سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

نویسندگانی که سانسور شوروی را به چالش کشیدند

نویسندگانی که سانسور شوروی را به چالش کشیدند

 

بنجامین رام، یکی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران پیشین بی‌بی‌سی و نشریه‌ی OpenDemocracy است. او که برای رادیو و سرویس جهانی بی‌بی‌سی مستندهای فرهنگی نیز می‌سازد، چندی پیش بر موضوع سانسور در اتحاد جماهیر شوروی تمرکز کرد. رام در مقاله‌ای با عنوان «نویسندگانی که سانسور در اتحاد جماهیر شوروی را به چالش کشیدند»، به روش‌های مبتکرانه‌ای اشاره می‌کند که نویسنده‌های روس برای زیر پا گذاشتن قوانین سختگیرانه‌ی شوروی ابداع کرده بودند. هزاران شهروند شجاع شوروی نشریاتی زیرزمینی و به دور از سانسور منتشر می‌کردند و دست به دست می‌گرداندند. سامیزدات عنوان کلی برای این نوع از نشریات بود.

(مترجم)

بنجامین رام، یکی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران پیشین بی‌بی‌سی و نشریه‌ی OpenDemocracy است. او که برای رادیو و سرویس جهانی بی‌بی‌سی مستندهای فرهنگی نیز می‌سازد، چندی پیش بر موضوع سانسور در اتحاد جماهیر شوروی تمرکز کرد. رام در مقاله‌ای با عنوان «نویسندگانی که سانسور در اتحاد جماهیر شوروی را به چالش کشیدند»، به روش‌های مبتکرانه‌ای اشاره می‌کند که نویسنده‌های روس برای زیر پا گذاشتن قوانین سختگیرانه‌ی شوروی ابداع کرده بودند. هزاران شهروند شجاع شوروی نشریاتی زیرزمینی و به دور از سانسور منتشر می‌کردند و دست به دست می‌گرداندند. سامیزدات عنوان کلی برای این نوع از نشریات بود.

 

 

با پیش‌بینی احتمال دستگیر شدن شاعر، دست‌نوشته‌ها و اشعارش به شیوه‌های مبتکرانه‌ای از دید پلیس پنهان شدند. دست‌نوشته‌ها را، گاه به روکش زیرین کوسن‌ها می‌دوختند، گاهی هم به زیر کفی کفش‌ها می‌چسباندند. حتی می‌شد مابین تشک‌ها پنهان‌شان کرد. در اغلب اوقات، پلیس، اوراق مهم را مصادره می‌کرد اما حتی وسواسی‌ترین‌ِشان نیز زیاد نمی‌توانست حدس بزند که ممکن است در چه جاهایی، شعری یا دست‌نوشته‌ای پنهان شده باشد. و به این ترتیب، گوشه‌ای از آثار هنرمندان روس از گزند تیغ سانسور شوروی نجات می‌یافت. این مقاله را به خوانندگان فداکاری تقدیم می‌کنم که شعرهای به جامانده از یورش نیروهای شوروی را خواندند و فداکارانه به انتشار رساندند.

 

سامیزدات ، سانسور شوروی
سامیزدات ها به طور گسترده در اتحاد جماهیر شوروی به چاپ می‌رسیدند. با این حال، نویسندگانش تلاش زیادی می کردند که ناشناس بمانند.

 

نادژدا ماندلشتام، همسر شاعر دوران شوروی، اوسیپ ماندلشتام در کتاب خود، امید علیه امید، از تلاش‌هایی می‌گوید که برای محافظت از همسرش انجام داده است. تکثیر و انتشار اشعار ممنوعه، بخش مهمی از فرهنگ سامیزدات را شکل می‌دهند. سامیزدات، روشی زیر زمینی برای انتشار ادبیات در روسیه‌ی زمان شوروی بود. نویسندگان، سامیزدات را به راهی برای تکثیر و انتشار اشعار و داستان‌های ممنوعه تبدیل کرده بودند. در حقیقت، اگر ما امروز می‌توانیم اشعار ماندلشتام را بخوانیم، به خاطر روش‌های مبتکرانه و ریسک‌های زیادی است که بسیاری از شهروندان فداکار اتحاد جماهیر شوروی متحمل شدند.

سامیزدات، مخفف ترکیب самостоятельное издательство (ساماستایاتیلنایا ایزداتیلستوا) است و به معنی انتشارات مستقل می‌باشد. این واژه را در مقابل گاسیزدات، یا انتشار دولتی قرار می‌دهند.

 به طور دقیق، سامیزدات عنوان کلی نشریه‌های زیرزمینی‌ای بود که در دوران اتحاد جماهیر شوروی، مقالات سیاسی، اخبار، داستان‌های کوتاه و بلند، اشعار، متون مذهبی و کارهای توقیف شده‌ی خارجی را به صورت مخفیانه و غیررسمی منتشر می‌کرد. البته، سامیزدات فقط مختص به نوشته‌ها نیست. صفحات گرامافون و موسیقی‌های ممنوعه هم به نوعی، جزو سامیزدات به شمار می‌آیند.

اما در مقایسه با سامیزدات مکتوب، معامله‌ی اشیای خارجی ممنوعه، به خصوص آثار موسیقیایی، کاری با ریسک کمتر به شمار می‌آمد. چرا که همه‌ی شهروندان روسیه مجاز به داشتن یک ضبط صوت دونواره بودند. و این یعنی، در حالی که خوانندگان سامیزدات مکتوب، به ندرت از چند هزار نفر فراتر می‌رفت، بیش از یک میلیون شهروند اتحاد جماهیر شوروی به موسیقی‌های ممنوعه گوش می‌دادند.

اما پیوند بین سامیزدات مکتوب و سامیزدات موسیقایی آنقدر قوی بود که الکساندر گالیچ، شاعر، ترانه‌سرا، گیتاریست و خواننده‌ی مولف اتحاد جماهیر شوروی در یکی از آهنگ‌های خود به تمجید از نقش رسانه‌های زیرزمینی، به خصوص سامیزدات مکتوب پرداخت.

اگر چه واژه‌ی سامیزدات به طور خاص، به دوران شوروی، به ویژه روزهای پس از مرگ استالین در سال 1953، اشاره دارد، اما سنت انتشار مستقل، یکی از سنت‌های تاریخی روسیه به شمار می‌آید. در اواخر قرن نوزدهم میلادی، دانش‌آموزان روس، جزوه‌هایی رادیکال را در محکومیت تزار منتشر می‌کردند. پس از انقلاب نافرجام سال 1905 و سرکوب آزادی‌های مدنی هم متن‌هایی تند و اعتراضی، به صورت دست به دست و گسترده منتشر شدند.

 

سامیزدات

 

سامیزدات به مثابه یک گنجینه فرهنگی در مقابله با سانسور

سامیزدات، یا همان سیستم ساده‌ی مبارزه با سانسور شهروندان شوروی را می‌توان به عنوان انعکاس چشم‌انداز سیاسی، فرهنگی و جغرافیاییِ در حال تغییر دولت شوروی معرفی کرد. نویسندگان سامیزدات هم به سرکوب فرقه‌های مسیحی (ارتدوکس، کاتولیک و باپتیست‌ها) اعتراض می‌کردند، هم بحث‌های قومی و مساله‌ی حقوق گروه‌هایی که به دنبال تعیین سرنوشت خود بودند، مثلاً تاتارهای کریمه، یهودیان و آلمانی‌های ولگا را مطرح می‌نمودند.

ولادیمیر بوکوفسکی (نویسنده، فعال حقوق بشر، سیاستمدار و دگراندیش اهل شوروی)، تعریف جذاب و کاملی را از سامیزدات ارائه داده است. او روند انتشار یک سامیزدات را اینطور خلاصه می‌کند: «خودم آن را می‌نویسم، خودم ویرایشش می‌کنم، خودم وظیفه‌ی سانسور را بر دوش می‌کشم، خودم آن را منتشر می‌کنم، خودم توزیعش می‌کنم و خودم هم به خاطرش به زندان می‌روم.»

اگر براساس این تعریف پیش برویم، احتمالاً دچار یک سوبرداشت خواهیم شد و گمان خواهیم کرد که سامیزدات یک مقوله‌ی کاملاً انفرادی بوده. اما اینطور نیست. خطر اصلی، آن زمان ظهور می‌کند که فردی بخواهد سامیزدات را برای دیگران تکثیر نماید. چرا؟ چون تمامی ماشین‌های تحریر شخصی باید در دولت شوروی ثبت می‌شدند و به این ترتیب، رهگیری انتشار دهنده‌های سامیزدات، کاری چندان سخت و پیچیده نبود.

 از طرف دیگر، در شوروی قوانین سفت و سختی برای خرید کاغذ وضع شده بودند. بر همین اساس، هر خرید بیش از مقدار مجاز (که چندان هم زیاد نبود)، فوراً گزارش می‌شد. این ماجرا زمانی اهمیت می‌یابد که بدانید سامیزدات معمولاً از 10 صفحه تشکیل می‌شد. البته نه ده صفحه‌ی کامل! صفحات پر شده با صفحات خالی ترکیب می‌شدند. از طرف دیگر، هر گیرنده‌ای دراین زنجیره، حداقل 4 نسخه دریافت می‌کرد. در این میان، ریسک بزرگ و بزرگترین ریسک این بود که یکی از گیرنده‌‌ها، خبرچین پلیس باشد.

 

سامیزدات ، سانسور شوروی
دولت شوروی اهمیت سوادآموزی را از طریق پوسترهایی اینچنینی تبلیغ می‌کرد. این یکی تلاش دارد به مردم نشان دهد که ناتوانی در خواندن مثل زندگی مرد کوری است که بر روی صخره راه می‌رود.

 

این وضعیت باعث شده بود که محصول نهایی، از ظرافت چندان زیادی برخوردار نباشد. صفحات سامیزدات معمولاً تار و چروک از آب در می‌آمدند. حتی در برخی موارد، به سختی قابل خواندن بودند. با این حال، سامیزدات‌ هنوز هم یک میراث باارزش، و به نوعی، حافظه فرهنگی به شمار می‌آید. در حقیقت، آثاری که در سامیزدات منتشر می‌شدند، درست برعکس آثار منتشر شده در نشریات دولتی، کاملاً بکر و بی‌نظیر بودند. شاید بتوان گفت که زیبایی‌هایی آثار دولتی زیر مهر سانسور پنهان می‌شدند و به چشم خوانندگان نمی‌آمدند.

احتمالاً اولین سند سیاسی مهمی که در سامیزدات به انتشار رسید، سخنرانی مخفیانه‌ی خروشچف در سال 1956 بود. همان سخنرانی‌ای که در آن، خروشچف به تقبیح رفتار سیاسی استالین پرداخت. و این شاید نشانه‌ای برای آغاز روندهایی جدید در فرهنگ سیاسی و فرهنگی شوروی بود. این روند، در سال 1962 میلادی و با انتشار رمان یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ اثر الکساندر سولژنتسین آشکارتر شد.

رمانی که در مجله ادبی نووی میر (Новый мир، دنیای جدید) منتشر شد، پرتره‌ای از زندگی روزمره در گولاک تحت حکومت استالین را به خواننده‌ی خود ارائه می‌داد. لازم به ذکر نیست که چنین موضوعی تا پیش از آن، جزو دایره‌ی سخنان عمومی شهروندان به حساب نمی‌آمد.

 

دو قدم به عقب، دوباره سانسور

خروشچف توانست سیستم گولاک را تا حد زیادی برچیند؛ زهر پلیس مخفی را گرفت و مبادلات فرهنگی فرامرزی را نیز آغاز کرد. حتی باید گفت تحت حکومت او بود که سامیزدات در سرتاسر اتحاد جماهیر شوروی شهرت یافت. چرا که دیگر تولید مطالبی در مخالفت یا تضاد با ایدئولوژی رسمی شوروی، حکم اعدام در پی نداشت.

اما اصلاحات خروشچف با مقاومت شدید تندروها هم مواجه شد. در سال 1964، لئونید برژنف (دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۲)، خروشچف را از قدرت کنار زد. تقریباً بلافاصله پس از حذف خروشچف، یوری آندروپوف (رئیس کا گ ب و کسی که پس از برژنف قدرت را به دست گرفت)، عملیات احیای سانسور در سراسر شوروی را آغاز کرد. به این ترتیب، بخش بزرگی از مخالفان ایدئولوژی شوروی، تبعید و یا زندانی شدند.

دوره‌ی انعطاف فرهنگی خروشچف، به طور رسمی با دادگاهی کردن آندری سینیافسکی و یولی دانیل به پایان رسید. این دو، در اواخر سال 1965 میلادی، و به خاطر آنچه که به تامیزدات (Тамиздат) معروف شده است، به ترتیب به هفت و پنج سال حبس با اعمال شاقه محکوم شدند.

تامیزدات عنوان کلی کتاب‌‌هایی بود که در خارج از اتحاد جماهیر شوروی منتشر می‌شدند و به صورت غیرقانونی، به دست شهروندان شوروی می‌رسیدند. ‌

البته نباید ناگفته بماند که موج جدید سرکوب و سانسور، با اعتراضاتی هم مواجه شدند. عملیات آندروپوف به شکل‌گیری اولین تظاهرات سیاسی خودجوش در شوروی انجامید. علاوه بر این، دو نامه‌ی سرگشاده در اعتراض به این وضعیت هم در یک نشریه سامیزدات منتشر شدند. در یکی از آن‌ نامه‌ها، امضا کنندگان از برژنف درخواست کردند که در برابر بازگشت به استالینیسم مقاومت کند. جالب است بدانید که یکی از امضا کنندگان این نامه، دیمیتری شوستاکوویچ بود.

 

سامیزدات ، سانسور شوروی
الکساندر گالیچ، شاعر، نمایشنامه نویس و ترانه سرایی بود که به انتقاد از دولت اتحاد جماهیر شوروی می‌پرداخت. او در سالهای پایانی عمر خود مجبور به ترک کشور شد.

 

بازگشت به سانسور، سامیزدات را قوی‌تر از قبل کرد. حالا دیگر آثار مجاز در زمان خروشچف، دوباره به زیر زمین بازگشته بودند. در سال 1968 میلادی، گروهی از روشنفکران مسکو، طولانی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین سامیزدات روسی را تحت عنوان the Chronicle of Current Events یا کرونیکل (تاریخچه) رویدادهای جاری، به انتشار رساندند. در 65 شماره‌ای که در طول 15 سال از این سامیزدات منتشر شد، نویسندگان به طور دقیق به بررسی موارد نقض حقوق مدنی و رویه‌ی قضایی پرداختند. از این میان، 424 محاکمه مورد بررسی قرار گرفت. در جریان این محاکمات، 753 نفر محکوم شدند و هیچکدام مورد بخشش یا تبرئه قرار نگرفتند.

سردبیران کرونیکل ادعا می‌کردند که طرفدار سرنگونی رژیم نیستند. از طرف دیگر، آن‌ها معتقد بودند که طبق قانون اساسی شوروی در سال 1936، کار آن‌ها، قانونی است. اما در نهایت، همه‌ی سردبیران و همکاران کرونیکل به اردوگاه‌های کار، بیمارستان‌های روانی و یا تبعید فرستاده شدند. اولین سردبیر کرونیکل، ناتالیا گوربانِفسکایا، پس از شرکت در تظاهرات میدان سرخ در سال 1968 علیه سرکوب بهار پراگ دستگیر شد. البته، برخلاف تصور همگان، این دستگیری به او شهرتی جهانی داد. آنقدر که جوان بائز (جون بائز)، خواننده، ترانه‌نویس و اسطوره‌ی موسیقی فولک آمریکایی، در جریان کنسرت‌های خود به تمجید از ناتالیا گوربانِفسکایا می‌پرداخت.

تا سال 1985، بیش از یک میلیون نسخه از آثار ممنوعه در کتابخانه دولتی لنین ثبت شد. این، بزرگترین مجموعه با دسترسی محدود در سرتاسر شوروی به شمار می‌رود. اما وضعیت موجود نمی‌توانست دوام بیاورد. اقتصاد راکد بود و گارد قدیمی کمونیست‌ها در آستانه‌ی فروپاشی.

گورباچف 54 ساله اعتراف کرد که حزب کمونیست نمی‌تواند سرکوب داخلی را حفظ کند. به همین دلیل شروع به تغییر سیاست‌ها کرد. او با پروسترویکا و گلاسنوست، تبدیل به اسمی محبوب در نشریات سامیزدات آن دوره شد.

اندازه‌گیری تاثیرات سامیزدات بر جامعه‌ی شوروی کاری دشوار است. خیلی‌ها اعتقاد دارند که سامیزدات نقش مهمی در تضعیف اقتدار شوروی داشته است. ویتالی کوروتیچ (روزنامه‌نگار اوکراینی) اعتقاد دارد که اتحاد جماهیر شوروی با اطلاعات و داده‌ها نابود شد. موج تخریب‌گر اطلاعات و داده‌ها هم با انتشار رمان آلکساندر سولژنیتسین (یک روز از زندگی…) آغاز شد.

از سوی دیگر، نمی‌توان نادیده گرفت که تیراژ نشریات سامیزدات آنچنان زیاد نبودند و آن‌ها مخاطبان نسبتاً کمی داشتند. اما توانستند از نظر فرهنگی، بر روی همین خوانندگان کم‌تعداد، تاثیرات زیادی بگذارند.

 

سانسور شوروی ، سامیزدات
پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی بوریس پاسترناک را از انتشار دکتر ژیواگو محروم کرد، این کتاب به ایتالیا قاچاق شد و برای نخستین بار در آنجا به چاپ رسید.

 

یک قرن بعد از انقلاب روسیه، به نظر می‌رسید که اینترنت، نیاز به رسانه‌های زیرزمینی را به حداقل خواهد رساند. اما سامیزدات از سال 2014 و پس از اعتراضات یورومیدان در اوکراین، دوباره به کانون توجهات بازگشت. در آن روزها، دولت روسیه تلاش کرد که نظارت بر محتوای وب را افزایش دهد! سایت‌هایی که تخلفات دولتی را ردیابی و گزارش می‌کردند، عمدتاً مسدود شدند. ایمیل‌ها و حساب‌های رسانه‌های اجتماعی رهبران مخالفان مردمی، مثل الکسی ناوالنی هم مورد حمله‌ی هکرهای دولتی قرار می‌گرفت.

پس در سال 2015، کرونیکل با سر و شکلی آنلاین دوباره به میدان مبارزه بازگشت. این بار با این فرض که شهروندان روسیه، به خاطر دستکاری عامدانه در اطلاعات، به حقیقت دسترسی ندارند. کرونیکل جدید در اولین گام خود، فهرستی 217 نفره از شهروندان ناراضی و زندانی روسیه را منتشر کرد. در این لیست، نام شماری از سیاستمداران مخالف و فعالان محیط زیست هم به چشم می‌خورد.

حالا دیگر مدیران وب‌سایت‌های منتقد دولت روسیه ترجیح می‌دهند که وارد حوزه‌های قضایی خارجی شوند؛ بلکه بتوانند با آزادی بیشتری فعالیت کنند. اما به نظر می‌رسد که چالش سامیزدات دیگر فقط محدود به یک کشور نیست. آنتون نوسیچ، یکی از مشهورترین وبلاگ‌نویس‌های روس می‌گوید: سامیزدات دیگر محدود به روسیه نیست و در تمامی جهان ریشه کرده است. ویکی‌لیکس ادامه‌ی مستقیم سنت سامیزدات است. در حقیقت، هر جایی که دولت بخواهد مخالفان را ساکت کند، روح سامیزدات شکوفا خواهد شد.

 

  این مقاله را ۴۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *