به دنبال هویت گم شده
شخصیت نوجوان برای مخاطب باورپذیر است، شخصیتی که به دنبال هویتش است، عاشق میشود، دنیای پیرامونش را کشف میکند و به جای دروغهایی که از بچگی شنیده حالا دوست دارد از راز زندگیاش سردربیاورد. شرایط زندگی لوییزیانا خاص است، او دختری قوی و باجنبه است و وقتی خودش را تنها میبیند، ناامید نمیشود و به راهش ادامه میدهد.
لوییزیانا
نویسنده: کیت دی کملیو
مترجم: شیدا رنجبر
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: ایران بان
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۷۸
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۸۸۳۴۲۲
شخصیت نوجوان برای مخاطب باورپذیر است، شخصیتی که به دنبال هویتش است، عاشق میشود، دنیای پیرامونش را کشف میکند و به جای دروغهایی که از بچگی شنیده حالا دوست دارد از راز زندگیاش سردربیاورد. شرایط زندگی لوییزیانا خاص است، او دختری قوی و باجنبه است و وقتی خودش را تنها میبیند، ناامید نمیشود و به راهش ادامه میدهد.
لوییزیانا
نویسنده: کیت دی کملیو
مترجم: شیدا رنجبر
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: ایران بان
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۷۸
شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۸۸۳۴۲۲
اتفاقهایی که برای لوییزیانا میافتد، اصلاً عادی نیست! پدر و مادر او بندباز بودهاند و مردهاند. یک نفرین در داستان وجود دارد، پدر پدربزرگ او شعبدهباز بوده، شعبدهبازی که مادر مادربزرگ را با اره نصف کرده ولی نخواسته جلوی صحنه مادر مادربزرگش را دوباره به هم وصل کند. این اتفاق باعث نفرین جدایی شده است. دختر شجاع داستان به همراه مامانبزرگش به ناچار از ایالتشان خارج میشود تا با نفرین روبرو شود.
لوییزیانا با وجود آنکه به سن قانونی نرسیده، برای کمک به مادربزرگ پشت یک ماشین که مال خودشان هم نیست مینشیند تا مامانبزرگ را به دندانپزشکی برساند. مادربزرگ از راه کمکهای دیگران و یا راههای هوشمندانهی دیگر خرج خودش و نوهاش را به دست میآورد، مثل وقتی که دندانهایش درد میکند و بدون نوبت منشی و دندانپزشک را مجاب میکند به دندانهایش رسیدگی کنند. وقتی برای اقامت به متل شب خوب با خواب خوب میرسند، مامانبزرگ مسئولان هتل را قانع میکند که لوییزیانا در ازای پرداخت هزینهی اقامت برای مراسم ترحیم آواز بخواند. روز دومی که در متل هستند لوییزیانا با حقیقت تلخی روبرو میشود که زندگیاش را تغییر میدهد، از این به بعد اوست که باید روی پاهای خودش بایستد و زندگیاش را سامان بدهد.
لوییزیانا یک سگ به نام بادی دارد که خیلی دوستش دارد و پیش دوستش بِوِرلی زندگی میکند. او و ریمی و بورلی، بادی را نجات دادهاند. در این داستان فقط اسامی دوستان لوییزیانا میآید و از حضورشان خبری نیست. با این حال مخاطب کنجکاو میشود که دو جلد دیگر را در ادامهی این لوییزیانا بخواند. دو جلدی که با نامهای بورلی و ریمی به چاپ رسیدهاند، هرچند این سه جلد در ادامهی هم نیستند اما شخصیتها به یکدیگر مرتبط هستند.
این رمان رئال است و برخلاف آنچه در جملهی روی جلد «او باید برود و با نفریتش روبرو شود …» خبری از اتفاقات فانتزی در آن نیست. نویسنده سعی کرده مخاطب را غافلگیر کند و بدون آن که خواننده ماجراهای پیش رو را حدس بزند، ماجراها طبیعی به نظر بیاید. شخصیت نوجوان برای مخاطب باورپذیر است، شخصیتی که به دنبال هویتش است، عاشق میشود، دنیای پیرامونش را کشف میکند و به جای دروغهایی که از بچگی شنیده حالا دوست دارد از راز زندگیاش سردربیاورد. شرایط زندگی لوییزیانا خاص است و با بعضی از تجربهها برای بار اول روبرو میشود، مثلا مامانبزرگش همیشه به او میگفت کنسرو گوشت مال گداخانه است تا اینکه بِرک، پسر نوجوان داستان به او ساندویچ گوشت میدهد و لوییزیانا کلی از خوردن آن لذت میبرد. شخصیت اصلی این رمان یک دختر قوی و باجنبه است و وقتی خودش را تنها میبیند، ناامید نمیشود و به راهش ادامه میدهد. خواندن این رمان برای همهی نوجوانان خصوصاً آنهایی که پدر و مادرشان را هرگز ندیدهاند، خواندنی و انگیزهبخش خواهد بود.
نویسنده توانسته با یک روایت صمیمانه با مخاطب به خوبی ارتباط برقرار کند، طوری که خواننده خودش را در کنار شخصیتها احساس کند و واکنشها و اتفاقاتی که برای آنها میافتد را درک کند:
“وقتی من و برنیس رسیدیم، دوشیزه لالا مشغول نواختن ارگ بود. داشت آهنگی از باخ میزد. دلم برای باخ سوخت چون معلوم بود قلب دوشیزه لالا اصلاً با این آهنگ ارتباط برقرار نکرده. گوش دادن به نواختنش چقدر دردناک بود. قلب آدم باید با آهنگ ارتباط برقرار کند، وگرنه هیچ فایدهای ندارد. همیشه مامانبزرگ این را به من میگفت، و به نظرم کاملاً هم درست است. “
کیت دی کملیو برندهی دو جایزهی نیوبری برای کتابهای دسپروکس و فلورا و اولیس شده است. او در سالهای 2014-2016 به عنوان سفیر ملی ادبیات نوجوان ایالت متحده انتخاب میشود. کتابهای او برندهی جوایز زیادی شده است.
از ترجمهی روان و صمیمانهی کتاب نباید گذشت که باعث شده متنی یکدست و بدون مشکل بخوانیم.