vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

بیدار شدن عجیب‌ترین کار جهان است

عطیه عطارزاده در اثر راهنمای مردن با گیاهان دارویی، نمایی کوچک از سلب آزادی را به تصویر می‌کشد. نمایی از پیامدهای نداشتن حق انتخاب. او نشان می‌دهد گاهی افراد در تلاش برای محافظت از اطرافیان‌شان ممکن است ندانسته آن‌ها را درون قفسی با نامی زیبا مثل خانه گیر بیندازند.

 

راهنمای مردن با گیاهان دارویی

نویسنده: عطیه عطارزاده

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۱۲۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۸۰۳۴

 

  این مقاله را ۱۱ نفر پسندیده اند

 

تهیه این کتاب


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

بیدار شدن عجیب‌ترین کار جهان است

 

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اثری از نویسنده ایرانی، عطیه عطارزاده (زاده 1363) است. این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات چشمه به مخاطبان فارسی زبان ارائه شد. عطارزاده، نویسنده، نقاش، شاعر و مستندساز تهرانی است. این نویسنده از رشته سینما در دانشگاه تهران و مستندسازی در دانشگاه بریستول انگلستان فارغ‌التحصیل شد.

 

وی مستندهایی نظیر هفده‌ساله‌ها، چله‌ی درختان کاج و پروژه ازدواج را نیز کارگردانی کرد. او با انتشار دو دفتر شعر با نام‌های اسب را در نیمه‌ی دیگرت برمان (1394) و زخمی که از زمین به ارث می‌برید (1395) به دنیای ادبیات قدم گذاشت. همچنین نقاشی‌های این نویسنده در چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی نیز به نمایش گذاشته شده اند. یکی از مستندهای عطارزاده که در آن با دختری نابینا آشنا شد زمینه‌ساز نوشتن کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی نیز گردید.

 

کتاب اسب را در نیمه دیگرت برمان در سال 1395 برگزیده شعر خبرنگاران شد. در رویداد ادبی داستان بیست‌و‌پنج کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی توانست به فهرست برگزیدگان نهایی وارد و در هشتمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم برگزیده شود. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به من، شماره‌سه (1398)، گوگرد (1401) و مجمع الوحوش (1403) اشاره کرد.

 

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی داستان دختری است که در پنج سالگی به خاطر برخورد بوته عاقرقرحای سفید به چشمانش نابینا می‌شود. حالا این دختر به همراه مادر خود به تهران آمده و در خانه‌ای واقع در دروازه دولت زندگی می‌کنند. شغل اصلی آن‌ها درست کردن ترکیبات مختلف از گیاهان دارویی در زیرزمین خانه‌شان است. سید هر چند وقت یک‌بار به آن‌ها سر می‌زند و گیاهانی که احتیاج داردند را می‌آورد و داروها و پمادهای آماده شده را برای پخش در عطاری‌های سطح شهر با خود می‌برد.

 

زندگی برای دختر و مادر با یک روتین ثابت پیش می‌رود تااین‌که دختر برای دومین بار در زندگی‌اش برای شرکت در مراسم ختم از خانه خارج می‌شود. اکنون جهان دیگر آن‌قدرها که مادر می‌گفت کوچک به‌نظر نمی‌رسد.

 

راهنمای مردن با گیاهان دارویی روایتی تلخ از دختری نابینا است که دنیایش در خانه دروازه دولت‌شان خلاصه می‌شود. تمام تجربه او از زندگی محدود به خاطرات پنج سالگی‌اش، قبل از نابینا شدن و بعد از آن از طریق حواس بویایی و شنوایی و لامسه‌اش است. زندگی در جهانی کوچک انسان را در امان نگه می‌دارد، ولی امنیتی از جنس کنترل.

 

ذات انسان خواستار آزادی است، اما اگر از ابتدا او را در اتاقی در بسته نگه داشت و کنجکاوی‌های او را با پاسخ‌هایی سنجیده رفع کرد، تاحدودی می‌توان او را وادار به پذیرفتن این فضای کنترل شده کرد. در این کتاب زمانی که دختر برای دومین بار به خاطر مراسم ختم پاپا از خانه خارج شد ناگهان در معرض دنیایی ناشناخته قرار گرفت. دنیایی که صداها و بوها دیگر عین همیشه نبود. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

 

«مادر می‌گوید جهان با همه‌ی بزرگی‌اش کوچک است. از مادر متنفرم. جهان با همه‌ی بزرگی‌اش کوچک نیست. کوچک جهانِ ماست. جهان من و مادر که در خانه مانده‌ایم. مادر توی خودش است و با من کاری ندارد. برای اولین بار با همه‌ی وجودم حس می‌کنم که در خانه حبس شده‌ام مادر، خانه، گیاهان دارویی، کتابخانه و سکوت، دیوارهای آهنی زندانی‌اند که من آن را جهان خودم می‌دانستم» (عطارزاده 65).

 

مادر فردی مهربان و فداکار است، گرچه در داستانِ دختر علاوه‌بر این نقش، نقش یک کنترلگر را نیز دارد. فردی که مانعی بین او و تمام دنیا به حساب می‌آید. مادر این کار را به صلاح دختر می‌داند، درعوض دختر این عمل را چیزی بیشتر از محبوس کردن و گرفتن آزادی‌اش در نظر نمی‌گیرد. حال او به دنبال هر روشی می‌گردد که بتواند این رهایی را تجربه کند.

 

به‌نظر می‌رسد این مادر دلیلی برای انتخاب‌هایش دارد. او خودش قربانی تفکرات و باورهایی است که از راهی سخت به دست‌شان آورده است. به‌خاطر تجربیات تلخ خود با همسرش و زندگی سخت خواهر و برادرش در برابر دختر احساس وظیفه می‌کند. اکنون که دیگر پدر دختر نیست او باید دختر نابینایش را هر طور که شده در امنیت نگه دارد. نوع این امنیت مهم نیست فقط کافی است که تا جای ممکن آسیب فیزیکی نبیند و کنار مادر باشد. در بخش‌هایی از کتاب گفته‌های مادر را می‌خوانیم:

 

«می‌گوید آن بیرون جهان طور دیگری است. آنی نیست که من خیال می‌کنم. تجربه‌ی من از آن بیرون فقط‌وفقط کمی بو و صداست و از ماهیتش چیزی نمی‌دانم آن‌جا هیچ‌چیز سرجای خودش نیست. همه‌چیز برپایه‌ی آدم‌ها و اغراض شخصی است. آن جهان جهان جنگ است و استثمار. آدم‌ها می‌کشند و می‌برند و جز خودشان به چیزی فکر نمی‌کنند… می‌گوید آن بیرون آدم‌ها برای بقای خودشان چیزهای عزیزشان را قربانی می‌کنند. این رسم روزگار است…

 

می‌گوید هیچ‌چیزی آن بیرون ارزش جنگیدن و به دست آوردن ندارد، چراکه در عمل نمی‌شود هیچ‌چیز را آن بیرون مالِ خود کرد. آن‌جا همه‌چیز فانی است. درست مثل آدم‌ها. مرگ ذات همه‌چیز است… می‌گوید آن بیرون همه‌چیز پیوسته درحال از دست رفتن است و حسرت تنها حس حقیقی آن‌جاست… از کل چیزهایی می‌گوید که بهش فهمانده‌اند آن بیرون هیچ رویایی تحقق‌پذیر نیست، هیچ‌چیزی برای نجات دادن نیست چراکه آدم‌ها خودخواه‌تر از آن‌اند که بتوانند به کسی جز خودشان فکر کنند. یکتا حقیقت آن دنیا خیانت است و حسرت تنها حسی که مثل خون در رگ‌ها جاری است» (عطارزاده 75-73).

 

مادر چمدان دختر را کنار در می‌گذارد تا هر وقت که دلش خواست برود. شاید این‌طور به‌نظر برسد که او جلوی دخترش را برای رفتن از خانه و تجربه کردن نگرفته باشد، اما اصل ماجرا استفاده مادر از ترس دختر است. دختر یک‌بار تلاشی برای رفتن می‌کند و فقط تا سر کوچه دوام می‌آورد چراکه گربه‌های کوچه آزارش می‌دهند. آن‌قدر به امنیت خانه عادت کرده است که حتی نمی‌تواند گربه‌ای را تحمل کند. مادر با علم به این‌که فرزندش هرگز از خانه بدون او خارج نمی‌شود چمدان را کنار در می‌گذارد.

 

اکنون دختر حکم پرنده‌ای را دارد که برای مدت طولانی‌ای در قفس بوده و حالا صاحب قفس در را برایش گشوده است، ولی او دیگر شجاعت کافی برای خروج و پرواز را ندارد. مادر در ذهن خود دلیلی برای نگه‌داشتن فرزند در خانه دارد. دلیل او این است که نگذارد اتفاقات ناگواری که برای خودش افتاده است برای او نیز بیفتد، گرچه مادر نمی‌داند که او فقط جسم دخترش را در امان نگه داشته است و روح و روان دختر پر از آسیب‌هایی کوچک و بزرگ است.

 

دختر این داستان نابینا است و این نابینایی می‌تواند نمادی از ندیدن واقعیت نیز باشد. ندیدن دنیای واقعی و تجربه نکردن آن. دختر تا مدت‌ها فکر می‌کرد که دنیای واقعی همان دنیایی است که داخل کتاب‌ها درباره آن نوشته، اما خارج شدن از خانه تمام ذهنیت او را برهم زد. دختر در دنیای حقیقی نابینا است درحالی که در دنیای خیالش، تنها زمانی که مادر در آن حضور ندارد، همه‌چیز را می‌بیند. حتی او باور دارد که دلیل جراحی نشدن چشمانش مادر است چراکه او دوست نداشت پشت پلک‌های دخترش به‌خاطر تخیله شدن چشم فرو رفته شود. در ابتدای پرده‌ای از کتاب می‌خوانیم:

 

«بیدار شدن عجیب‌ترین کار جهان است. تا مدت‌ها بعد از نابینا شدنم متوجه زمان درست بیدار شدنم نمی‌شوم. مدت‌ها طول می‌کشد تا بفهمم آدم وقتی بیدار می‌شود چه فرقی با وقت خوابیدنش می‌کند. یا این‌که آدم از کجا بیدار می‌شود و چه کسی می‌داند مرز بیداری و خواب کجاست» (عطارزاده 23).

 

او حالا نابینا است و دیگر نمی‌تواند همانند دوران کودکی‌اش جهان بیرون را تجربه کند. در این قسمت از داستان نیز خواب همانند نابینایی اشاره به ندانستن واقعیت دارد. دختر بعد از نابینایی دیگر توان تمایز قائل شدن بین خواب و بیداری را ندارد. می‌توان این‌طور پنداشت که او دیگر فرق بین خانه و دنیای حقیقی را تشخیص نمی‌دهد و تنها راه ارتباطی‌اش مادری است که برای او کتاب‌های کتابخانه‌اش را چندباره می‌خواند و درباره اتفاقات گذشته حرفی نمی‌زند.

 

در اثر راهنمای مردن با گیاهان دارویی عطارزاده نمایی کوچک از سلب آزادی را به تصویر می‌کشد. نمایی از پیامدهای نداشتن حق انتخاب. او نشان می‌دهد گاهی افراد در تلاش برای محافظت از اطرافیان‌شان ممکن است ندانسته آن‌ها را درون قفسی با نامی زیبا مثل خانه گیر بیندازند. بااین‌حال باید به این موضوع اندیشید که اگر زندگی با یک نفر خوب تا نکرد دلیلی برای مانع دیگری بودن نیست و نباید فقط به‌خاطر راحتی خیال خود آزادی را از فرد دیگری گرفت.

 

اگر کسی طعم خیانت و حسرت را چشید رسم روزگار این نیست که دیگران را در خانه‌هایشان حبس کرد که گرفتار این اتفاق نشوند. حقیقت این است که باید تجربه و آرزو کرد چراکه این دو همانند خون در رگ انسان‌اند!

 

 

 

پیشنهاد مطالعه: گذشته‌ای پر از راز و خون و مغز

 

 

 

 

کتاب های بکار رفته در این مقاله

مجمع الوحوش

نویسنده: عطیه عطارزاده

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۴۲

شابک: ‏‫‭۹۷۸۶۲۲۰۱۱۱۸۸۷

تهیه این کتاب
 

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *