چیره شدن بر سکوت
داستان بیصدایی، نهایت سکوت و ظلم نسبت به جامعه را به تصویر میکشد، جامعهای که سالهاست تحت استعمارند اما آنقدر دور افتادهاند که حتی نسبت به این ظلم آگاهی ندارند. فی، قهرمان داستان است که اهالی را به فریاد میخواند و تلاش میکند این سکوت را از میان بردارد.
داستان بیصدایی، نهایت سکوت و ظلم نسبت به جامعه را به تصویر میکشد، جامعهای که سالهاست تحت استعمارند اما آنقدر دور افتادهاند که حتی نسبت به این ظلم آگاهی ندارند. فی، قهرمان داستان است که اهالی را به فریاد میخواند و تلاش میکند این سکوت را از میان بردارد.
داستان بیصدایی، در دهکدهای کوچک در چین میگذرد. دهکدهای عجیب که بالای کوههاست و با دنیای بیرون ارتباطی ندارد. این دهکده، یک ویژگی خاص دارد. اینکه تمام اهالی آن ناشنوا هستند و تا جایی که به یاد دارند، زندگیشان در سکوت گذشته. بیشتر افراد دهکده به کار در معادن فلز مشغول هستند. آنها فلزهایشان را به پایین کوه میفرستند، برای مردمی که آن پایین زندگی میکنند و تا بهحال آنها را ندیده اند. در عوض این کار، غذا دریافت میکنند. دستهی دیگری از اهالی که زندگی نسبتا مرفهتری دارند، در مدرسه نقاشی یاد میگیرند و وظیفه دارند تا رویدادهای روزمره را ثبت کنند تا برای آیندگان چیزی از خود باقی گذارند.
قهرمان این داستان و کسی که قرار است ناجی دهکده باشد، دختر نوجوانی به نام فی است. فی به واسطهی استعدادش در نقاشی، همراه خواهرش ژانگجینگ در مدرسهی صحن طاووس درس میخواند. فی از شاگردان ارشد مدرسه به حساب میآید و شاگردان ارشد با سایرین تفاوت دارند. او باید با پسری به نام شنگ، که از دیگران شاگردان صحن طاووس است ازدواج کند و زندگیاش را صرف کشیدن نقاشیهای دهکده کند. او حتی نمیتواند به خواست خودش چیزی بکشد. کار او تنها باید در راستای دهکده باشد.
اما اتفاق عجیب دیگری در حال رخ دادن است. مردم دهکده، یکی یکی دارند بینایی خود را از دست میدهند. این اتفاق برای خواهر فی هم در حال رخ دادن است. او دیگر خوب نمیبیند و فی برای پنهان کردن ماجرا نقاشیهای او را میکشد. کسانی که نابینا شوند، دیگر قابلیت کار در معدن را هم ندارند و باید باقی عمرشان را به گدایی سر کنند. به دلیل کور شدن مردم و کم شدن نیروی کار، غذای دریافتی آنها هم کم شده است. مردم روزبه روز ضعیفتر میشوند و اوضاع هرروز آشفتهتر میشود.
یکی از شخصیتهای تاثیرگذار داستان، پسری به نام لیوی است. لیوی کسی است که اولین جرقههای تلاش برای نجات را در ذهن فی روشن میکند. او معتقد است مردم آن پایین، ظالماند و این اوضاع نابسامان، حتما دلیلی دارد و باید به دنبال دلیلش باشند. لیوی به دنبال پایین رفتن از کوه است. اما در طول سالها، هرکس تلاش کرده از کوه پایین برود، صدای سنگهایی که از بالا سقوط میکردند را نشنیده و جانش را از دست داده است. فی، لیوی را دوست دارد اما به خاطر مقامش نمی تواند با او باشد.
در این میان، اتفاقی رخ میدهد که همه چیز را دگرگون میکند. فی، صدایی میشنود! با شنیدن این صدا، سکوت سنگین حاکم بر داستان، اندکی کمتر میشود. فی و لیوی، به پایین کوه میروند تا برای مردم غذا پیدا کنند. اما دنیای پایین کوه، عجیبتر از آن است که فکرش را میکردند. گویا آن پایین، اتفاقی در حال رخ دادن است که به دهکدهی فی ربط دارد. فی و لیوی، تلاش میکنند حقیقت را پیدا کنند و مردمشان را از این حقیقت آگاه سازند.
کتاب، هیچ سوالی را بیپاسخ نمیگذارد. این که چرا اهالی دهکده ناشنوا شده بودند و چرا داشتند بیناییشان را از دست میدادند؟ چرا فی ناگهان میشنود و حتی چرا دهکدهی آنها، اینقدر دور از دسترس است؟
نویسنده توصیفات خوبی ارائه داده است. توصیف اولین باری که فی میشنود و اینکه صدا، چگونه میتواند باشد. همچنین احساسات دخترانه فی، به زیبایی توصیف شده است. نویسنده با این که آمریکایی است، درک درستی از فضای افسانههای چینی داشته و توصیفاتش از فضای اطراف، نقاشیهای کهن چینی را به یاد میآورد، نقاشیهایی از کوهها و دشتهای مه گرفته.
داستان بیصدایی، نهایت سکوت و ظلم نسبت به جامعه را به تصویر میکشد، جامعهای که سالهاست تحت استعمارند اما آنقدر دور افتادهاند که حتی نسبت به این ظلم آگاهی ندارند. فی، قهرمان داستان است که اهالی را به فریاد تشویق میکند و تلاش میکند این سکوت را از میان بردارد. هرچه داستان به پایان خود نزدیکتر میشود، ریتم آن نفسگیرتر میشود و مخاطب را کنجکاو میکند که فی چطور میتواند مردم دهکدهاش را، که خودشان هم برای رهایی تلاشی نمیکنند، نجات دهد. اما پایان فانتزی داستان، با فضای رئال آن در تضاد است. نویسنده برای نجات دادن دهکده، از موجودات اسطورهای چینی استفاده میکند، که نشان میدهد فرهنگ آنها را به خوبی شناخته، اما مخاطب در پایان داستان، با وجود پایان شادش، ناامید میشود، که رهایی از ظلم و ستم بیش از حد، تنها با نیروهای مافوق طبیعی ممکن است و بس!
این رمان که برای گروه سنی نوجوان منتشر شده، تا به حال چند بار تجدید چاپ شده است.