی در سانفرانسیسکوی آمریکاست و شعرهای تجربی مکاتب نیویورکو سانفرانسیسکو خصوصا شاعران مکتب زبان که تجربیات آوانگارد شاعران بیت و نسل جاز و پاپ را هم در پیشینه دارند خود جزو آغازگران شعر و اجرای پرفورمنسی محسوب میشوند. فرانک اوهارا شاعر و هنرمند اجرایی هم شعر میخواند و هم به عنوان متصدی در موزه هنر مدرن کار میکرد. آنجا تحت تأثیر اکسپرسیونیسم انتزاعی هنرمندانی مانند جکسون پولاک و ویلم دکونینگ قرار گرفت. او میخواست آنچه را که آنها روی بوم نقاشی انجام میدادند در شعر منعکس کند. آثار اجرایی او نمونه بارز «ضد فرهنگی» است. البته پیشینه شعر و هنر اجرایی به درازنای تاریخ نوشتار در یونان باستان و ملل دیگر است اما ترکیب مدرن و درهمآمیختگی عناصر و زیباییشناسی ادبی و هنری و بهرهوری از امکانات و ابزارآلات جهان صنعتی و تکنولوژیکی و اکنون دنیای دیجیتالی، قدرت و نفوذ این ژانر هنری را بیش از پیش توسعه و تعالی داده است. شعر و هنر اجرایی در محیط، و اینجا «در محیط» به منظور اهداف متمرکز زیستمحیطی و آگاهیبخشی و حفاظت از نابودی طبیعت و زیستمحیط محلی، منطقهای، قارهای و در نهایت سیارهای، گونهی ترکیبی و همپیوند با جریان شعر و هنر پسازبانی و اجرایی شعر است. شعر اجرایی محیطی، شعر در محل شعر محیطی یا شعر اجرایی در محل، گونهای از زیر مجموعههای شعر و هنر پسازبانی است. شعر و هنر پسازبانی ناظر بر رویکردهای فلسفی و نظری و انتقادی ماتریالیستی، پساساختارگرایی، پسااستعماری و نیز ذیل مکتب فلسفی پساانسانگرایی با رویکردهای زیستبومگرایی و اکوفمنیستی و اکولوژیکی در یک فرآیند چتری قابل تعریف است. شعر و هنر پسازبانی_محیطی در حوزه مطالعات بومشناختی و از گونههای رایج اکوپوئتیکی و اکوشعری یا بومشعری است. شعر محیطی یا اجرایی در محل یا مکان و در موقعیت به صورت بداهه سروده و نسبت به عناصر بومشناسی و محیط زیستی و ظرفیتهای زیستمحیطی آن محل پردازش و اجرا میشود. درواقع شاعر و هنرمند با اتکا به دانش و شناخت خود از محیط و برای ستایش، قدردانی از طبیعت مادر و نیزآگاهیبخشی به جامعه و همچنان حفاظت از تخریب و انقراض گونهها در محیط زیست، سعی میکند که به واسطه زبان، تصویر، تخیل و استعارههای محیطی، نوعی مقاومت و بازدارندگی ایجاد کند و شیوههای زبان حسی و ارتباطی با تجمیع عناصر فضایی و بیناگونگی، زبان و متن را به صورت همسطح و درهمتنیده و همپیوندی به اجرای عملی بکشاند. طوری که مخاطب، اعم از کودکان و جوانان و جامعه و خصوصا گردشگران، سیاستمداران و مسئولان شهری را به اهمیت قدردانی و حفاظت از محیط زیست و پیوند باستانی انسان و طبیعت سوق دهد. پیشینهی چنین رویکردی به زبان، شعر و هنر در آرای برخی نظریهپردازان قرن نوزده و بیستم و بیست و یکم و در آثار شاعران بهنامی میتوان به وضوح مشاهده کرد. اصطلاح زبانشناسی زیستمحیطی Ecolinguistics یا بومشناسی زبان، توسط اینار هاگن در سال ۱۹۷۲ به عنوان مطالعهی تعامل هر زبان معین و محیط آن مطرح شد. با وجود برخی کاربردها از این اصطلاح در ادبیات، زبانشناسی اجتماعی نتوانسته است پتانسیلی را که هاگن در رویکرد بومشناختی میدید گسترش دهد. زبانشناسی زیستمحیطی طبق نظر هاگن، به بررسی نقش زبان در تعاملات حیاتبخش انسانها، سایر گونهها و محیط فیزیکی میپردازد. هدف اول، توسعه نظریههای زبانی است که انسانها را نه تنها به عنوان بخشی از جامعه، بلکه به عنوان بخشی از اکوسیستمهای بزرگتری که زندگی به آنها وابسته است میبیند. هدف دوم، نشان دادن چگونگی استفاده از زبانشناسی برای پرداختن به مسائل کلیدی زیستمحیطی، از تغییرات اقلیمی و نابودی تنوعات زیستی تا عدالت زیستمحیطی را مورد مطالعه قرار میدهد. در میان رویکردهای نظری توسعهیافته در جامعه زبانشناسی زیستمحیطی، دو نظریه برجسته هستند، تا حدودی به این دلیل که قدمت آنها به دهه 1980 برمیگردد، یعنی قبل از اینکه بومشناسی زبان، به الگویی گستردهتر در مطالعات زبانشناسی و بومشناختی تبدیل شود. ریشههای درک بومشناختی از زبان در پیشینه نظریات برخی فلاسفه و نظریهپردازان را میتوان پیگیری کرد. هنوز توضیح جامعی از پیشگامان نظریه بومشناختی زبان نوشته نشده است. اولین آغازهای یک رویکرد تاریخی را میتوان در آثار ویلیام ترامپ 1990 و پس از آن یافت. سه مرحله را میتوان در تکامل رویکردهای بومشناختی به زبان در نظر داشت: مرحله اول، ریشه در قرن نوزدهم با مدل زبان به عنوان یک ارگانیسم مربوط میشود. مرحله دوم در اواسط قرن بیستم با درک ویتگنشتاین (1953) از زبان به عنوان بخشی از یک شکل زندگی در نظر گرفته میشود. در دهه ۱۹۷۰، با چرخش عملگرایانه در زبانشناسی، افقهای جدیدی در کانون توجه زبانشناسی قرار گرفت. مفهوم هابرماس از علائق شناختی (Erkenntnisinteresse) یعنی علائق سازندهی دانش (ر.ک. هابرماس، ۱۹۶۸، هابرماس، ۱۹۷۱ ) در دغدغه و بحث انتقادی در مورد نظریه و فرانظریه، مربوط به تأثیر جامعهشناختی فعالیتهای علمی و مشکلات جامعه، منعکس شد. نژاد، جنس، جنسیت، سن، طبقه، قومیت، و کودکان، کارگران، اقلیتها، هر گروه سرکوبشده و استثمارشده، تبدیل شدند. هاوگن بومشناسی زبان را مطالعه تعاملات بین هر زبان معین و محیط آن تعریف میکند و زمینههای ریشهدار آن با مطالعات دیگر از قبیل زبان ایدئولوژیکی و زبان سیاست و یا سیاست زبانی و … دیگر را بر اساس محیط و ارتباطات درهمتنیده انسانی و غیریت انسانی که شامل گیاهان، جانوران و ماده و اشیا و در زیستگاههای زبانی مورد مطالعه قرار میدهد، همپیوندی بین این متفکران و پژوهشگران اکولوژیکی زبانی و پسازبانی و پسااومانیست زبانی و قومنگاری زبانی و زبان ایدئولوژیکی و سایر رشتههای مرتبط، زبان را به یک مجموعه درهمتنیده و درگیر در ارتباط با هم بدل کرده و مطالعات نوینی را پیش روی پژوهشگران جدی این پارادایمها قرار داده. در واقع پدیده سبکی ادبیاتی و شعری که به لحاظ خصایص سبکی از گونگی جانوری و گیاهی و مادی و اشیا و دیگرگونگی در ادبیات با مفهوم Anthropomorphic (آنتروپومورفیک) و ترجمه فارسی انسانانگاری از دوران باستان و در متون کهن و نوین نیز رواج داشته را به بردار تازهای فرامیخواند و باور دارد که هر زبان معین احاطه در زیست و محیط و اقلیمی خود و زیست جامعهشناختی و نیز در ادامه به فضا-مکان سیارهای وابسته و توزیع و تکثیر میشود. به گمان نگارنده «زبان یک اکوسیستم فضایی ست» و ساختمند نیست. بلکه به گونهی درهمتنیده با دیگر گونههای انسانی و غیرانسانی و ماده و اشیا و.. توزیع شده در فضا و محیط است. چنین رویکردی به زبان و متن را من برای نخست بار «پسازبانشناسی» معرفی کردم و در نتایج پژوهشهایم با دیگر متفکران بهنام جهان در حوزه زبانشناسی پساانسانگرا و زبانشناسی زیستمحیطی آن را «پسازبان پساانسانگرا» اطلاق کردم. (رجوع به گفتگو درباره شعر و تفکر پسازبانی، سعیدجهانپولاد و نادرچگینی؛ کتاب همهوایی، ۲۰۲۱، نشر جاده ابریشم) و در کتاب «بادگویان» آنتولوژی شاعران اکوپوئتیکی و اکوفمنیستی جهان (نشر ایهام سال ۱۴۰۲) دربارهی مطرحترین شاعران و متفکران جهان معاصر است که با چنین رویکردهای بومشناختی و زیستمحیطی و پسازبانشناسی پساانسانگرا آثار قابل توجهی منتشر کردهاند و تأثیرات عمدهای بر تغییر ساختارهای فرهنگی در جامعه و سرزمین و منطقه و قاره و حتی جهان معاصر داشتهاند، اینها جزو معدود پژوهشها در این حوزه شعر و هنر پسازبانی-محیطی بوده است که تالیف این کتاب و شاعران مطرح جهانی آن نمونهای از پیشینهی چنین رویکردهای زیستمحیطی، اکوفمنیستی و اکولوژیکی در شعر و هنر معاصر بوده است. همچنان کتاب «جریانشناسی شعر معاصر شعر زبان و پسازبان» پژوهش و تالیف دکتر فرخ لطیفنژاد (سال ۱۴۰۳ نشر هرمز) جزو مطالعات پژوهشی در این زمینه در ایران است. در کتاب «بادگویان» از شاعران مطرح و برجسته طبیعت و زیستمحیطی دیگری که در این مجموعه به خاطر شناخت مخاطب ایرانی نامی نبردم و اما در این مقاله جهت معرفی شاعران تأثیرگذار در حوزه شعر اکوپوئتیکی و شعر بومشناختی و محیطی میتوانم از شیموس هینی نام ببرم و تأثیر مهم اشعار و رویکردش را در این حوزه به طور اجمالی شرح دهم. اشعار شیموس هینی توانسته پیوندی بین شاعران زبانی و پسازبانی ایجاد نماید، خصوصا با رویکردهای زیستمحیطی و شعر اجرایی در محیط. اگر چه اغلب نام او با نظریات انتقادی شعر زیستمحیطی و اکوکریتیکی و بومشناسی انتقادی گره خوردهاست، شاید کمتر پژوهشی درباره حمایتهای او از حفاظت محیط زیست و تالابها و گونههای درحالانقراض ایرلند شمالی انجام شده باشد. اما به تازگی مارک کراس با توجه به اسناد انجمن سلطنتی حفاظت از طبیعت ایرلند نکات مهمی درباره نقش و تأثیر اشعار و نوشتارهای شیموس هینی منتشر کرد. او نشان داد شیموس هینی در اشعار باتلاقی که در دهه ۱۹۷۰ سروده، جلوهای از دغدغههای زیستمحیطی خود را با زبان شعر و نثر درخشانش بروز داده است. کراس باور دارد پژوهش برندن کورکوران از اشعار هینی، اشعار هوشمندانه هینی را تنها در چارچوب جنبش نوپای زیستمحیطی تحلیل میکند اما درمورد آگاهی روزافزون تغییرات اقلیمی و حمایت هینی از حفاظت از باتلاقها و تالابهای بکر نزدیک دریاچه لافنیگ در ایرلند شمالی گزارشی نمیدهد. در سال ۲۰۰۵ این باتلاقها و تالابها به خاطر تخریب و بازسازی یک بزرگراه مورد تهدید قرار گرفت. هینی در اسناد آرشیوی سازمان حفاظت از محیط زیست و انجمن سلطنتی حفاظت از طبیعت و تالابهای ایرلند که به تازگی منتشر شده، نشان میدهد بخش قابل توجهی از حمایتها و دغدغههای شیموس هینی شاعر و برنده جایزه نوبل ادبیات، از سیاستهای دولتی و کمپینهای حفاظتی محیط زیست حمایت میکرد و شعرها و نامهها و نوشتارهایی در ارتباط با چنین رویکردی عملی ارائه میداد. او اشعار و نوشتارش را برای محافظت از محیطهایی که برایش اهمیت داشت بهکار میبرد. در نامههای هینی بخشی درباره محافظت از همین تالابها و باتلاقهای ایرلند شمالی به چشم میخورد که هینی با زبانی احساسی از خاطرات و همنشینیاش با طبیعت این محیط میگوید. هینی در نامهای به مسئولین این سازمانها و کمپینها بر حفاظت و نگهداری این تالابها و باتلاقها و اکوسیستم آن و نیز حمایت از گونههای جانوری آن تاکید میکند. که وقت غروب پهنهی خورشید را در آن نظاره کنیم همه جا چشمها مبهوت میماند به افقهای پیشاروی خالی به غول یک چشمی که عاشق گودال آبی است سرزمین بیدفاع ما باتلاقی است که مدام پوست میاندازد در میان تیغههای خورشید آنان لاشهی گوزن بزرگ ایرلندی را از درونش بیرون کشاندند آویختندش در هوا معلق در جعبهی شگفتانگیزی اینجا چالههای باتلاقی شاید تهماندههای اقیانوس اطلس باشد مرکز نمورش همیشه بیانتهاست. (شیموس هینی، ترجمه سعید جهانپولاد) نابودی محیط زیست، انقراض جانوری و خصوصا تغییرات اقلیمی به طور مشخص به عنوان بزرگترین تهدید جدی قرن بیست و یکم شناخته میشود. با بدتر شدن اوضاع زیستار طبیعی و زیستار انسانی در سیارهی ما، میتوانیم انتظار افزایش طوفانها، موجهای گرما، خشکسالیها و سایر رویدادهای شدید آب و هوایی را داشته باشیم که بقای بسیاری از موجودات روی این سیاره را تهدید میکند. سیاستمداران در بیست و ششمین کنفرانس تغییرات اقلیمی (COP26) در گلاسکو گرد هم آمدند تا در مورد چگونگی همکاری برای کاهش سرعت این تغییرات و تهدیدات و همچنان معکوس کردن روند این بحرانها و ابربحرانهای زیستمحیطی و نیز حفاظت از گونههای جانوری و گیاهی بحث کنند و با همکاری عملی بینالمللی همهی کشورها در راستای حفاظت از طبیعت و گونهها سیاستگذاری کنند. در چنین وضعیت بحرانی جهانی، شعر و ادبیات و هنرها می توانند نقش آگاهیبخش، بازنماییکننده و بازدارنده خود را ایفا نمایند. در این بین شعر و ادبیات میتواند از قدرت ذاتی زبان و متن نوشتار و زبان حسی و بصری از ترکیبات چندرسانهای، همچون صدا، تصویر، موسیقی، و همچنان از رنگ، ماده و اشیا و پوستههای میوهها و پسمانده گیاهان و زبالهها و مواد صنعتی در شعر محیطی و شعر اجرایی در محل با پسزمینههای محلی و زیستمحیطی بهره ببرد. در این بین عناصر روایی، استعاره و تصویر، تخیل سیال و حتا فضاهای متکثر در آثار شاعران و اجراکنندگان شعر محیطی و در محل و موقعیت طبیعی که به صورت پروژه روستایی یا شهری و به طور بداهه پردازش و اجرا می شود، نمونه تأثیرگذار و آگاهیبخش از شعر و هنر پسازبانی-محیطی در اروپا و غرب است. در ادامه به معرفی چند شاعر و اجراکننده مشهور شعر و هنر پسازبانی-محیطی و شعر اجرایی در محل اشاره میکنم و تصاویر نمونهی این گونهی نوین شعر و هنر پسازبانی محیطی و شعر اجرایی در محل را به اشتراک میگذارم. کارولین هریس شاعر و اجراکننده شعر محیطی پروژهی زیست سیاره عنوان پروژه: سیب فسردهی آوازهخوان، ۲۰۱۸ کارولین هریس شاعر، مربی و دانشیار دانشگاه هالووی آمریکایی است. او با جایزهای که از دانشگاه ایالتی دریافت کرد به پروژه شعر محیطی و شعر اجرایی در محل از گونههای شعر و هنر زیست اکولوژی پیوست. استعارهی سیب که مفهوم زمین را در خود دارد و با بهرهگیری از برگهای درختان سیب و نوشتار شعری در محیط طبیعی و باغها به پیامی در جهت احیا و پاکسازی زمین اشاره دارد. برگها و میوههای سیب که در فشار و پوسیدگی قرار گرفتهاند، پیامی در خود دارند. صدا و نوای فسردهشدن و ویرانی زمینی، این سطر از شعر مشهوری از ریچارد براون شاعر و پدر معنوی جنبش شعر سبز است: «آه ای سیب فسردهی آوازهخوان … » این شعر و خصوصا این سطر درخشان ریچارد براون در پروژهی شعر اجرا در محل و جشنوارهی محیط زیست و اکولوژی، مورد استفاده تایپوگرافی و طراحی شعر محیطی توسط شاعر و اجراکننده کارولین هریس قرار گرفته است. سارا بلیست؛ شاعر، هنرمند و اجراکننده شعر محیطی پروژهی سیب با ارگانیسم جلبکهای اقیانوسی و دریایی یکی دیگر از شاعران و اجراکنندگان شعر محیطی و اجرایی در محل و موقعیت طبیعی، سارا بلیست، هنرمند، نویسنده و محقق در مطالعات پرفورمنس شعر محیطی در دانشگاه روهمپتون است. تحقیقات هنری او با ارگانیسمهای جلبکی اقیانوسها و نمک و ماسه دریایی است؛ مواد پخت، چشیدن و هضم را کشف کند تا روایتهای انسانمحور تولید و مصرف را مختل کند. درهمتنیدگی اکولوژیکی و روابط فراجسمانی هسته اصلی عملی و اجرایی آثار اوست، با توجه به اینکه چگونه متن شعر و مادیت، اشیا و درهمتنیدگی با بدن و حواس انسان میتوانند با روابط متغیر بین حالتها و مسائل محیطی و موقعیتها در فضای توزیعشده درگیر شوند. پروژه سیب در جشنواره شعری و هنری جزو آثار تاثیرگذار بود و با استقبال چشمگیر مخاطبان همراه شد. این تابلو شعر با جلبکها، نمک و ماسههای دریایی در یک پیوند عمیق از محیط زیست دریایی و گونهگی در حیات و ارتباط همبسته میان اقیانوسها و خشکیها و زمین و زیست سیارهای است. شعر «آه ای سیب فسردهی آوازهخوان دوستت دارم» یک تابلو تاثیرگذار در این جشنواره محیطی و شعر اجرایی در محل بوده است. سوزان اولز شاعر محیطی و هنرمند بینارشتهای پروژه شعر محیطی، شعر اجرایی در محل سوزان اولزا، شاعر، هنرمند بینارشتهای و مجری شعر/موسیقی است بر نقش برجستگی حافظه و تاریخ فرهنگی در محیطی طبیعی در یک زمینه بینالمللی کار میکند. تابلوهای او حکاکی شده از پوسته درختان غان و نیز چهارچوبهای شکسته در محیط جنگلی است. ترسیم پروژهی سیب فسردهی آوازهخوان در این تابلوها و نقش برجسته چوب و درختان در جهت حفظ این میراث زمینی است. نیک جی. سوراث؛ شاعر، نویسنده و آرتیست حرفهای هلندی پروژهی مسیر جانوری یکی از چهرههای تاثیرگذار و ایدهپرداز شعر محیطی و اجرایی در محل که شهرت جهانی دارد، نیک جی. سوراث، شاعر، نویسنده و آرتیست حرفهای هلندی است که شهرتش در اروپا به آمریکا و غرب رسیده و پروژههای محیطی و اجرایی شعر محیطیاش تاثیر غیرقابلانکاری بر نسل شاعران پسازبانی و شعرهای بصری و چندرسانهای و شاعران و اجراکنندگان گذاشته. پروژه میدانی و محیطی «شعر کنشی و تعاملی» او با جنبههای تفکر سازنده محیطی و با هر آنچه در آن محیط میتوان به خلاقیت و بداههنویسی و کنش نوشتاری متنی کمک کند قابل ملاحظه است. نخست بار در بیلبورگ هلند این پروژه از طرف شورای شهر و شهرداری حمایت مالی شد و او به همراه آرتیستهای درجه یک گروه خود را به مناطق مختلف شهری و روستایی برد تا در محیط زیست خود با اشیا، گیاهان، میوهها، نخالهها و زبالههای شهری و.. شعرهای قابلتوجهی در همان محیط به صورت تابلوهای برجسته و گرافیکی و به شکل تایپوگرافی اما با خود چیزها و مواد اصلی این تاثیر خلاق و معرفتی و شهودی و بصری را از نوشتار متنی شعر بیرون بکشد. و به فرهنگ زیستار انسانی و تجمیع گونهگی جانوری، گیاهی، موادمعدنی، سنگها و کانیها و هر آنچه از پسماندهای شهری و محیطهای تخریبشده به دست انسان و صنعتی شدن و فناوری، مردمان شهری و روستایی را با حضور نوعی دیگر از «پسا-زیباشناسی-شعر » و مواجه مستقیم انسان با محیط زیست و تجمیع گونهگی به چالش بکشد. اخیرا در انگلستان و بعضی از ایالتهای آمریکا شورای شهر و شهرداری از او و گروه شاعر/آرتیستش دعوت نمود و تمام هزینهها و کمک مالی بسیار قابلتوجهی را در اختیارش گذاشتند که با سفر در مناطق مختلف ایالتی از تابلوشعرهای محیطی او در چشمانداز محیط و شعر میدانی و محیطی او برای فرهنگسازی زیست سیارهای در محیطهای تخریبشده و یا حتا بکر و دستنخورده استفاده شود. در این تابلو شعر محیطی، نیک و همکارانش در مسیرهای نزدیک به رفت و آمد حیوانات و وحوش در جنگل با استفاده از پوستهای پرتقال مصرفشده در رستورانها مسیری را به صورت مارپیچ ایجاد کردهاند که شعری بداهه کوتاه از سوراث بر آن پردازش شده است؛ شعری کوتاه و تاثیرگذار با این کلمات و جملات: پا بگذاری و بروی، وقتی نزدیک باشی نمیبینی، آنگاه که دورتر قرار بگیری عظمت جنگل را خواهی دید. نیک جی .سوارث؛ شاعر و هنرمند و اجراکننده شعر محیطی پروژهی سکوت در این تابلوشعر که بر روی پل متحرک پس از دو سال اجرا شده و مورد تایید شورای شهر هلند قرار گرفته، پل متحرک در ساعاتی که کشتیها عبور میکنند و جابجایی دارند، از پس چراغهای قرمز و ممنوعیت تردد برای خودروها صورت میگیرد. نیک جی سوارث ماهها در حاشیه این رودخانه و پل و حومهاش رفت و آمد کرد و نتیجه شعر محیطیاش نصب شعری چند سطری و تاثیرگذار بود. روی تابلو این شعر بداهه برای مسافران چشمنوازی میکند و آنان را برای لحظاتی از آلودگی صوتی و زندگی شلوغ شهری به سکوت و فضای طبیعی رودخانه دعوت مینماید. حالا زمانیست که رودخانه فرصت یافته تو را لحظهای در سکوتش غرق کند و آن وقت به دنبال رویاهای گمشدهات بگردی… نمونههایی که در این مقاله معرفی و بررسی شد، بخش قابلتوجهی از پیوند شاعران و هنرمندان پسازبانی_محیطی است. این اشعار اجرایی در محل و محیط و طبیعت منطقهای و موقعیت روستایی و شهری جزو تأثیرگذارترین پروژههای اروپایی و غربی است. نگارنده باور دارد برای توسعه فرهنگی و اعتلای فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز با طبیعت و گونههای جانوری و گیاهی میباید شاعران و هنرمندان و اندیشمندان در صف اول این آگاهیبخشی و عدالت زیستی و طبیعی قرار بگیرند. بر این باورم که شعر و هنر پسازبانی توانسته راهی در مسیر شعر و ادبیات و هنر سرزمینمان بگشاید که از حاشیه به متن بازگردیم و با دیدگاهی واقعبینانه و نه صرفا انتزاعی، شعر و فرهنگ همزیستی مسالمتآمیز و عدالت تنوع گونهگی را با پیشینههای تاریخی فرهنگ غنی ایرانی به میدان زندگی و روزمرگی بکشانیم. در پایان این مقاله چند تصویر برگزیده این پروژهها از شعر و هنر پسازبانی محیطی را که در اماکن شهری، در پارکها و تفرجگاهها توسط این شاعران و آرتیستها و اجراکنندگان، پردازش و نصب شده و مورد توجه جامعه و مردم قرار گرفته به اشتراک میگذارم. باشد که شاعران و هنرمندان آوانگارد ما نیز جهت زیباسازی محیط و فضاهای شهری از گونههای رایج شعر و هنر محیطی و اجرای بداههی آن به صورت پرفورمنس محیطی در مناظر زیبای سرزمینمان ایران بهره ببرند. پسازبان و شعر اجرایی محیطی
«پسا زبان یک اکوسیستم فضایی است.»
س.ج
از دیدگاه بومشناختی، زبان یک سیستم قانونمند نیست، بلکه نوعی رفتار الگودار است که از نیازهای اجتماعیبودن انسان ناشی میشود. ارتباطات، فرهنگ و اجتماع، همانطور که هاگن پیشبینی کرده بود میباید در کانون این مباحث قرار بگیرد. در واقع با این هدفگذاری، بومشناسی زبان یک رویکرد جایگزین هیجانانگیز برای نظریهی زبانی ارائه میدهد. اصطلاح زبانشناسی زیستمحیطی اصطلاحی فراگیر است که از یک سو روشهای زبانشناسی سنتی اعمالشده بر متون و گفتمانهای دارای اهمیت زیستمحیطی را در بر میگیرد و از طرفی دیگر تأملات عمیقتر در مورد نظریههای زبان الهامگرفته از الگوی کلنگر بومشناسی را مورد پژوهش قرار میدهد.
ما دشتهایی نداریم




نیک جی. سوراث متولد ۱۸ فوریه ۱۹۵۹ در تیلبورگ هلند، شاعر شهری و طراح، نقاش، اجراکننده پروژه شعر-محیطی با گرایشات زیستبومگرایانه، تغییرات اقلیمی و محیطی و… در هلند و کشورهای انگلستان و آمریکا، یکی از هنرمندان شاعر پرفورمنس شعر در جهان معاصر است که بخاطر پروژه شعر در محیط و استفاده از شعر در لحظه و بداهه با تجمیع عناصر در محل و فضای بومی و محیطی از منطقه و زیستبوم به اشکال متنوع شعر پسازبانی و هنر پسازبانی در تمام ژانرها دست یافته.
نیک جی سوراث در اجراهای پرفورمنسی خود، نام دیگری نیز برخود گذاشته که نام یک زن و یک ترانس هست و به «جنبش شعر کوئیری» و «شعر دگرباشان و «شعر جنس سومی» نیز توجهات خاصی دارد. جوایز متعدد و حضور در گالریها، صحنهها نمایش پرفورمنسی و کتابهای بصری و دیجیتالی او با تلفیق چند هنر و چند ژانر او و گروهش را به یک آوانگارد هنری و یک گروه شاعر/آرتیست هنری و با درجه بالای خلاقیت در دانشگاها و محیطهای هنری جهان تبدیل کرده که تاثیر مهمی در هنرمندان خلاق کشورهای کمتر توسعهیافتهای مثل آسیا و خاورمیانه… داشته است.
تو نمیتوانی بر روی این مسیر

شعر
محیط زیست




