سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کافکایی

کافکایی

 

اصطلاح «کافکایی» را این روزها زیاد به کار می‌برند، و حتی کسانی هم که تابه‌حال اثری از فرانتس کافکا نخوانده‌اند. پیتر کوپر اصطلاحِ «کافکایی» را، در جدیدترین کتابش با همین عنوان، در دقیق‌ترین معنایش به کار می‌برد: «برگرفته [از] یا منسوب [به] آثار فرانتس کافکا». کتاب کوپر مشتمل بر چهارده داستان کوتاه کافکا، به‌شکل قصه‌ی مُصوّر (کُمیک)، است. کوپر، برای خوانندگانی که آشنایی اندکی با داستان‌های اصلی کافکا دارند راهی مطمئن پیش رو می‌گذارد و فاکت‌های متنوعی ارائه می‌دهد که شاید شگفت‌زده‌تان کند و احتمالاً تعریف‌تان را از [مفهوم] کافکایی‌بودن غنی‌ خواهد کرد.

اصطلاح «کافکایی» را این روزها زیاد به کار می‌برند، و حتی کسانی هم که تابه‌حال اثری از فرانتس کافکا نخوانده‌اند. پیتر کوپر اصطلاحِ «کافکایی» را، در جدیدترین کتابش با همین عنوان، در دقیق‌ترین معنایش به کار می‌برد: «برگرفته [از] یا منسوب [به] آثار فرانتس کافکا». کتاب کوپر مشتمل بر چهارده داستان کوتاه کافکا، به‌شکل قصه‌ی مُصوّر (کُمیک)، است. کوپر، برای خوانندگانی که آشنایی اندکی با داستان‌های اصلی کافکا دارند راهی مطمئن پیش رو می‌گذارد و فاکت‌های متنوعی ارائه می‌دهد که شاید شگفت‌زده‌تان کند و احتمالاً تعریف‌تان را از [مفهوم] کافکایی‌بودن غنی‌ خواهد کرد.

 

 

 

ترجمه‌: محمد خلفی

اصطلاح «کافکایی» را این روزها زیاد به کار می‌برند، و حتی کسانی هم که تابه‌حال اثری از فرانتس کافکا نخوانده‌اند، ظاهراً برداشتی کلی از دلالت‌هایش دارند. زندگی روزمره‌ زیرِ سایه‌ی نظامی‌ مستبد، بدخواه، نالایق و بی‌کفایت، ما را واداشته به درک علّتِ قدمت‌بخشیدنِ این نویسنده‌ی به‌غایت تلخ‌اندیش به داستان‌های کوتاهی که، در جریان قرن بیستم، درباره‌ی بوروکراسی مجار-اتریشی و هراس‌ اگزیستانسیالیستی می‌نوشت.

 

بااین‌حال، پیتر کوپر اصطلاحِ «کافکایی» را، در جدیدترین کتابش با همین عنوان، در دقیق‌ترین معنایش به کار می‌برد: «برگرفته [از] یا منسوب [به] آثار فرانتس کافکا». کتاب کوپر مشتمل بر چهارده داستان کوتاه کافکا، به‌شکل قصه‌ی مُصوّر (کُمیک)، است که شماری از آن‌ها سال ۱۹۹۵ در کتاب از جست‌وجو بگذر! و داستان‌های کوتاه دیگر منتشر شده بودند.

 

اقتباس از آثار کافکا، و استفاده از آن‌ها در قالبی [به‌لحاظ داستانی] متفاوت‌، از اواخر دهه‌ی ۱۹۸۰ جزو پروژه‌های در حالِ تکوین کوپر به شمار می‌رفت. او حتی پیش‌تر (در سال ۲۰۰۳) اقتباس بسیار پرمخاطبی از شاهکار کافکا، مسخ، ارائه کرده بود. اما کوپر این‌جا به‌همان اندازه به آثاری کم‌شناخته‌تر و بسیار کوتاه (مانند درخت‌ها، که تنها چهار جمله است) پرداخته، که به آثاری مانند هنرمند گرسنگی و در سزمین محکومان که در مجموعه‌‌داستان‌ها، به‌انضمام مسخ، به چاپ می‌رسند.

 

 

کمیک‌پردازان، در اقتباس از متون ادبی، اغلب بیش‌ازحد مقهور مصالح متن اصلی‌اند، و نمی‌دانند از کدام قسمت‌های آن متنِ جدّی استفاده کنند، و این منجر می‌شود به استخراج بندهایی [از متن] که تاثیر هنر نویسنده را از بین می‌برند. بزرگیِ کار کوپر در ویرایشی‌ست که، ضمن استفاده از شرحِ ‌تصاویر در حد کفایت، شجاعانه از کافکا ارائه کرده است. او، با این شیوه از ایجاز، بی‌که چیزی از بخش‌های حیاتیِ متن اصلی را نادیده گذاشته باشد، با حفظ «صدای» کافکا [روح کافکایی اثر]، نقش خود را در مقام کارتونیست ایفا کرده است.

 

از کتاب کافکایی کوپر

 

 

البته پرداخت او به همه‌ی داستان‌ها سرراست هم نیست. درمقابل، او جاهایی که مقاصد کافکا چندپهلو بوده‌اند دست خود را باز گذاشته است: «گشت‌وگذاری در کوهستان» را، که بَندی درباب تامّل بر نسبت بشر با طبیعت و انسانیت است، انتخاب و داستان را از زاویه‌دیدِ یک نئاندرتال تعریف می‌کند. استعاره‌ی موجود در «درخت‌ها» را پروبال می‌دهد و مردی را به تصویر می‌کشد که درگیر شکل خاصی از بی‌خانمانی‌ست.

 

قهرمان تنهای «جلوی قانون» را، که از ناب‌ترین نمونه‌های داستان «کافکایی»ست، به مردی سیاه‌پوست تغییر می‌دهد. سمبل‌های کارتونی را وارد داستان‌ها می‌کند، مثل افسر پلیس «از جست‌وجو مگذر!» که، جای بینی، تفنگ دارد، یا مثل انبوه شاهدان «برادرکشی» که، جای سر، تُخمِ چشم دارند.

 

از کتاب کافکایی کوپر

 

 

کوپر تصمیم گرفت همه‌ی کمیک‌های کتاب را با اِسکراچ‌بُرد کار کند؛ قالبی نامرسوم و بسیار زمخت که، در آن، نقاش باید کار را با برِزنت [خُشکِ] سیاه‌شده با مرکب شروع کند، و به‌روشی قدیمی، از [سطح] تاریک به [سطح] روشن برسد، چنان‌که سطحِ سیاه را آن قدر خراش بدهد تا معلوم شود نور به کجای سوژه می‌تابد.

 

اگر مراحل کار درست طی شوند، نتیجه به حکاکی‌های روی چوب شباهت خواهد داشت که کوپر برای احضار روح اکسپرِسیونیسم آلمانیِ دوران حیات کافکا پدید آورده است. به‌ویژه که کوپر هنرمندی‌ست تقلیدگر، مانند لیند وارد و فرانس مازاریل که تجربه‌‌های‌ پیاپی‌شان با کلیشه‌های چوبی، که به‌شان «رمان‌های بی‌واژه» می‌گفتند، احتمالاً آن دو را در زمره‌ی نخستین پیش‌گامان کمیک قرار می‌دهد.

 

کتاب کافکایی، تاحُدودی به‌دلیل استفاده از اسکراچ‌بُرد، به‌‌‌قدر رمان مصوّر اخیر کوپر (ویرانه‌ها) از غنای بصری برخوردار نیست. بخش عمده‌ی سبک پُرشور کوپر، این‌جا، در فقدان امضای آثارش (پالت‌ رنگ‌های گرم و بافت‌های حاصل از مدادرنگی)، رنگ باخته است. از برخی داستان‌های این کتاب سال‌ها پیش هم، در قالبی دشوار و با ظاهری خشن، برای کمیک اقتباس شده بود.

 

می‌شود کافکایی را تجربه‌ای ارزشمند برای کوپر به حساب آورد، اما گاهی خلق تجاربی از این دست، برای هنرمند، بیش‌تر حائز جنبه‌ای تفننی‌ست، تا برای خواننده‌ای که می‌خواهد به‌واسطه‌ی ارزش‌های‌ آثار ازشان لذت ببرد. تعداد زیادی از طرح‌های صفحات عنوان فصل‌های کتاب و ترکیب‌بندی‌های افراطی و جنون‌آمیز، بیش‌تر [ویل]آیزنِری‌اند تا کافکایی، اما این‌ ویژگی‌ها آن را به‌طرز چشمگیری جذاب‌تر و (در مواردی) مُفرح‌‌تر کرده‌اند از انتظاری که ممکن است از کتابی درباره‌ی کافکا داشته باشید.

 

 

از کتاب کافکایی کوپر

 

 

کوپر، برای خوانندگانی که آشنایی اندکی با داستان‌های اصلی کافکا دارند (و خودم که‌ باید بگویم، تا زمان مقایسه‌ی کمیک‌بوک‌های مختلف‌شان،‌ داستان‌ها را نخوانده بودم) راهی مطمئن پیش رو می‌گذارد و فاکت‌های متنوعی ارائه می‌دهد که شاید شگفت‌زده‌تان کند و احتمالاً تعریف‌تان را از [مفهوم] کافکایی‌بودن غنی‌ خواهد کرد.

 

 

منبع: http://www.tcj.com/reviews/kafkaesque/

ماخذ شرح تصاویر: کتاب «داستان‌های کوتاه کافکا»، ترجمه‌ی علی‌اصغر حداد، نشر ماهی.

 

 

 

کافکایی
کمیک بوک

 

 

 

  این مقاله را ۷۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *