vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

تصنیفی برای بهار از محمدعلی بهمنی

  این مقاله را ۱ نفر پسندیده اند

تصنیفی برای بهار از محمدعلی بهمنی صدا

ار بهار صدا همون صدا بود

صدای شاخه ها و ریشه ها بود

بهار بهار چه اسم آشنایی

صدات میاد اما خودت کجایی

وا بکنیم پنجره ها رو یا نه

تازه کنیم خاطره ها رو یا نه

وا بکنیم پنجره ها رو یا نه

تازه کنیم خاطره ها رو یا نه

بهار اومد لباس نو تنم کرد

تازه تر از فصل شکفتنم کرد

بهار اومد با یه بغل جوونه

عیدو اورد از تو کوچه تو خونه

حیاط ما یه غربیل باغچه ما یه گلدون

خونه ما همیشه منتظر یه مهمون

بهار بهار یه مهمون قدیمی

یه آشنای ساده و صمیمی

یه آشنا که مثل قصه ها بود

خواب و خیال همه بچه ها بود

یادش بخیر بچگیا چه خوب بود

حیف که هنوز صبح نشده غروب بود

آخ که چه زود قلک عیدی هامون

وقتی شکست باهاش شکست دلامون

بهار اومد برفها رو نقطه چین کرد

خنده به دلمردگی زمین کرد

چقدر دلم فصل بهار و دوست داشت

وا شدن پنجره ها رو دوست داشت

بهار اومد پنجره ها رو وا کرد

من و با حسی دیگه آشنا کرد

یه حرف که از حرفهای من کتاب شد

حیف که همش سوال بی جواب شد

دروغ نگم هنوز دلم جوون بود

که صبح تا شب دنبال آب و نون بود

دروغ نگم هنوز دلم جوون بود

که صبح تا شب دنبال آب و نون بود

 


از: محمدعلی بهمنی

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود

 
تصنیفی برای بهار از محمدعلی بهمنی صدا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *