آزادی، مسئولیت فردی و مامور معذور
بندر فیلی
نویسنده: بختیار علی
مترجم: مریوان حلبچه ای
ناشر: ثالث
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۴۳۲
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۰۵۹۲۳۷
آزادی، مسئولیت فردی و مامور معذور
ادبیات کردی یکی از غنیترین و تاثیرگذارترین شاخههای ادبیات معاصر خاورمیانه است که با روایت داستانهایی از رنج، امید، هویت و مبارزه توانسته جایگاه ویژهای در میان مخاطبان ادبیات پیدا کند. یکی از برجستهترین نویسندگان این حوزه، بختیار علی است که آثارش نه تنها در میان کردزبانان بلکه در سطح جهانی نیز مورد استقبال قرار گرفته و تحسین شدهاند. رمان بندر فِیلی آخرین رمان اوست که به زبان فارسی ترجمه شده است.
بختیار علی در این رمان از طریق پرداختن به زندگی «بندر فِیلی» کودکی که در زندان رژیم بعث عراق متولد شده و در جهانی آکنده از ظلم، خشونت و انکار هویت جمعی رشد کرده، به بررسی زندگی، رنجها و ستمهای رفته بر اقلیت کردهای فیلی در عراق میپردازد. پس میتوان گفت بندر فیلی در این رمان نه تنها یک شخصیت داستانی، بلکه نمادی از در وهلهی نخست کردهای فیلی و در مورد بعد تمام اقلیتهای قومی و فرهنگی است که در راستای یکدستسازی از سوی حکومتهای تمامیتخواه مورد آزار و انکار قرار گرفتهاند.
در این مقاله تلاش میشود تا فرم روایی، مضامین فلسفی، اسطورهشناسی و نقد اجتماعی در این اثر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و از طرفی به چرایی اهمیت و جایگاه آن در ادبیات معاصر پرداخته شود.
1- فرم روایی و تکنیکهای داستانپردازی
الف. روایت چندگانه و سبک غیرخطی
یکی از برجستهترین ویژگیهای رمان بندر فیلی روایت چند لایه و غیرخطی آن است. نویسنده در این اثر از روایتهای متقاطع و تغییر زاویهی دید بهره میبرد تا ابعاد مختلف شخصیتها در مواجهه با نظام سرکوبگر را نمایش دهد. این رمان از چندین زاویهی دید روایت میشود به گونهای که خواننده با دیدگاههای مختلف شخصیتها دربارهی وقایع روبهرو میشود. در این رمان شخصیتهای مختلف از جمله بندر فیلی، سیدشهاب و دیگران هر یک بخشی از داستان را روایت میکنند که باعث ایجاد چندصدایی در متن میشود. این شیوهی روایت به خواننده امکان میدهد تا از زوایای مختلف به داستان نگاه کند و درک عمیقتری از رخدادها داشته باشد.
همچنین داستان به صورت غیرخطی روایت میشود. به این معنا که ترتیب زمانی وقایع رعایت نمیشود و نویسنده از فلشبک و پیشآگاهی برای ایجاد تعلیق و عمقبخشی به شخصیتها استفاده میکند. برخی بخشهای داستان به گذشتهی شخصیتها برمیگردد در حالی که بخشهای دیگر به آیندهی نامعلوم آنها اشاره دارد که این امر خود باعث ایجاد حس رازآلودگی و تعلیق در روایت میشود.
از مهمترین مصادیق این نوع روایت در داستان میشود به بخشهایی اشاره کرد که سیدشهاب یا خود بندر دربارهی گذشتهی او، چگونگی بهدنیاآمدنش و یا خاطراتش از لحظات سخت زندان حرف میزنند. یا انتخاب اسم بندر فیلی برای کودک متولد شده در زندان از سوی یکی از مقامات بلندپایهی حزب بعث، به نوعی پیشآگاهی از سرنوشت محتوم پیش روی او به شمار میرود. این سبک روایت به خواننده امکان میدهد تا پازل داستانی را به تدریج تکمیل کند و با کشف تدریجی حقایق، ارتباط بیشتری با شخصیتها به دنبال آن روند داستان برقرار کند.
از دیگر مشخصههای روایت در این رمان، میتوان به تکنیک «داستان در داستان» اشاره کرد. این تکنیک به خواننده امکان میدهد تا در لایههای مختلف روایت غوطهور شده و با دیدگاههای متفاوت شخصیتها نسبت به وقایع رخ داده آشنا شود.
از مهمترین ویژگیهای «داستان در داستان» در رمان بندر فیلی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روایتهای درهمتنیده: در این رمان داستان اصلی یعنی سرگذشت و زندگی بندر فیلی با روایتهای فرعی دربارهی دیگر شخصیتها و سرگذشت آنها ترکیب شده است. این روایتهای فرعی گاهی به صورت خاطرات، گاهی به عنوان حکایات نقلشده توسط شخصیتها و گاهی به عنوان روایتهای موازی ظاهر میشوند.
حکایتهای شفاهی: برخی از شخصیتهای رمان در طول داستان حکایاتی را دربارهی زندگی خود با دیگران نقل میکنند که به نوعی بازتابی از وضعیت اجتماعی و سیاسی کردهای فیلی است. این حکایات به خواننده کمک میکند تا درک عمیقتری از فضای تاریخی و اجتماعی داستان داشته باشد.
پیوند میان گذشته و حال: تکنیک داستان در داستان به نویسنده امکان میدهد تا میان گذشته و حال پل بزند. خاطرات بندر از دوران کودکیاش در زندان، روایتهای سیدشهاب دربارهی تاریخ کردهای فیلی و حکایات دیگر شخصیتهای کتاب همگی در کنار هم قرار میگیرند تا تصویری چندلایه و یک کل منسجم از واقعیت ارائه دهند.
نمادگرایی در روایت: در رمان بندر فیلی، نویسنده با اتکا به نمادگرایی در جنبههای مختلف سعی در ایجاد ساختاری مناسب برای داستان خود دارد. در این رمان هم نمادگرایی مکانی به چشم میخورد و هم نمادگرایی در اشیا و مفاهیم دیده میشود. برای نمونه زندان بغداد در این رمان فراتر از یک مکان فیزیکی، نمادی است از سرکوب، انکار هویت و محدودیتهایی که به خصوص کردهای فیلی با آن مواجه بودهاند.
این مکان نشاندهندهی وضعیت اجتماعی و سیاسی عراق آن روزها نیز هست. زندان که باید مکانی برای دربند کردن خلافکاران، جنایتکاران و افراد مخل امنیت اجتماعی باشد، بدل به جایی برای دربندکردن دگراندیشان، روشنفکران، مخالفان سیاسی و اقلیتهای قومی، فرهنگی و دینی شده. تغییر کارکرد زندان و جنس آدمهای محبوس در آن نمادی است از شرایط تحت لوای یک حکومت دیکتاتوری تمامیتخواه و یکسانساز.
یا پل جمهور که کارکرد مهمی در رمان ایفا میکند، در طول داستان بارها به عنوان یک آرزو و مقصد برای بندر مطرح میشود. یکی از موتورهای محرک او برای رسیدن به آزادی است و به همین دلیل تبدیل به نمادی از آزادی، هویت ازدسترفته و امیدی میشود که شخصیت اصلی این رمان در جستجوی آن است.
ضمن اینکه نام این پل نیز به شکلی نشان از آرزوی دیرینهی مردمان و اقلیتهای تحت ستم است؛ یعنی پذیرفتهشدن در یک جمع واحد و تبدیلشدن به بخشی از یک کل اجتماعی. پل جمهور در این رمان و در کنار این کارکرد نمادین، کارکردی اسطورهای نیز پیدا میکند که در بخش مربوط به بررسی اسطورهای کتاب به آن خواهم پرداخت.
از منظر نمادگرایی در اشیا و مفاهیم نیز در رمان نشانههایی میتوان دید که مهمترین آن در نمادسازی از شخصیت اصلی رمان به چشم میآید. در این اثر بختیار علی، نام شخصیت اصلی خود یک نماد است. «بندر» که به معنای مکانی برای عبور و گذار است نشاندهندهی وضعیت ناپایدار بندر فیلی در تمامی جنبههاست. او که به جرم همین فیلیبودن بیآنکه مرتکب جرمی شده باشد محکوم به زیست در زندان است، با اسم کوچک خود به بیسرزمینی، بیکسی، متعلقبهجایینبودن و طردشدگی اشاره میکند.
هیچکس با بندر نمیماند. همه در لحظهای از زندگی رهایش کرده و به سراغ سرنوشت و زندگی خود میروند. نفل، شادی، ندا کوهستانی، سیدشهاب و… همگی دیر یا زود از بندر جدا میشوند. او تنها میماند مانند بندری که تمام کشتیها رهایش کرده و به دریا رفته باشند. از این گذشته هویت مورد انکار قرار گرفتهی او نیز در نامگذاری استادانهی نویسنده به وضوح دیده میشود.
ب. فاصله گرفتن از رئالیسم جادویی و حرکت به سمت رئالیسم تاریخی
رمان بندر فیلی نشان دهندهی تغییر رویکرد بختیار علی از رئالیسم جادویی به رئالیسم تاریخی است. در آثار پیشین این نویسنده مانند آخرین انار دنیا، جمشیدخان عمویم که باد همیشه او را با خود میبرد و شهر موسیقیدانهای سفید، شاهد حضور عناصر جادویی و استعاری بودیم که واقعیت را با تخیل درهممیآمیختند. شخصیتهایی که قدرتهای خارقالعاده داشتند یا وقایعی که به طور غیر منطقی رخ میدادند، بخشی از سبک داستاننویسی علی به شمار میرفتند.
در این رمان اما این عناصر به طور قابلتوجهی کاهش یافتهاند. گویی سوژهی این رمان در جایگاهی از اهمیت برای نویسنده قرار داشته که ترجیح داده بر واقعیتهای تاریخی و اجتماعی کردهای فیلی تمرکز کرده و از دخیل کردن تخیل جادویی خودداری کند. بختیار علی در این رمان به جای استفاده از استعارههای جادویی، به سمت استفاده از نمادگرایی تاریخی رفته تا از این طریق واقعیت را هرچه عریانتر پیش روی ما قرار دهد.
روایت داستان بر مستندات تاریخی و واقعیتهای اجتماعی استوار است. تولد بندر فیلی در زندان، تبعید دستهجمعی کردهای فیلی به جرم عراقینبودن و سرکوب سیستماتیک آنها همگی بر اساس وقایع واقعی شکل گرفتهاند. در چنین اتمسفری، بدیهی است که نویسنده به سمت استفاده از زبان و سبک واقعگرایانه حرکت کند. این انتخاب در نهایت باعث شده تا داستان مستندتر و تاثیرگذارتر باشد و مخاطب بتواند عمق تراژدی رخ داده را بدون واسطهی عناصر خیالپردازانه لمس و درک کند.
2- نقش اسطوره در بندر فیلی
اسطوره بخش جداییناپذیر داستانهای بختیار علی است. تقریبا هیچ اثری از او را نمیتوانیم بیابیم که فاقد جنبههای اسطورهشناسانه باشد. بر همین اساس میتوان گفت نگاه اساطیری به رمان، رخدادها و شخصیتها، یکی از اصلیترین مولفههای آثار بختیار علی و یکی از مهمترین جنبههای نویسندگی او به شمار میرود. در این رمان نیز که اتفاقا یکی از شاخصترین آثار این نویسندهی کرد در این حیطه است، با انواع نگرشهای اسطورهای مواجه میشویم که اینجا و در دو بخش مکانهای اسطورهای و اشخاص اسطورهای به آنها اشاره میکنیم.
الف. هادس یا جهان مردگان
در اساطیر یونان، جهان مردگان یا دنیای زیرین را هادس مینامند. هادس جایی است که ارواح مردگان در آن گرفتار میشوند و راهی برای فرار از آن ندارند. این مهمترین جنبهی اسطورهای بندر فیلی است. در واقع میشود گفت که این رمان بر مبنای همین جهان مردگان یا هادس در اسطورهی یونانی بنا شده است.
بندر در زندان، از مادری مرده –بحث مادر مرده از منظر اسطوره شناسی را به جای خود مورد بررسی قرار خواهیم داد- متولد شده و بیآنکه جرمی مرتکب شده باشد محکوم میشود تا تمام زندگیاش را در آنجا سپری کند. از آن گذشته مابقی زندانیانی که به آنجا میآیند هم راه برگشتی از آن ندارند چرا که به عنوان افرادی محکوم به اعدام و مرگ، به نوعی آن مکان آخرین جایی است که در آن حضور دارند؛ حضوری بیبازگشت. پس میتوان گفت که زندان رمان بندر فیلی برگرفته از هادس در اسطورههای یونانی است و بختیار علی با چیرهدستی مثالزدنی آن را در فرم بند اعدامیان زندان بغداد به تصویر در آورده است.
ب. رود استوکس
این رود در اسطورههای یونان مرز میان جهان زندگان و جهان مردگان است. جایی است که ارواح مردگان در آن سوار بر قایقی شده تا به هادس بروند. در رمان بندر فیلی، پل جمهور کارکردی مشابه رود استوکس دارد. اگر نگوییم بزرگترین، اما بیشک یکی از اصلیترین آرزوهای بندر عبور از پل جمهور است.
این پل به نهایت آمال و آرزوهای او بدل شده تا جایی که در مواجهه با هرکسی که از دنیای بیرون میآید اولین سوالش این است که «آیا پل جمهور را دیدهای؟» در حقیقت در این رمان با مشابهسازی میان رود استوکس و پل جمهور، مقامی اساطیری برای این مکان خاص در داستان خلق شده است. به هر روی واضح است که برای بیرون آمدن از جهان مردگان (زندان بغداد) نیاز به رود استوکسی هست تا با عبور از آن به جهان زندگان وارد شویم.
ج. هراکلس و پرومته
در اسطورههای یونان، هراکلس از معدود افرادی است که به هادس رفته و دوباره از آن به جهان زندگان باز میگردد. در واقع او را مظهر مردانگی و قهرمان المپنشینان علیه هیولاهای زیرزمینی میدانند. هراکلس از جنبهای دیگر نیز قابل توجه است و آن اینکه تنها کسی در میان اسطورههاست که از مادری فانی به دنیا آمده است.
پرومته نیز یکی از اساطیر مهم یونان است. کسی که در یک رویارویی آشکار با خدایان، به محافظت از بشریت دست زده و در این مسیر آتش که عنصری مقدس و تنها در اختیار خدایان بوده است را دزدیده و به آدمیان میدهد.
تلفیقی از این دو اسطوره را میتوان در شخصیت بندر مشاهده کرد. از یک سو او به مانند هراکلس، بیآنکه خود بخواهد سفر و اقامت به جهان مردگان –زندان بغداد- را به ارث میبرد ولی به مانند او از آن مکان تاریک و شوم به جهان زندگان بازگشته و به این طریق بقا و وجود و هویت خود را به نمایش گذاشته و اثبات میکند و از سوی دیگر به مانند او که تنها خدازادهی دارای مادری فانی در اسطورههای یونان است، بندر نیز از زهدان مادری مرده بر خشت جهان افتاد.
جز این بندر از پرومته نیز رنج و سرکوب، طرد و کتمان و البته هویتبخشی و محافظت را در خود دارد. مگر جز این است که پرومته با سپردن آتش مقدس در مسیر محافظت از آدمیان و جلوگیری از نیستیشان گام برداشت؟ بندر نیز وجودش مانند آتشی شد که بر اقلیت فیلی تابید و از این طریق این قوم در آستانهی کتمان و فراموشی را به همگان شناساند.
از سوی دیگر دوام بندر و زندهماندنش از پس تمام وقایعی که از سر گذرانده نیز او را به پرومته مرتبط میکند. زندهماندنی که بهخصوص در بخش پایانی کتاب برای او تبدیل به یک عذاب بی پایان میشود تا جایی که مدان از خودش میپرسد: «من چرا نمیمیرم؟ این نامیرایی عذابآور در اسطورهی پرومته نیز وجود دارد. او پس از نافرمانی از خدایان محکوم میشود تا بر بلندای کوهی زنجیر شود، هر روز عقابی میآید و جگر او را از سینه بیرون میکشد، اما شبهنگام جگر دوباره رشد میکرد تا این چرخهی عذابآور مدام تکرار شود. زندگی و زندهماندن گاهی تبدیل به بزرگترین عذاب بشر میشود.
پس میشود گفت در وجود بندر به عنوان شخصیت اصلی این رمان، میتوان دو اسطورهی مهم یونان باستان را ردیابی کرد و نشان داد. حلول دو اسطورهی مهم در وجود بندر که با پرداخت مناسب و قوی از سوی نویسنده همراه شده است، یکی از بهترین شخصیتهای داستانی در ادبیات داستانی کردی را به وجود آورده است.
د. آفرودیت و لیلیت
آفرودیت در اساطیر یونانی مظهر زیبایی، لذت، جسارت و اشتیاق، تولیدمثل و شور جنسی است. او نمادی از آزادی در روابط و احساسات است.
لیلیت در اساطیر بینالنهرین و یهودی، اولین زن آفریده شده و نخستین همسر آدم بود که از فرمانبرداری از او سر باز زد و تصمیم گرفت زندگی مستقلی انتخاب کند. ملائک از سوی خدا برای او پیغام آوردند که اگر به زندگی با آدم بازنگردد، هرچه فرزند به دنیا بیاورد خواهند کشت. لیلیت اما باز تمکین نکرد و بر تصمیم خود ماند.
یکی از بهترین و بهیادماندنیترین شخصیتها نه تنها در این رمان که در تمام آثار بختیار علی بی شک ندا کوهستانی است. ویژگیهای او به گونهای است که گویی از تلفیق دو اسطورهی ذکر شده یعنی آفرودیت و لیلیت خلق شده است. از یک سو مانند آفرودیت او نیز شخصیتی رها از قید و بندهای اجتماعی دارد، جاذبهای اغواگرانه در وجودش نهفته است و همین جاذبه توان تاثیرگذاری بر دیگران را به او میدهد و از سوی دیگر مانند لیلیت نمادی از قدرت زنانه و نافرمانی ناشی از این قدرت در برابر قواعد اجتماعی است.
همانطور که لیلیت همسری آدم را علیرغم تمام تهدیدها رها کرد، ندا نیز با کشتن مردی که دوستش نداشت، در برابر خواست مردسالارانهی اجتماع پیرامونش ایستاد و حتی تهدیدها به کشتن و از بین بردنش نیز در تصمیمش تاثیری نگذاشت. بر همین اساس اگر بخواهیم ندا کوهستانی را از منظر اسطورهشناسانه مورد بررسی قرار دهیم، این دو الهه-اسطورهی کهن بهترین مصادیق برای شخصیت جذاب، سرکش و مستقل او هستند که البته با رگههای پررنگی از اروتیسم قوام بیشتری نیز یافته است.
ه. الههی اینانا
اینانا الههی عشق و باروری در اساطیر سومری است و نمادی از آگاهی جسمانی و عشق زمینی. او همچنین نماد ایجاد دگرگونی به واسطهی راهنمایی مردان به عالم عشق و مواجهات جسمانی با جنس مخالف نیز هست. نمود بیرونی این الهه-اسطوره در رمان بندر فیلی را میتوان در یسرا زن زندانی پیدا کرد. زنی که برای نخستین بار بندر را با جهان عشق آشنا و او را برای نخستین بار در مواجهه با بدن و جسم زنانه قرار میدهد.
در حقیقت دگرگونی بندر به مرد در مفهوم جنسیتی آن، به دست یسرا اتفاق میافتد. اوست که به بندر میآموزد به جز مسائلی مانند محاسبات و خواندن و نوشتن و هر نوع دیگری از علم، چیز دیگر و چه بسا مهمتری به نام عشق، شور جسمانی و لزوم درک زن، احساسات، عواطف و جسمانیتش نیز وجود دارد که آن را نیز باید آموخت. در واقع یسرا نماد راهنما و مرشدی است که به بندر میآموزد زنان نیز مانند مردان هویت، بدن و خواستهای خود را دارند. در اسطوره شناسی، زنی که قهرمان داستان را با عشق آشنا میکند، نقش راهنما و مراد مییابد.
یسرا در این رمان همان مرادی است که بندر را از دنیای خشن، تاریک و شوم پیرامونش جدا کرده و به دنیای احساس و عشق هدایت میکند. آشنایی با یسرا در کنار آشنایی با ندا کوهستانی دو نقطهی مهم تحول در بندر به شمار میروند که نشانی از اهمیت شخصیت زنان در این رمان بختیار علی است که در جای مناسب به آن خواهیم پرداخت.
و. اسطورهی مادر مرده و سرزمین مادری
اسطورهی مادر مرده یکی از مفاهیم رایج در اساطیر و باورهای سنتی است که در فرهنگهای مختلف به اشکال متفاوتی ظاهر میشود. این اسطوره معمولا به مادری که از دنیا رفته اما تاثیرش بر فرزند باقی میماند اشاره دارد. مرگ مادر در اسطورهها اغلب به عنوان آزمونی برای فرزند تلقی میشود که او را مجبور به رشد و استقلال میکند.
مادر مرده اگر آبستن و حامل نوزادی باشد نیز در مقام ایجاد پیوند و پیوستگی میان تولد و مرگ با یکدیگر ایفای نقش میکند. در اسطورههای هندی چنین نمونهای را داریم. این اسطوره همچنان در شکل یک سایهبازی آیینی به تصویر کشیده میشود. جایی که نور و ظلمت با هم میرقصند. این سنت که بازماندهی آیینهای کهن هندی است، یادآور دورانی است که نه مرگ بود و نه زندگی.
این دوران با وقوع یک قتل -قتل مادر بندر در رمان- به پایان خود میرسد. بدن قربانی به خاک سپرده میشود و از آن گیاهی سر برمیآورد و بر بدن تمام کسانی که از آن بخورند اندامهای تولیدمثل ظاهر میشود. از دل این واقعه است که مرگ با ضد خود یعنی تولد روبهرو و پیوسته میشود.
مادر بندر دقیقا چنین نقشی را در رمان ایفا میکند. از یک سو مرگ مادر، بندر را ناخواسته در مسیر آزمون و تجربهای شگرف قرار میدهد و او را وادار به رشد و تغییر میکند. از سوی دیگر با به دنیا آمدن بندر، محیط سرد و سخت زندان و بند اعدامیان که مدام با مرگ مواجه و آشناست، دچار تغییری مشخص شده، فضایی متفاوت را تجربه میکند و دقیقا همانگونه که در اسطورهی هندی به آن اشاره شد، مرگ و زندگی همنشین هم میشوند. به جز این، با بهدنیاآمدن بندر، مادر حتی پس از مرگ هم نقش زایندگی خود را ایفا میکند. زایندگیای توام با آگاهی که این نیز خود اسطورهای جداست.
در رمان این آگاهی خود را در وجود بندر به عنوان تنها فیلی باقیمانده در عراق نشان میدهد. مادر حتی پس از مرگ نیز حضور دارد. بندر یک فیلی است و باید بار این آگاهی بهارثبرده را همچون حوالتی تاریخی بر دوش بکشد.
سوای بحث اسطوره، مادر بهخصوص در فرهنگ شرقی حضوری نمادین نیز دارد. حتما همهی ما بارها واژهی «سرزمین مادری» را شنیده و به کار بردهایم. مادر نماد سرزمین است و مادر مرده بهترین بازنمایی نماد سرزمین برای یک فیلی است. اینکه بندر به عنوان یک از هزاران اقلیت مطرود فیلی، از مادری مرده به دنیا میآید، میتواند نشانهای نیز از بیهویتی، انکار وجود و نداشتن سهم و جایگاه از سرزمین مادری باشد. سهم از سرزمین مادری از بدیهیترین حقوق انسانهاست که بندر مانند باقی هم تباران فیلیاش از آن محروم است. گویی مادرسرزمین فیلیها هم مادری مرده است برای قومی که سرزمین مادری آغوشی برای پذیرش این فرزندان خود ندارد.
3- بررسی نظریهی عادیشدن شر و مامور معذور در رمان
نقد سیاست، نقد حکومت و نقد جامعه سه عنصر اصلی در آثار بختیار علی به شمار میروند. بختیار علی از آن دست نویسندگانی است که نقش روشنفکری خود را تمام و کمال ایفا کرده و به جز نقدهای روشن و شفافی که در خلال آثارش به حاکمیت و فاشیسم رخ داده از دل نوع حکومتداری آنان میکند، هر جا هم که لازم باشد بدون واهمه از قضاوت اجتماع، انگشت اتهام را به سمت جامعه و مردم حاضر در آن میگیرد. نمونهی روشنی از این رویکرد را میتوان در رمان دریاس و جسدها دید. رمانی تماما در نقد جامعه و مردم به عنوان بازوهای ایجاد فاشیسم.
در بندر فیلی نیز بختیار علی باز پا در همان مسیر گذاشته و این بار با استناد به نظریهی معروف هانا آرنت یعنی عادی شدن شر (که ترجمهی درست برای اصطلاح به غلط ترجمه شدهی ابتذال شر است) و مبحث مامور معذور، دوباره پیکان انتقاد را به سمت مردم جامعه نشانه رفته است. برای روشن شدن موضوع، بهتر است ابتدا بدانیم مامور معذور در دیدگاه آرنت کیست و وجودش چه نقشی در تداوم حکومتهای توتالیتر و فاشیسم زاده شده از آنها ایفا میکند.
هانا آرنت فیلسوف سیاسی قرن بیستم، در تحلیلهای خود دربارهی حکومتهای توتالیتر و فاشیستی، به مسئلهی «مسئولیتهای شخصی» در شرایط دیکتاتوری پرداخته است. او در مقالهای با عنوان «مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری» به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه افراد در چنین نظامهایی با توجیه «مامور بودن» و «معذور بودن» از مسئولیتهای اخلاقی و قانونی خود شانه خالی میکنند.
آرنت در این مقاله به تحلیل رفتار افرادی میپردازد که در جنایات رژیمهای توتالیتر مشارکت دارند. او معتقد است که این افراد با استناد به «مامور بودن» از پذیرش مسئولیت فردی و اخلاقی خود در قبال اعمالشان طفره میروند. او این رفتار را نشاندهندهی فقدان تفکر انتقادی و مسئولیتپذیری فردی دانسته که میتواند منجر به فجایع انسانی شود.
در رمان بندر فیلی، بختیار علی همین مبحث را دستمایهی بخشی از داستان خود قرار داده است. تقریبا تمام کارمندان بند اعدامیان زندان بغداد از دسته کارمندان مورد اشاره در نظریهی هانا آرنت محسوب میشوند. اما در این بین یک نفر نماد کامل مامور معذور و نقشش در ایجاد فجایع است و آن سید شهاب است.
سید شهاب یکی از شخصیتهای کلیدی داستان است و نمونهی عینی مامور معذور. آرنت در همان مقالهی مورد اشاره استدلال میکند که شر، گاهی نه از انسانهای ذاتا پلید، بلکه از کسانی که در نبود تفکر انتقادی و مسئولیت پذیری فردی صرفا از سیستم اطاعت میکنند سرچشمه میگیرد. به تصویر ساخته شده از این شخصیت به وسیلهی نویسنده دقت کنید. او را با استناد به بینامتن کتاب بیرون از لباس کارمند ارشد بند اعدامیان ببینید.
چه تصویری پیش رویمان قرار میگیرد؟ مردی مومن، خدا ترس، رئوف و دلسوز و مرد خانواده. همین شخص با این مشخصات انسانی وقتی پا به محل کارش میگذارد تبدیل به مامور معذور سازندهی فاجعه میشود. سید شهاب با وجود دانستن حقیقت، در نظام بعث باقی میماند بی آنکه مسئولیت اخلاقی اعمال خود را بپذیرد. و اتفاقا هرچه این نظام خشنتر، دیکتاتورتر و ناکارآمدتر میشود، او نیز بیشتر به چهرهای رادیکال و خشن تغییر ماهیت میدهد.
به تفاوت شخصیت او پیش از جنگ خلیج فارس اول و پس از آن دقت کنید و همینطور به عادی شدن شر برای او تا جایی که برای زنده ماندن حتی به پروندهسازی بر علیه مافوق خود نیز رو میآورد. به جامعهای که در روزگار عادی شدن شر در حال گذران زندگی است بنگرید. به ویرانی فردی، جمعی و اجتماعی ناشی از پذیرش عادی شدن شر در لایه لایهی طبقات این سرزمین. بختیار علی با پرداخت ماهرانهی این شخصیت در رمانش، مخاطب را به تفکر دربارهی نقش فرد در سیستمهای سرکوبگر وادار میکند.
4- بندر فیلی به مثابه قهرمان اسطورهای
در بحث اسطوره ما همواره با مفهومی تحت عنوان قهرمان اسطورهای مواجه میشویم. مفهومی که مهمترین بخش اسطوره را شکل داده و اصل اساسی امر اسطورهای نیز محسوب میشود. قهرمان اسطورهای مشخصات و المانهای متعددی دارد که بررسی تک تک آنها در حوصلهی این مقال نیست. به همین دلیل به آن بخشهایی میپردازیم که نیاز این بخش از مقاله است.
مهمترین ویژگی قهرمان اسطورهای در این است که او خود تصمیم به حضور در مقام قهرمان نمیگیرد. در بسیاری موارد او حتی به ظاهر، مشخصات لازم برای تبدیل شدن به قهرمان را نیز ندارد. اما دست تقدیر او را در مسیر تبدیل به قهرمان قرار میدهد. در واقع باید گفت آنچه از کسی یک قهرمان اسطورهای میسازد، نه مشخصات ظاهری، پیشینهی زیستی و نسب اشرافی یا تصمیم و ارادهی فردی او، بلکه تقدیری است که از ازل چنین سرنوشتی را برایش رقم زده و با او به خشت افتاده.
از سوی دیگر و به واسطهی همین مشخصه است که قهرمان اسطورهای بر خلاف تصور رایج، از همان ابتدا در مقان یک منجی یا ابرقهرمان وارد داستان و ماجرا نمیشود، بلکه در مسیر رسیدن به هدف است که اندک اندک و از پس شکستها، زمین خوردنها و ناامید شدنها به مرحلهای از خودباوری، خودشناسی و رسیدن به ایمان قلبی برای موفقیت در مسیری که در آن گام گذاشته میرسد که میتواند تبدیل به ابرقهرمان اسطورهای شود.
قهرمان اسطورهای به ضعفها و ناتوانیهای خود واقف است و همین وقوف در نهایت از او همانی را میسازد که باید. از همهی اینها مهمتر اینکه قهرمان اسطورهای هرگز در پایان مسیر همان کسی که در آغاز راه بوده است نیست. متحول شدن و ایجاد تغییر در تمامی جنبهها، خصیصهی قهرمان اسطورهای در پایان راه است. با توجه به این تعریف باید بگویم که در این رمان ما با یکی از نمونههای خوب قهرمان اسطورهای مواجه هستیم.
بندر فیلی تقریبا تمام مشخصههای اصلی برای تبدیل شدن به یک قهرمان اسطورهای را در خود دارد اما مهمترین آن تحول تدریجی شخصیت و روند شکل گیری هویت و ارادهی فردی اوست که با سه بار خروج از زندان و قدم گذاشتن به جهان بیرون پیش روی ما شکل میگیرد. هربار که او از زندان خارج میشود، با چالشهای جدیدی رو به رو میشود که او را به سمت درک عمیقتر از خود و جهان سوق میدهد.
الف.خروج اول: ترس از آزادی و ناتوانی در تصمیم گیری
این مورد زمانی رخ میدهد که مدیر زندان و سیدشهاب او را بیرون میبرند. مدیر که از قول و قرار بندر با فواد شبیب آگاه شده به او میگوید فرار کند. اما بندر میترسد و بازمیگردد. این لحظه نشاندهندهی ناتوانی بندر در پذیرش آزادی است. او که تمام عمرش را در زندان گذرانده و جهان بیرون را جز چند مقطع کوتاه و آن هم در شباهنگام ندیده، در مواجهه با محیط بیرون و تصور حضور دائمی در آن به وحشت میافتد. این مرحله مشابه اسطورهی زندانیان غار افلاطون است. بندر مانند زندانیانی که تمام عمرشان تنها سایهی هر پدیدهای را دیدهاند، از مواجهه با نور و حقیقت میترسد و ترجیح میدهد به تاریکیای که به آن عادت دارد بازگردد.
ب.خروج دوم: تلاش برای پذیرش آزادی و مواجهه با طرد مجدد
پس از بمباران زندان به وسیلهی جنگندههای آمریکایی، بندر که خانهاش را از دست داده و تنها شده، تصمیم میگیرد برای رسیدن به آزادی تلاش کند. در واقع شرایط و نداشتن گزینهای دیگر در این تصمیم نقش اصلی را ایفا میکند. بندر مجبور به امتحان کردن آزادی میشود چون چارهی دیگری ندارد. از همین رو به خانهی فواد شبیب میرود و به همسر او پناه میبرد. اما زن نه تنها او را نمیپذیرد، بلکه طردش کرده و تحویلش میدهد.
بندر تا پیش از مواجهه با همسر فواد، تصور میکند که جهان بیرون پناهگاهی مطمئن برای او خواهد شد اما وقتی حتی در اینجا نیز برخلاف تصورش درست با همان چیزی که تمام عمر در زندان با آن مواجه شده یعنی طرد شدگی مواجه میشود، یاس و ناامیدی عظیمی بر او چیزه میگردد. بندر در خروج دومش از زندان با یک تفاوت معنایی بزرگ مواجه میشود و آن اینکه آزادی لزوما و قطعا به معنای امنیت نیست. به خصوص اگر این آزادی بدون پذیرش اجتماعی رخ داده باشد. بندر در خارج از زندان نیز جایی در جامعه ندارد، عضوی از آن نیست و همچنان یک اقلیت محسوب میشود.
این مرحله مشابه اسطورهی مهاجرت و آوارگی است. مانند بنی اسرائیل که از مصر فرار کردند اما بی سرزمین و مطرود سرگردان شدند، بندر نیز با آنکه از زندان خارج شده اما هنوز نه هویتی دارد نه پذیرش و مقبولیتی. او در این مرحله بی هدف و سرگردان دوباره به امنیت زندان باز میگردد.
ج.خروج سوم: تصمیم آگاهانه برای فرار و پذیرش سرنوشت
بار سوم بندر نه از سر اجبار و یا نداشتن انتخابی دیگر، بلکه به خواست خودش فرار میکند. این مرحله همان تحول نهایی شخصیت بندر را در خود دارد. جایی که او به مفهوم پذیرش مسئولیت فردی میرسد و با تمام خطرات و عواقبی که این تصمیم میتواند داشته باشد، ارادهی آزادی را در خود ایجاد کرده و تصمیم به فرار از زندان میگیرد.
او نمیخواهد یکی از چرخ دندههای ماشین سرکوب شود. این خود کتمانی است بر فرضیهی مامور معذور ناشی از قرار گرفتن در موقعیت خطیر. بندر بر معذور بودن برای ایجاد فاجعه خط بطلان میکشد. با آنکه در نهایت باز به زندان باز میگردد ولی دیگر معنای آزادی را درک کرده. برای همین هم هست که در بخش پایانی داستان بزرگترین سوال زندگیاش این پرسش اساسی است که: «آیا من آزادم؟» «آیا این آزادی است؟» پرسشی که در استعاره به ویروسی مسری بدل شده و تمام کشور را در بر میگیرد.
این مرحله همان مرحلهی زایش قهرمان اسطورهای است. اوست که پس از شکستهای متعدد، سفرهای درونی، ذهنی و روانی و همینطور بیرونی و جسمانی، در نهایت متحول شده، به سمت آزادی انتخابی و ارادی گام برمیدارد. حرکت بندر در مسیر تبدیل شدن به قهرمان اسطورهای در این رمان شباهت زیادی به روند تبدیل گیلگمش به قهرمان اسطورهای دارد.
یکی دیگر از مشخصههای قهرمان اسطورهای این است که او لزوما پیروز نمیشود. قهرمان اسطورهای گاهی شکست میخورد. به آنچه انتظارش را داشته و داشتهایم نمیرسد. اما همچنان یک قهرمان اسطورهای است هرچند از نوع شکست خوردهاش. قهرمان شکسته خورده پیش از این نیز در ادبیات کردی خلق و ایجاد شده است. شاید بشود بارزترین نمونهاش را در رمان حصار و سگهای پدرم شیرزاد حسن جست. پسر در آن رمان، شمایل واضحی از یک قهرمان شکست خورده است. همانطور که بندر در رمان بختیار علی چنین است.
بندر در نهایت به آزادی نمیرسد. در مسیر رسیدن به این آرمان شکست میخورد. تمام زندگیاش از زندانی به زندان دیگر در گذر است. تمام عمر اسیر است. روزی در دستان یک نظام سرکوبگر، روزی در دستان رسانه و نیروهایی که قرار است در مقام پیام آور آزادی جلوه کنند و روزی در اتاق بیمارستانی دور افتاده تا مبادا این واقعیت که ما هرگز آزاد نبودهایم، این پسرش که «آیا من حالا آزادم؟» که به نوعی یاد آور پرسش ازلی منجر به هبوط آدم و حوا از بهشت هم هست و میتواند مانند یک بیماری اجتماعی به جان شهروندان بیفتد را به سایرین سرایت دهد. بندر فیلی نماد و چهرهی یک قهرمان شکست خورده است. چرا که اینجا خاورمیانه است. سرزمین قهرمانان شکست خورده.
5- زنان در رمان بندر فیلی
همواره نگاه به زن، نقش زن در رمانها و حتی میزان حضور و تاثیرگذاری زنان در آثار بختیار علی محل مناقشه میان منتقدین مختلف بوده است. حقیقت این است که فضای اصلی تقریبا تمام آثار بختیار علی فضایی مردانه است و داستان همواره بر گرد قهرمان مذکر میچرخد. اما به گمان من این به هیچ عنوان به معنای بی توجهی علی به زن یا نگرش مردسالارانهی نویسنده نیست.
اتفاقا گمان میکنم با توجه به روند حرکتی، درونمایه و ریختشناسی آثار و داستانهای بختیار علی، زنها حضوری موثر و به قاعده در آثار او دارند. حالا میزان این حضور به لحاظ کمی ممکن است در هر اثر متفاوت باشد، اما در نهایت زنان شخصیتهای مهمی در جهان داستانی بختیار علی محسوب می¬شوند.
در آثار این نویسندهی کرد، نقش زنان بسته به فضای داستان و پیام کلی رمان متفاوت است. مثلا در آخرین انار دنیا، زنان اغلب به عنوان معشوقههای زودگذر یا شخصیتهایی با سرنوشت تراژیک معرفی می¬شوند. همانطور که خود او در مصاحبهای اشاره کرده که تعمدی در این امر بوده تا نشان دهد مردان جهانی ناعادلانه خلق کردهاند و در چنین فضای جنسیت زدهای زن جز بودن در حاشیه و محصور شدن صرف در جنسیتش، کارکرد دیگری نمیتواند داشته باشد. در بندر فیلی اما نقش زن به تمامی متفاوت و حضورش به شکل و رنگی دیگر است.
در این رمان، زنان تنها قربانی شرایط اجتماعی-سیاسی نیستند، بلکه به شکل موازی در نقش مبارزان، جستجوگران هویت و نمادهای مقاومت نیز ظاهر میشوند. زن در این رمان، سرکشی، تحول و حضوری منحصر به فرد نسبت به سایر آثار بختیار علی دارد. بروز اروتیکی که در زنان این رمان به چشم میخورد به گونهای نشانی از یافتن هویت مستقل برای زن و تبدیلش به وجودی مستقل است. دو شخصیت یسرا و ندا کوهستانی در این رمان نه تنها از بهترین نمونههای زن در آثار بختیار علی هستند، که از بهترین نمونهها در ادبیات خاورمیانه نیز محسوب میشوند.
زن در رمان بندر فیلی، با آنکه قربانی شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سرزمین خود است اما به هیچ عنوان در مقام یک قربانی شکست خورده، ضعیف و مظلوم ظاهر نمیشود. زن در این رمان علی رغم اینکه طعنه به زن اثیری و اسطورهای میزند، جذابیت ظاهری و جنسی دارد و اغواگری را به خوبی میداند، اما همزمان کنشگر، عملگرا، مستقل و مبارز نیز هست. در بطن حوادث و در میانهی رخدادهاست. حتی وقتی میمیرد هم چیزی از حضورش به جا میماند و تا ابد بودنش را فریاد میزند. مانند یسرا که مردانگی را به بندر آموخت یا مادر که با آنکه مرده بود اما بخشی از هویت قومی خود را که تمام نظام حاکم در پی کتمان و حذفش بودند از خود به جای گذاشت.
بر اساس همین تحلیل و نگرش میتوان ادعا کرد که در میان تمام آثار بختیار علی تا به اینجا، این رمان نقطه عطفی در کارنامهی او در بحث حضور زن در جهان داستانیاش محسوب میشود. بعید است کسی این کتاب را بخواند و یسرا و ندا کوهستانی به این زودیها از ذهنش پاک شوند.
جمعبندی:
بندر فیلی را از بسیاری جهات میتوان در دستهی کاملترین آثار بختیار علی قرار داد. این رمان برخلاف برخی دیگر از آثار این نویسندهی شهیر به خصوص شهر موسیقیدانهای سفید و تصاحب تاریکی، بی دلیل طولانی نشده، همه چیزش در جای درست و به همان میزانی است که باید باشد و در تمام بخشها از لحن و زبان تا شخصیتپردازی و فضا سازی، در بهترین حدی است که میشود از یک رمان توقع داشت.
مفاهیم ارائه شده در بندر فیلی مفاهیمی بنیادین و اساسی در بحث هویت و فردیت است. این رمان یکی از بهترین نمونهها در مبحث تبدیل قومیت به اقلیت به عنوان ابزاری برای سرکوب به شمار میرود. همچنین یکی از بهترین آثار نه تنها بختیار علی که ادبیات داستانی خاورمیانه در مبحث مواجهه با قدرت است. در این رمان بختیار راهکار نیز ارائه میدهد. آگاهی، دانش یا هرچه از این دست که نامش دهیم، راه برون رفت از تنگنای فاشیسم است. همانی که در بندر به شکل تمایل به یادگیری رخ نمود.
منابع:
اسطورههای بینالنهرین/ هنریتا مک کال/ عباس مخبر/ نشر مرکز
شاخهی زرین/ جیمز جورج فریزر/ مانی صالحی علامه/ نشر نیلوفر
مسئولیت و داوری/ هانا آرنت/ میثم محمد امینی/ فرهنگ نشر نو
اسطورههای یونانی/ لوسیلا برن/ عباس مخبر/ نشر مرکز
قهرمان در تاریخ و اسطوره/ عباس مخبر/ نشر مرکز
آیشمن در اورشلیم/ هانا آرنت/ زهرا شمس/ نشر برج
مقالهی در باب ابتذال شر/ مهدی تدینی
مقالهی بررسی اسطورههای مرگ در بینش هندی/ زهرا حسین آبادی
ادبیات کردی
این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند