تو نویسندهای:
کدام زن عاشق می شوی؟
در داستانها شخصیتهای عاشق داریم، زنان عاشق. فارغ از اینکه عاقبت عشقشان چه باشد، یا دل به چه کسی سپرده باشند، مثل هم عاشق نمیشوند.
عشق آنها گاه عشقی پنهانی است که تنها در قلبشان نگه میدارند، گاه خانمانسوز است و زمانی هم بعداز وصال به جدایی میکشد.
اگر قرار بود شما نویسنده یک داستان باشید، زن عاشقی که خلق میکردید چطور عاشقی بود؟ چه ویژگیهایی داشت؟
اگر دوست داشتید دلیلتان را هم بنویسید.
فرنگیس، عاشقی فداکار
میان آثار نقاش تصویر یک جفت چشم زنانه بسیار خودنمایی میکند. ناظم موزه تصمیم بر پیداکردن این چشمهای زنانه میگیرد. او متوجه میشود که این چشمها متعلق به فرنگیس دختر زیبای یکی از ثروتمندان شهر است
کلیک کنید محبوبه، سرخورده پس از وصال
بامداد خمار داستان خوبی است چون شیوا و گیرا حکایت میکند و ما را از دغدغهی انتخاب و سردرگمی نجات میدهد (و اصلاً به همین نیت عمه خانم داستانش را برای برادرزادهی باکمالاتی که عاشق پسری از نسل تازه به دوران رسیدهها شده میگوید)
کلیک کنید زری، همسری عاشق
برای زری راحتتر است تا یوسف را ترغیب کند تا با قدرتمندان کنار بیاید، تا آرامش از بین نرود، اما وقتی یوسف بر سر عقیده و آرمانش که همراهی با تنگدستان است، جان خود را مظلومانه از دست میدهد، «زری » یا خانم «زهرا» انتخاب دیگری دارد و پیشقدم تغییر و ایستادگی میشود.
کلیک کنید