vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

جادوی واژه‌ها

نوولای روشنی پایان، ترکیبی از فلسفه و واقع­گرایی، رئالیسم جادویی، جریان سیال ذهن، و روان­‌زخم‌­هایی است که زندگی افراد دیگر را نیز تحت‌­تاثیر قرار می­‌دهد. عنوان کتاب، خواننده را به یاد نوولای مرگ ایوان ایلیچ (1886) از لئو تولستوی می‌­اندازد که داستان با مرگ شخصیت ایوان ایلیچ آغاز می­‌شود و سپس به گذشته برمی­‌گردد تا تولستوی علت آن را به روشی واقع­گرایانه و فلسفی برای مخاطب روشن سازد.

 

در اهمیت مرگ بی مورد آقای بادیاری

نویسنده: میلاد روشنی پایان

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۴۳

شابک: ‫‬‮‭۹۷۸۶۲۲۰۱۱۱۹۱۷

 

  این مقاله را ۴ نفر پسندیده اند

 

تهیه این کتاب


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

جادوی واژه‌­ها

نگاهی به نوولای «در اهمیت مرگ بی‌­مورد آقای بادیاری» از میلاد روشنی پایان

 

 

 

 

 

نوولای در اهمیت مرگ بی­‌مورد آقای بادیاری از میلاد روشنی پایان (زاده­‌ی 1364)، نویسنده و پژوهشگر ایرانی در بهمن 1402 توسط نشر چشمه منتشر شد. پیش از این نوولا، این نویسنده دو اثر دیگر به چاپ رسانده بود: سینما و مرگ: جستاری در نامیرایی و تصویر (1397) و اتوپیا در رمانتیسم سیاه: جستاری در ادبیات رمانتیک امریکا (1401). این دو اثر نیز توسط انتشارات ققنوس به مخاطب فارسی­‌زبان ارائه شده بودند.

 

در اهمیت مرگ بی‌­مورد آقای بادیاری، با خودکشی آقای بادیاری شروع می­‌شود. نویسنده در طول داستان، اشاره­‌ای به اسم کوچک آقای بادیاری نمی‌کند. مخاطب در روایت زندگی بادیاری، با شخصیت‌­های دیگر زندگی او نیز آشنا می­‌شود: سامیار و کوهیار بادیاری، پسرهای آقای بادیاری؛ کتی، دختر آقای بادیاری؛ طاهره تالشی، همسر او؛ الیکا، دوست­‌دختر او؛ کلنل بادیاری، پدر آقای بادیاری؛ و عالیه، مادر آقای بادیاری.

 

نوولای روشنی پایان، ترکیبی از فلسفه و واقع­گرایی، رئالیسم جادویی، جریان سیال ذهن، و روان­‌زخم‌­هایی است که زندگی افراد دیگر را نیز تحت‌­تاثیر قرار می­‌دهد. عنوان کتاب، خواننده را به یاد نوولای مرگ ایوان ایلیچ (1886) از لئو تولستوی می‌­اندازد که داستان با مرگ شخصیت ایوان ایلیچ آغاز می­‌شود و سپس به گذشته برمی­‌گردد تا تولستوی علت آن را به روشی واقع­گرایانه و فلسفی برای مخاطب روشن سازد.

 

ممکن است شیوه­‌ی روایت داستان و توانایی­‌های غیرعادی شخصیت­‌ها نیز خواننده را به یاد رمان صد سال تنهایی (1967) از گابریل گارسیا مارکز (1958-2014)، روزنامه­‌نگار و رمان­‌نویس کلمبیایی، و ملکوت (1349) از بهرام صادقی (1315-1363)، شاعر و نویسنده­‌ی ایرانی بیاندازد.

 

نویسنده از شیوه­‌ی روایت جریان سیال ذهن بهره گرفته است؛ راوی از ذهن یک شخصیت به ذهن شخصیت دیگر می‌­رود و ماجرا را از ذهن او برای مخاطب روایت می­‌کند. شاید این نحوه­‌ی روایت نیز خواننده را به یاد رمان­ خانم دالووی (1925) از ویرجینیا وولف (1882-1941)، نویسنده، منتقد ادبی و فمنیست انگلیسی بیاندازد. شخصیت­‌ها از روان­‌زخم­‌هایی رنج می‌­برند که به­‌طور مستقیم به خودشان مربوط نمی­‌شود و خواننده می­‌تواند رابطه‌­ی آن­ها را با یکدیگر ببیند.

 

شاید برخی خوانندگان، این نوولا را تقلیدی از آثار بزرگ پیش از خودش تلقی کرده و آن را به­‌عنوان ضعف نویسنده معرفی کنند. اما، دیوید دمراش (زاده­‌ی 1953) نویسنده و نظریه­‌پرداز ادبی آمریکایی در کتاب مشهور خود با عنوان ادبیات جهان را چگونه بخوانیم (2009) می‌­گوید که تمام آثار مطرح ادبیات جهان، از آثار پیش از خود بهره گرفته‌­اند؛ برای مثال، اگر رمان دون­کیشوت (1605) از میگل د سروانتس (1547-1616)، نویسنده­‌ی اسپانیایی نوشته نمی‌­شد، رمان تام جونز (1749) از هنری فیلدینگ (1707-1754) نویسنده­‌ی بریتانیایی به رشته­‌ی تحریر درنمی­‌آمد.

 

این نظریه‌­پرداز آمریکایی، تقلید ادبی را غیرقابل­‌اجتناب می­‌داند و می‌­گوید که این کار باعث غنی‌­تر شدن ادبیات می­‌شود. از این­‌رو، نمی‌­توان ردپای آثار ادبی بزرگ در نوولای در اهمیت مرگ بی­‌مورد آقای بادیاری را نوعی ضعف قلمداد کرد.

 

نوولا با جمله­‌ی «در نیمه‌­شب بیست و چهارم دی ماه، آقای بادیاری خودکشی کرد» (9) آغاز می‌­شود. جمله­‌ی نخستین هر اثر ادبی، ساختار کلی داستان را به مخاطب خود ارائه می‌­دهد. خواننده از همین جمله استنتاج می‌­کند که اثر درباره­‌ی علت خودکشی شخصیتی به نام آقای بادیاری است. اطلاعات دقیق درباره­‌ی زمان این عمل نیز صورت آثار رئالیستی را به ذهن می­‌آورد. اما، روشنی پایان در طول روایت این تصور را می­‌شکند؛ مخاطب او، در طول روایت با بخشی از زندگی افراد نزدیک به آقای بادیاری آشنا می‌­شود.

 

نویسنده، اطلاعات دقیقی درباره­‌ی مکان جغرافیایی و زمان تاریخی وقایع به ما نمی‌­دهد. فقط در چندین قسمت متوجه می­‌شویم که احتمالا مکان وقوع حوادث ایران است: ایران در زمان عبور از سنت به مدرنیته و جنگ جهانی دوم. حوادث سیاسی و فرهنگی نقش پررنگی در اثر ندارند.

 

به­‌نظر می­‌رسد که روشنی پایان تمرکز خود را روی فرد و رابطه‌­ی او با جهان اطرافش گذاشته است. از فصل نخست می­‌بینیم که چگونه راوی از ذهن یک شخصیت به ذهن شخصیت دیگر می‌­رود و جهان را از چشم او می­‌بیند. مخاطب نیز به‌­آرامی اطلاعات بیشتری درباره­‌ی زندگی افراد نزدیک به آقای بادیاری به دست می‌­آورد.

 

خواننده از فصل­های ابتدایی متوجه می‌­شود که با داستانی واقع­گرایانه سروکار ندارد. هر شخصیت، توانایی غیرعادی دارد یا تجربه­‌ی منحصربفردی را از سر گذرانده‌­اند. برای مثال، کوهیار توانایی شنیدن و دیدن غیرعادی دارد؛

 

«کوهیار صدای به هم خوردنِ دندان­‌های او را شنیده بود. صدایی که در گوش کوهیار پیچید شباهتی به صداهایی همیشگی که در کاسه‌ی سرش می‌­پیچید نداشت. ریتم موزون و منحصربه‌­فردی داشت و کوهیار به سرعت به این نتیجه رسید که این صدا نمی­‌تواند صدایی جز به هم خوردن دندان­‌های پدرش در گور باشد» (26).

 

سامیار، رمان­‌های سطح پایین می­‌نویسد و شهرتی برای خود رقم زده است. اما، از میانه­‌ی داستان متوجه می­‌شویم که او توانایی خارق­‌العاده­‌ی نوشتن را از باغ خانوادگی­‌شان گرفته است. او به خواهرش کتی توضیح می­‌دهد که این توانایی منحصربه­‌فرد و جادویی به او این قدرت را می‌­دهد تا سرنوشت خودش و دیگران را بداند:

 

«یه چیزی توی باغ … یا شاید خود باغ … آره، خود باغ می­‌خواست داستان خودش رو بنویسه و من رو انتخاب کرد» (110).

 

در جایی دیگر نیز متوجه می­‌شویم که سامیار در حبس خود در باغ، توسط نیرویی جادویی تسخیر می‌­شود و توانایی نویسنده شدن به دست می‌­آورد:

 

«پس از آن که هفده­‌هزار و هشتصد و نود و یک صفحه نوشته بود و همچنان مشغول نوشتن بود، به زاری افتاد. فریاد می‌­زد، بندبندِ استخوان­‌هایش می­‌گداخت و فرصت احساس کردن بدنش را نداشت. فریاد می‌­زد و می­‌نوشت. اطمینان یافته بود که او در باغ نمی‌نویسد، بلکه این باغ متروک است که در او می‌­نویسد» (92).

 

الیکا، از شنیدن خبر خودکشی آقای بادیاری شوکه می‌­شود و می­‌خواهد بداند جواب این معما را پیدا کند. از این­‌رو، به مراقبه و خواب روی می­‌آورد تا جواب خود را پیدا کند. الیکا در خواب­‌هایش، سقط جنین عالیه و مبارزه‌­ی او با مرگ را تجربه می‌­کند.

 

طاهره نیز روایت­گر بخش دیگری از زندگی عالیه است. کارت­‌های ورق که در سفرش به استانبول خریده بود، و تجربه­‌ی پس از مرگش، عشق بین عالیه و موسیو و عاقبت‌­شان را به مخاطب نشان می­‌دهد. نویسنده، بازتابِ تجربه­‌های دردناک زندگی کلنل بادیاری، عالیه و موسیو را در زندگی دو نسل بعدی نیز نشان می­‌دهد. آقای بادیاری در کودکی شاهد بخشی از آن ماجراهای تلخ بوده است. اما، طاهره، الیکا، کتی، سامیار و کوهیار نمی‌­توانند به‌روشنی علت روان­‌زخم‌­های خود را ببینند.

 

روشنی پایان در نوولای در اهمیت مرگ بی‌­مورد آقای بادیاری، انسان­‌هایی را به­‌ تصویر می­‌کشد که زندگی همه­‌شان همانند کلافی سردرگم درهم تنیده شده­ است. سرنوشت آقای بادیاری، به نسل پیش و پس از خودش گره خورده است. نویسنده این ایده را مطرح می­‌کند که فرد در ارتباطی جدایی‌ناپذیر با جامعه خود است:

 

«کوهیار در آن قطعات متلاشی که هر لحظه بیش­تر و بیش­تر فرسوده و پوسیده می‌­شدند هیچ گواهی بر پایان نمی­‌دید. در عوض­، به نظرش حرکتی به سوی آغاز بود. حرکتی ­پس‌­پس به سوی نخستین لحظه­‌های پیدایش؛ به سوی زمانی که هیچ­‌چیز تمامیت و مرزی نداشت، به سوی زمانی که هیچ­‌چیز نبود. می­‌دانست که چیز شدن نتیجه­‌ی تفکیک، مرزبندی و پیدایش هویت­‌ها و ماهیت­‌های مستقل است. مثلا انسان شدن نتیجه‌­ی پیوستن عناصر اولیه به یکدیگر، تمایز و مرزبندی است.

 

بادیاری از آن­جا بادیاری بود که هیچ­کس دیگری نبود. عناصر طبیعت در یک ترکیب خودخواهانه و منحصربه‌­فرد گرد هم آمده بودند و بادیاری را از تمام چیزهایی جدا می­‌کردند که بادیاری نبود. اما پس از مرگ، زمانی که مرز وجود بادیاری و جهان شکسته می‌­شد؛ زمانی که تفاوت میان درون و بیرون از میان می­‌رفت، زمانی که عناصر تشکیل­‌دهنده­‌ی بادیاری از پیوندهای سفت و سخت با یکدیگر صرف­‌نظر می‌­کردند و در پی بازگشتن به شکل اولیه­‌ی خود بودند، حرکت به سوی آغاز، یک آغاز محض، آغاز می‌­شد. آغازی که صرفا یک آشوب بود و در این آشوب چیزها هنوز چیز نشده بودند» (125-126).

 

روشنی پایان به­‌طور مستقیم علت خودکشی آقای بادیاری را به مخاطب خود نمی‌­گوید. داستان درصدد ارائه‌­ی پیام اخلاقی نیز نیست. در اهمیت مرگ بی‌­مورد آقای بادیاری متضمن این ایده­‌ی فلسفی است که انسان‌­ها در پیوندی جدایی­‌ناپذیر از یکدیگر هستند. روان­‌زخمِ عالیه، در طاهره، الیکا و کتی نیز ادامه می­‌یابد. رنج کلنل و آقای بادیاری نیز در سامیار و کوهیار تجلی می‌­یابد.

 

نویسنده حتی تفاوت جنسیتی را نیز کنار می­‌زند و روان­‌زخم­‌های زن را بخشی از رنج‌­های مرد می­‌کند. حتی باغ خانوادگی نیز یکی از شخصیت­‌های داستان می­‌شود. درخت چنار و نیروی عجیب درون آن، تجربه­‌های تلخی را از سر گذرانده‌­اند و روشنی پایان نشان می‌­دهد که حتی محیط‌ ­زیست نیز به واژه‌­ها نیاز دارد تا به جاودانگی برسد.   

 

 

 

خودکشی

کتاب های بکار رفته در این مقاله

سینما و مرگ

نویسنده: میلاد روشنی پایان

ناشر: ققنوس

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۲۱۶

شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۷۸۴۳۴۶

تهیه این کتاب

اتوپیا در رمانتیسم سیاه

نویسنده: میلاد روشنی پایان

ناشر: ققنوس

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۲۰۸

شابک: ۹۷۸۶۲۲۰۴۰۴۲۶۲

تهیه این کتاب

مرگ ایوان ایلیچ

نویسنده: لئو تولستوی

مترجم: سروش حبیبی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۲۰

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۰۴

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۲۵۸۴۹

تهیه این کتاب

ملکوت

نویسنده: بهرام صادقی

ناشر: زمان

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۴۹

تعداد صفحات: ۵۵

تهیه این کتاب

خانم دالوی

نویسنده: ویرجینیا وولف

مترجم: خجسته کیهانی

ناشر: نگاه

نوبت چاپ: ۸

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۲۴۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۳۹۴۸

تهیه این کتاب

دن کیشوت

نویسنده: میگل د. سروانتس

مترجم: حشمت کامرانی

ناشر: هرمس

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۳۲۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۳۷۴۷۷

تهیه این کتاب

صد سال تنهایی

نویسنده: گابریل گارسیا مارکز

مترجم: حبیب گوهری راد

ناشر: رادمهر

تعداد صفحات: ۴۲۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۸۶۷۳۶۷۸

تهیه این کتاب

سرگذشت تام جونز کودک سر راهی

نویسنده: هنری فیلدینگ

مترجم: احمد کریمی حکاک

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۴

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۱۱۲۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۰۷۸۲

تهیه این کتاب

ادبیات جهان را چگونه بخوانیم

نویسنده: دیوید دمراش

مترجم: شبنم بزرگی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۶

سال چاپ: ۱۴۰۳

تعداد صفحات: ۲۱۱

شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۹۱۵۴

تهیه این کتاب
 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *