vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

روز رستگاری چندشنبه است؟

جلسه بوک‌کلاب (کتابخوانی) است و ما این دفعه مهمانی عزیز داریم؛ آراز بارسقیان، نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار ترسناک و پرکار ایرانی-ارمنی. قرار است درباره سه‌گانه «یک‌شنبه، دوشنبه، سه‌شنبه» صحبت کنیم که درمجموع 536 صفحه است. برای خواندن و رساندنش به جلسه خیلی تلاش کردم و البته موفق شدم. قبول کنید که در این روزگار پرمشغله خواندن 536 صفحه کتاب با بررسی‌های جانبی، کار سختی است ولی دیدار با نویسنده هم انگیزه بزرگی است.

 

 

  این مقاله را ۱ نفر پسندیده اند

 


روز رستگاری چندشنبه است؟

نگاهی به کتاب‌های «یکشنبه»، «دوشنبه» و «سه‌شنبه» آراز بارسقیان

 

 

آراز بارسقیان در سه‌گانه «یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه» روایت هلدن کالفیلد ایرانی را بیان می‌کند. داستان شخصیتی که در طی ده سال از نوجوانی عبور می‌کند، کم‌کم جا می‌افتد ولی هنوز نمی‌تواند جایگاه خود را در این جامعه پیچیده با ارزش‌های متضاد بیابد؛ موفق نمی‌شود اعلام جایگاه‌ کند و با آرامش و صلح با هویت درونی و بیرونی خود کنار بیاید. تنش میان خواست مبهم خود و خواست مستبد و مغشوش اجتماع، روان او را بسیار می‌فرساید.

 

 

آراز بارسقیان

 

«یکشنبه» اولین رمان آراز بارسقیان است. این رمان که شما را به شدت به یاد ناتور دشت می‌اندازد، روایت ‌پوچی و سرخوردگی نسل جوان امروز ایران است. او این رمان را در 23 سالگی نوشته و معترف است که قدرت قلمش در رمان «یکشنبه» هنوز به قوام نرسیده است. داستان به بررسی بحران هویت و تلاش شخصیت اصلی برای یافتن معنا در زندگی می‌پردازد. آربی آراکلیان، جوانی ارمنی درگیر بحران هویت است. او به دنبال یافتن جایگاه خود در زندگی است و در این مسیر، با پوچی و ناامیدی دست به گریبان است و به خودکشی فکر می‌کند.


«یکشنبه» پیرنگی پیچیده ندارد و بر حوادث بیرونی متمرکز نیست بلکه روایتی درونی و ذهنی است. داستان بر زندگی روزمره و تفکرات درهم تنیده‌ی درونی آربی، شخصیت اصلی داستان متمرکز است؛ جوانی از خانواده‌ای دورگه –همانند خود بارسقیان- با مادری غیر ارمنی و پدری ارمنی که در تهران زندگی می‌کند. از خانواده‌اش جدا شده و در خانه‌ای مستقل سکنا یافته و شخصیتی جامعه‌ستیز و معترض دارد.

 

آربی علی‌رغم اینکه وابستگی زیادی به مادر خود دارد مدتی است که خانواده‌اش را رها کرده؛ او قبلا دست به خودکشی زده اما جان سالم به دربرده، خودکشی خشم مادر را بسیار برانگیخته و آربی را ترسانده است. روایت، برشی از زندگی آربی در یک دوره زمانی مشخص و شش ماه پس از ترک خانواده‌اش را به تصویر می‌کشد.

 

داستان به دنبال روایت ماجرایی هیجان‌انگیز و حادثه‌محور نیست بلکه به دنبال کنکاش در وضعیت وجودی شخصیت، احساس بیگانگی، عدم تعلق، پوچی و پرسش‌هایی درباره‌ی معنای زندگی و هویت است. شاید باید از خود بپرسیم این هرج و مرج و آشفتگی زاییده چیست؟ درون متلاطم یک نوجوان-جوان طاغی؟ جامعه‌ای با ارزش‌های زیر و رو شده؟ خانواده‌ای دورگه که نمی‌داند خود را متعلق به چه گروه اجتماعی بداند یا روزگار گذار؟

 

هر کاری می‌کنم که آربی را کسی غیر از آراز تصور کنید، موفق نمی‌شوم. جوانی که برای پیدا کردن معنی زندگی‌اش تا پای جان جنگیده و دیگر رمقی ندارد. درست مثل هولدن کالفیلد.

 

در «دوشنبه» چه خبر است؟ یک روز از زندگی آربی آرکلیان. اما با قلمی دیگر و تکنیکی دیگر. بارسقیان این رمان را در 28 سالگی نوشته و تغییرات درونی و مهارت در استفاده از زبان به شکل محسوسی نسبت به رمان قبل بهبود یافته است.

 

داستان رمان «دوشنبه»در یک روز دوشنبه اتفاق می‌افتد، از هفت صبح شروع می‌شود و تا دوازده شب ادامه پیدا می‌کند.


در این رمان هم مانند رمان «یکشنبه» روزمرگی‌ها، زندگی، شغل و درگیری‌های عاطفی شخصیت اصلی در قالب یک داستان روایت می‌شوند. این رمان را می‌توان در رده رمان‌های شهری قرار داد. شهر و نوشتن در باره شهر در قرن بیستم یکی از موضوعات ادبیات داستانی است و این نوع ادبیات عموما روایت زندگی ناپایدار شهری و حس گمشدگی را بازنمایی می‌کنند. تنهایی و نبود همبستگی اجتماعی از عناصر مهم ادبیات شهری است. این عناصر را تا حدودی و به شکل کم‌رنگی در رمان «دوشنبه» نیز می‌توان دید.

 

حضور بارسقیان در «دوشنبه» هم پررنگ است و می‌توان گفت به‌نوعی اتوبیوگرافی خود اوست. شخصیت اصلی رمان نیز مانند نویسنده، مترجم است و دغدغه‌های ادبی دارد و ارجاعات زیادی به آثار ادبی نیز در این رمان وجود دارد. آربی، نویسنده و مترجمی است که با مادر، پدر و خواهرش آیلین زندگی می‌کند. آربی از خواب بیدار می‌شود، ترجمه می‌کند، به ملاقات ادبیاتی‌ها می‌رود و ضمن آن روابطش با خانواده و خواهرش، دوستش و دوست دختر سابقش نیز روایت می‌شود.

 

قهرمان رمان زندگی ملال‌آوری شبیه به بسیاری از آدم‌های کلان شهر تهران دارد و می‌توان او را نماد آدم‌های شهرنشین دانست. زنان در کتاب بارسقیان هویت‌های قوی دارند و می‌توان گفت سامان دهنده جهان هستند اما نه سامانی ایده‌آل بلکه این سامان درنگی است در میان دو سقوط.

 

سومین رمان آراز بارسقیان قصه مردی است که نمی‌تواند جدایی از همسرش را باور کند اما واقعیت خشن‌تر از این حرف‌هاست.


آراز بارسقیان در این رمان خواننده را دعوت به یک مفت سواری (train hopping) کرده است و نکته جالب اینکه نویسنده آن را بر اساس تجارب شخصی و واقعی خودش خلق کرده. در اینجا با بارسقیانی 34 ساله و باتجربه‌تر و پخته‌تر سر و کار داریم.

 

«آربی» شخصیت اصلی رمان «سهشنبه»، کارگردان تئاتر است اما پس از جدایی از همسرش کمتر توانسته کار درخور تحسینی روی صحنه ببرد یا اینکه عمدا نخواسته چیزی را که جامعه می‌خواهد دو دستی تقدیم کند. در این رمان با شخصیتی طرف هستیم که می‌خواهد دست از بازی کردن نقشش بکشد و نقابش را از صورت بردارد.

 

در میانه این کشمکش‌هاست که نیرویی نامرئی او را مدام به سمت بوشهر می‌کشاند؛ ولی آربی برای رسیدن به آنجا عجله‌ای ندارد پس به یک مفت سواری مفصل و طولانی می‌رود. کوله‌اش را جمع می‌کند و بدون اینکه پولی برای ماشین‌سواری بدهد، وارد جاده می‌شود. هر جایی که پیدا می‌کند، چادر می‌زند و اگر کسی او را به خانه‌اش دعوت کند، به آنجا می‌رود. رمان شرح اتفاقات و مشاهدات و عواطف آربی در این سفر است تا در نهایت او به مقصد نهایی‌اش برسد. جایی که می‌فهمد فصلی از زندگی‌اش قطعا تمام شده است و نمی‌توان به گذشته سفر کرد.

 

 «سهشنبه» یک رمان جاده‌ای با تکنیک نویسندگی پخته است.

 

در سه‌گانه «یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه» چیزی که بارز است حجم بسیار زیاد ابراز خود و واگویی‌هایی است که اگر حذف می‌شد، خواندن اثر دلنشین‌تر می‌بود. این روند هر چه به طرف آخر هفته پیش می‌رویم بهبود می‌یابد. نکته دیگر خشونت موجود در لحن قلم بارسقیان است، چیزی که او را بی‌رحم و ترسناک –علی‌رغم شخصیت فیزیکی حاضر در مهمانی بوک کلاب ما- می‌کند.

 

مطلب دیگری که به شهرت ترسناکی بارسقیان دامن می‌زند نوشتن بی‌تعارف در مورد چیزهایی است که عادت داریم در جامعه و در جمع با صدای بلند از آنها صحبت نکنیم. شاید چیزی که به ذهن شما با این جمله من متبادر می‌شود جملاتی است که از زیر تیغ سانسور جان سالم به در نمی‌برند اما منظور این نیست.

 

چیزهایی مثل ازدواج بین ارمنیان و غیرارمنیان، مهاجرت معکوس برخی از شهر به روستا، انسان‌هایی که مهارت زندگی در شهرهای امروزی را ندارند، ترس‌هایی که نمی‌دانیم اگر به آنها اشاره کنیم چگونه قضاوت خواهیم شد، عشق‌های پولکی، کمال‌گرایی‌های خرکی، آدم‌های بدقواره‌ای که خجالت می‌کشیم به رویشان بیاوریم که بدقواره هستند. دیدن این مطالب چشمی تیزبین و ذهنی روشن می‌خواهد، همچنین قلمی توانا و نترس. این است رمز ترسناکی بارسقیان، چیزی که باعث می‌شود خیلی از خبرنگاران جرأت نکنند با بارسقیان شوخی کنند.

 

کتاب‌ها در انتشارات اسم، وزان و چشمه چاپ شده‌اند و جلدهای زیبایی دارند با کاغذ بالکی و سبک. خواندن آنها یک آشنایی ساده با ذهنیت جوانانی است که مادرانشان را دیوانه می‌کنند، پدر خودشان را در می‌آورند تا بلکه در 40 سالگی شاید بتوانند به راه راست هدایت شوند. شاید باید صبر کنیم ببینیم آیا «چهارشنبه»ای در کار است، و آیا در «چهارشنبه» رستگار می‌شویم؟

 

 

پیشنهاد مطالعه: همیشه با شما هستم، در میان شما …

 

 

کتاب های بکار رفته در این مقاله

یکشنبه

نویسنده: آراز بارسقیان

ناشر: وزان

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۹۴

شابک: ۹۷۸۶۲۲۹۱۲۳۷۸۲

تهیه این کتاب

دوشنبه

نویسنده: آراز بارسقیان

ناشر: وزان

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۱۴۲

شابک: ۹۷۸۶۲۲۹۱۲۳۷۸۲

تهیه این کتاب

سه شنبه

نویسنده: آراز بارسقیان

ناشر: وزان

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۲۲۶

شابک: ۹۷۸۶۲۲۹۱۲۳۷۸۲

تهیه این کتاب

ناتور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

مترجم: محمد نجفی

ناشر: نیلا

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۳۹۳

تعداد صفحات: ۲۰۷

شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۹۰۰۹۹۸

تهیه این کتاب
 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *