vinesh وینش

vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

ادبیات معاصر ایران

 

 

 

متنی که در ادامه می‌خوانید بخشی از مقاله «ادبیات معاصر ایران»، نوشته دکتر فاطمه سیاح منتشره در نشریه پیام نو در مرداد سال 1322 شمسی است. دکتر سیاح در این مقاله نگاهی دارد بر متون نظم و نثر معاصر ایران. او معتقد است که برخلاف ادبیات کلاسیک ایران که در سراسر جهان شناخته‌شده است، شناخت محدودی از ادبیات اخیر و کنونی ایران در جهان وجود دارد، یعنی آثار آن کمتر ترجمه شده و نویسندگانش را تنها خاورشناسان می‌شناسند. او مهمترین دلیل این غفلت را پیش آمدن انحطاط ادبی در قرون اخیر می‌داند. انحطاطی که از زمان صفویه شروع و تا آغاز سلطنت قاجاریه دوام داشته است.

 


 

ادبیات معاصر ایران

 

 

بخشی از مقاله ادبیات معاصر ایران نوشته فاطمه سیاح منتشره در نشریه پیام نو در مرداد سال 1322 شمسی

 

ادبیات کلاسیک ایران در همه کشورهای متمدن جهان از دیرزمانی مشهور و معروف بوده، و نام شعرای بزرگ این سرزمین در گنجینه ادبیات عالم ثبت و آثارشان مکرر به زبان‌های عمده اروپایی ترجمه شده است. ولی ادبیات اخیر و کنونی ایران چنین نیست، یعنی آثار آن کمتر ترجمه شده و نویسندگانش را تنها خاورشناسان می‌شناسند. این غفلت را البته علل و موجباتی است که مهمترین آنها پیش آمدن انحطاط ادبی در قرون اخیر است. این انحطاط از زمان صفویه شروع و تا آغاز سلطنت قاجاریه دوام داشته است، و در این دوره نخستین آثار تجدید حیات ادبی پدیدار می‌شود.

 

هرچند در طی سده‌های اخیر عده شعرا و نویسندگان مانند پیش بسیار بوده ولی آثار آنها بجز معدودی جنبه تقلید محض را داشته است. نویسندگان این دوره به واسطه نداشتن ابتکار ادبی پیرو سنن و مقلد قواعد ادبی پیشینیان خود بوده‌اند. هراندازه این سنن شدیدتر بوده به همان اندازه تأثیرات دو جانبه آن نیز بیشتر بوده است. به عبارت دیگر از طرفی اصول ادبیات کلاسیک برای ترقیات آینده ضروری و از طرقی به سبب نیرومندی خود شاخه‌های تازه و کوچک ادبیات را تحت‌الشعاع قرار داده و استعدادهای ضعیف را کشته است. این تأثیر دوجانبه انعکاس آشکاری در ادبیات ایران داشته و دارد.

 

برتری و رجحان نظم بر نثر در ادبیات معاصر ایران موضوعی است که مختص کلیه آثار ادبی کلاسیک این کشور است. مثال بلیغ دیگر ضعف بی‌اندازه درام نویسی در دوره کنونی ایران است. تئاتر و نمایش اروپایی تقریبا از اوایل قرن نوزدهم در ایران معمول شده، در آن موقع نخست نمایشنامه‌هایی از زبان‌های بیگانه ترجمه کرده‌اند و گاهگاهی در دربار ایران نمایش داده‌اند.

 

نه تنها در زمان گذشته بلکه اکنون نیز درام نویسی و نمایش در ایران مراحل اولیه خود را طی می‌کند. در میان نمایشنامه‌های بسیاری که اکنون در کشور ایران هست کمتر می‌توان نمایشنامه‌ای را یافت که شایان توجه باشد. بیشتر این نمایشنامه‌ها کمدی‌های هجوآمیز از زندگی مردم ایران است و هرچند در میان این نمایشنامه‌ها پاره‌ای درام‌ها و یا تراژدی‌های تاریخی هست، ولی جنبه ادبی همه آنها ضعیف است و نویسندگان آنها از قواعد صحنه‌پردازی و فن درام‌نویسی بی‌اطلاع‌اند.

 

چنان‌که گفته شد در ادبیات معاصر ایران نظم مقام مهمی دارد. شعرای معاصر به دو طبقه منقسم‌اند: دسته اول کسانی‌اند که از سبک‌های شعرای سلف پیروی می‌کنند؛ و دسته دیگر شعرای جدیدی هستند که اشعار خود را به سبک نوینی می‌سرایند و سنن قدیم شعر و ادب در الفاظ و تعبیراتشان بیشتر اثر کرده است تا در تشبیهات و استعارات آنها. شعرای جدیدی که در سال‌های اخیر پیدا شده‌اند در عداد متجددین و دسته دوم به‌شمار می‌روند.

خاصه برخی از آنها که نه تنها در پی مضمون‌های تازه‌اند، بلکه می‌کوشند اشعار خویش را به طرز نوینی بسرایند و باید یادآوری کرد که شعرای دسته اخیر از کامیابی بسیار بهره‌ور نشده‌اند و شهرتشان به مراتب کمتر از شعرای دسته اول است….

 

ادبیات کلاسیک ایران اشکال و انواع نثر ادبی مغرب زمین را ندارد. نبودن سبک داستان‌نویسی و نثر ادبی در ادبیات ایران نشان می‌دهد که این نوع آثار آن چنان که در ادبیات مغرب زمین فعلا هست تازه به وجود آمده است. معروف است که پیدایش و تکامل رمان امروزی با ترقی جامعه بورژوازی ارتباط تامی دارد. در ایران تا اوایل قرن بیستم یعنی تا ظهور انقلاب ایران تشکیلات ملوک الطوایفی برقرار بود. وضع اقتصادی کشور و عقب ماندن از قافله تمدن سبب شد که ادبیات آن از تنوعی که اساس ادبیات کشورهای پیشرفته امروز را فراهم می‌کند بازمانده است و تنها از قرن بیستم اقسام نثرنویسی جسته جسته در آن معمول گردید.

 

برای ایجاد انواع نوین نثر در ایران احتیاج مبرمی به تولید زبان ادبی جدید پیش آمد زیرا که از زبان ادبی قدیم دیگر کاری ساخته نبود و چون این انواع نثر جدید از لحاظ لفظ و معنی متداولتر بود و پیش‌بینی می‌شد که خوانندگان بیشتری داشته باشد در وهله اول اصلاح اساسی زبان ادبی را ایجاب می‌کرد….نخستین کسی که اقدام به این کار کرد قائم مقام فراهانی است که افتخار عنوان بزرگترین مصلح نثرنویسی ادبی فارسی را دارد، با اینکه آثاری در زمینه نثر ادبی و داستان‌سرایی از او نمانده است…. قائم مقام موجد و مبتکر نثر ادبی نوین ایران بوده و تأثیر مفید بسیار در معاصران و اخلاف خود کرده است.

 

اولین اثر او در منشآت و مکاتبات رسمی آشکار شد و تاکنون ادامه دارد. همین موضوع مقدمان ظهور نثر ادبی را فراهم کرده است. آثار ادبی که رد قرن نوزدهم از فرانسه و زبان‌های دیگر ترجمه شده کمک مهمی به تولید و ظهور این گونه آثار کرده است. نخستین نویسندگان داستان‌ها در اواخر قرن نوزدهم بوده‌اند مانند طالبوف، زین‌العابدین مراغه‌ای و ملکم خان. همه اینها هم روزنامه‌نویس و هم نویسنده سیاسی بوده‌اند.

 

این نکته را نباید فراموش کرد که پیشرفت نثر ادبی ایران بیشتر به وسیله انتشارات سیاسی بوده تا ادبیات. تجدید حیات سیاسی در ضمن جنبش انقلابی آغاز قرن کنونی باعث این شده است که عده مجلات و روزنامه‌هایی که برای روشن کردن افکار عمومی و عده بسیاری از خوانندگان تهیه می‌شد بیشتر شد و در اثر این توسعه نویسندگان مقالات و پاورقی‌ها کوشیده‌اند افکار خود را چنان بنویسند که نزدیک به فهم عمومی و به زبانی ساده باشد.

از اینجاست که خوش سبک‌ترین نثرنویسان ایران امروز تنها نویسندگان حکایت و رمان‌ها و قصص نیستند بلکه نویسندگان جرائد و مورخین و متخصصین تاریخ ادبیات نیز جزو آنها هستند. بنابراین وقتی که سخن از ادبیات معاصر ایران می‌رانیم ناگزیر باید این گونه نویسندگان را هم نام ببریم زیرا که اهمیت آنها در ایجاد سبک نثر ادبی نوین اگر بیشتر از داستان‌نویس‌ها نباشد کمتر نیست….

 

چون از ادبیات عصر کنونی بحث می‌کنیم نه تنها نویسندگان را در نظر داریم بلکه آنهایی را هم که سبک مخصوص به خود دارند، یا مولفین آثار غیرادبی را که شیوه خود را کامل کرده‌اند نیز منظور داریم. از مبرزترین صاحبان سبک و شیوه ادبی کامل، به تصدیق همه منتقدین، مرحوم محمدعلی فروغی، که بزرگترین سیاستمدار ایران است و چندین‌بار افتخار انتصاب به مقام نخست وزیری را داشته، مورخ و ادیب زبردستی بوده و روز پیش از مرگش به عضویت افتخاری فرهنگستان علوم اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی برگزیده شده است.

اقبال مورخ، و فرج‌الله بهرامی نویسنده اجتماعی که مقامات مختلف وزارت را داشته، همچنین علی‌اصغر حکمت دانشمند و محقق ادبیات، و دشتی روزنامه‌نویس مشهور که صاحب مقالات و تألیفات معروف مانند «ایام محبس» و غیره است نیز در سبک نثرنویسی خود شهرت دارند….

 

یکی از بهترین نمایندگان نثرنویسی سبک مطایبه محمدعلی جمال‌زاده است که به وسیله انتشار کتاب «یکی بود یکی نبود» خود در سال 1922 شهرت بسزایی یافت. متأسفانه به واسطه سکوت چندین ساله خود انتظارات مردم را کاملا برنیاورد و تنها در سال‌های اخیر دو مجموعه قصه و حکایات منتشر کرده که یکی از آنها «دارالمجانین» است و به همان شیوه «یکی بود یکی نبود» نوشته است. معذلک این دو مجموعه اخیر برتری و پیشرفت او را نشان نمی‌دهد بلکه همان کتاب «یکی بود یکی نبود» هنوز هم بهترین اثر او در نثر ادبی ایران است.

 

نام صادق هدایت و محمد حجازی را نیز می‌توان در ردیف با استعدادترین نویسندگان کنونی ایران آورد. سه مجموعه حکایت و قصص هدایت به نام «سه قطره خون» و «سایه روشن» و «زنده به گور» در ادبیات کنونی منحصر به فرد و از نوادر است. قصه‌های او تأثیر ادگار آلن‌پو و نویسندگان اکسپرسیونیست را می‌رساند.

 

موضوع قصه‌های هدایت تا اندازه‌ای خیالی است اما جنبه روانشناسی واقعی عمیقی در آنها هست. محمد حجازی کتاب‌هایی چند مانند «آینه» و غیره دارد که نخست در روزنامه‌ها و مجلات ایران چاپ شده است. در نویسندگی رمانتیسم و رآلیسم را با هم تألیف کرده ولی جنبه رمانتیسم آن بیشتر است. «هما» و «زیبا» نیز دو رمان عشقی مهیجی است که از قلم شیوای حجازی بیرون آمده.

 

 

 

منبع: نقد و سیاحت (مجموعه مقالات و تقریرات دکتر فاطمه سیاح)، به کوشش محمد گلبن، انتشارات توس، 1354

 

نقد ادبی

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

نوشته‌های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *