پول بزرگترین نمایش روی زمین است!
پول بزرگترین نمایش روی کرهی زمین است. پول در ظاهر ابزاری است برای گذران زندگی و تبادل کالا، مدیریت امور مالی فردی و اجتماعی و سرمایهگذاری برای آینده. اما پول در طول تاریخ بسیار فراتر از اینها رفته و تبدیل به مقولهای چندوجهی شده است. پول حالا دیگر خودش ملاک و معیار همه چیز است و سیستمی است که ارزش چیزها را تعیین میکند.
پول بزرگترین نمایش روی کرهی زمین است. پول در ظاهر ابزاری است برای گذران زندگی و تبادل کالا، مدیریت امور مالی فردی و اجتماعی و سرمایهگذاری برای آینده. اما پول در طول تاریخ بسیار فراتر از اینها رفته و تبدیل به مقولهای چندوجهی شده است. پول حالا دیگر خودش ملاک و معیار همه چیز است و سیستمی است که ارزش چیزها را تعیین میکند.
پول بزرگترین نمایش روی زمین است!
گفتگو با سید حسام فروزان مترجم کتاب «روانشناسی پول» نوشته مورگان هاوزل
خودتان را معرفی کنید و کمی از خود بگویید. چرا تصمیم گرفتید کتابی در مورد پول آن هم روانشناسی پول ترجمه کنید؟
من سید حسام فروزان هستم. در دانشگاه زبان و ادبیات انگلیسی خواندهام و با روزنامهنگاری و ترجمه روزگار میگذرانم. حدودا ده سالی هست که ترجمه کتاب را بهطور حرفهای دنبال میکنم. چند کتاب در حوزه رشد فردی و خودیاری کار کردهام و چندتایی هم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان. معمولاً کتابهایی را انتخاب میکنم که دوست داشته باشم و سوژهی مهم و مفیدی داشته باشد که بتوانم کتاب را به دوستان و آشنایان خودم توصیه کنم.
کتاب «روانشناسی پول» از طرف ناشر پیشنهاد شد و من خوشم آمد. دیدم موضوعش بسیار مهم است؛ به خصوص در شرایط بحران اقتصادی ما در ایران. اینکه کتابی به مدیریت پول و جنبههای روانی آن بپردازد، بهنظرم قابل تامل آمد. پول از آن مقولاتی است که معمولاً بدیهی فرض میکنیم و راجع به آن عمیق فکر نمیکنیم. به قول شرلوک هُلمز، دنیا پر از چیزهای واضحی است که هیچکس سراغشان نمیرود!
بهنظر شما معنی و جایگاه پول چیست؟ این معنی چه رازی در خود دارد؟
پول به قول نویسنده بزرگترین نمایش روی کره زمین است. پول در ظاهر فقط ابزاری است برای گذران زندگی و تبادل کالا، مدیریت امور مالی فردی و اجتماعی و سرمایهگذاری برای آینده. اما پول در طول تاریخ بسیار فراتر از اینها رفته و تبدیل به مقولهای چندوجهی شده. پول حالا دیگر خودش ملاک و معیار همهچیز است و سیستمی است که ارزش چیزها را تعیین میکند. پول برای بشر امروز در حد سلامتی مهم و تعیینکننده شده است. خیلی از مردم دنیا خوشبختی یا بدبختی خود را صرفاً منوط به پول داشتن میدانند.
اگر پول برای کسی مساله اول و آخر باشد و همه زندگیاش را صرف پول زیاد درآوردن و زیاد خرج کردن کند، احتمال زیاد از بقیه مواهب زندگی باز میماند. کتابهایی از این دست به ما کمک میکنند نگاه درستی به پول داشته باشیم و آن را در جایگاه اصلی خودش احیا کنیم. حتماً تابهحال متوجه شدهایم که افراط و تفریط در زمینه پول میتواند چه نتایج خسارتباری داشته باشد.
اگر نگاه کنیم میبینیم پول همهجا هست و روی همه ما اثر دارد و بود و نبودش باعث دردسر همه ما میشود. آدمها دیدگاههای متفاوتی راجع به پول دارند اما در اصل قضیه خیلی فرقی نمیکند. به میزانی که به پول اهمیت بدهیم، در زندگیمان نقش میگیرد. رازی که در پول هست به نظرم این است که درسهایی برایمان دارد که به جنبههای مهم زندگی مربوط میشود. جنبههایی مانند ریسک، اعتمادبهنفس و خوشبختی. کمتر چیزی مثل پول سراغ داریم که ذرهبینی به دستمان بدهد و رفتارهایمان را توضیح دهد.
![حسام فروزان](https://vinesh.ir/wp-content/uploads/2024/05/Hesam-Profile-2023-374x429.jpg)
به نظر شما پول چرا مهم است و چه اختلالاتی از درک ناقص یا غلط پول روی میدهد؟
ببینید پول از جنبههای مختلفی اهمیت دارد؛ مهمتر از همه اینکه روی طرز فکر ما اثر میگذارد. کسی که در فقر بزرگ شده درباره مخاطرات و فواید زندگی طرز تفکری پیدا میکند که با فرزند یک تاجر ثروتمند کاملاً متفاوت است. اینکه شما در چه جامعهای رشد کرده باشید و توزیع پول و ثروت در آن جامعه چگونه است هم در شکلگیری شخصیت شما نقش دارد.
مثلا مهاتما گاندی را در نظر بگیرید که در ایام کودکی و نوجوانیش در هندوستان فقیر و مستعمره انگلستان گذشته است. فضای اجتماعی و فقر فراگیر از گاندی شخصیتی میسازد که از زمین تا آسمان با فرزند «راکفلر» که در یک خانواده ثروتمند آمریکایی رشد کرده است، تفاوت دارد. مثلاً گاندی مجبور بوده از نوجوانی کار کند و درس بخواند تا بتواند در مدرسه حقوق ادامه تحصیل بدهد. اما فرزند راکفلر از ابتدا همه چیز برایش مهیا بوده است. تعریف رنج و خوشبختی و سعادت هم در این دو آدم متفاوت خواهد بود.
تفاوت در طرز فکر نسبت به پول در همه آدم ها وجود دارد. شما چیزهایی راجع به پول میدانید که من نمیدانم و برعکس. نحوه رفتار ما با پول چگونگی زندگی و آیندهمان را تعیین میکند. آیا از این مهمتر چیزی داریم؟ بنابراین درک ناقص یا اشتباه از پول هم به عملکردهای فاجعهبار منجر میشود. ممکن است فردی سالها کار کند و زحمت بکشد اما فقط درجا بزند و عمرش را تباه کند؛ چرا که هیچ چشماندازی برای مدیریت امور مالی خود پیشِ چشم نداشته است. یا ممکن است به دام طرحهای فریبندهای بیفتد که آدم را وسوسه میکنند یک شبه ره صدساله بپیماید و پولدار شود. نتیجه؟ معمولا همان اندک سرمایهای که فرد به زحمت فراهم کرده هم در چنین فریبهایی از دست میرود. درست مثل آن چند سکهی طلا که پینوکیو داشت و با فریب روباه مکار آنها را در زمین کاشت تا درخت سکه برایش دربیاید! ممکن است شما دست به کاری بزنید و کسبوکاری راه بیندازید که نگیرد و خیلی زود زمین بخورید و ورشکسته شوید.
در شرایط اقتصادی بیثبات کشور ما وقتی کسی ورشکسته میشود به سختی میتواند دوباره سرپا شود. بعضی از اشتباهات مالی ما دیگر قابل جبران نیست. مثلا سرمایهگذاری در زمینهای که مبتنی بر شاخصهای اقتصادی نیست و عوامل بیرونی میتوانند بر آن اثرگذار باشند. مثلا بازار بورس یا سکه و ارز تحت تاثیر اخبار سیاسی و تغییرات در قوانین کلی دچار نوسان میشوند و بر زندگی سرمایهگذاران خُرد اثر میگذارند.
ممکن است با موجی که فراگیر شده همراه شوید اما برای شما جواب ندهد و به شکست بیانجامد. برای مثال در دههی شصت موجی راه افتاده بود و جوانان ایرانی برای کار به ژاپن یا کویت میرفتند. عده کمی از این راه به نان و نوایی رسیدند اما مابقی تجربه تلخی را از سر گذراندند و برگشتند. بعدها در دهه هشتاد موج بازاریابی شبکهای و عضویت در شرکت گولدکوئست راه افتاده بود. بسیاری از افراد به طمع زود پولدار شدن همان سرمایههای اندک خود و خانوادهشان را در چنین موجهایی از دست دادند.
میدانیم که حرص و طمع جزو خصایص عادی بشر است و همه افراد درصدی از آن را دارند. اگر ما در نسبت با پول حرص و طمع درونیمان را کنترل نکنیم، دچار یکی از اختلالات اصلی در این زمینه شدهایم. پس خیلی مهم است که آگاهانه با پول رفتار کنیم. پول در واقع چرک کفِ دست نیست! نگاه درست به پول میتواند فردی معمولی را در طول عمر ثروتمند سازد؛ همانطور که نگاه غلط میتواند فردی ثروتمند را در طول چند روز به یک کارتُنخواب تبدیل کند!
در حقیقت اگر این کتاب بتواند تا حدودی دیدگاه ما را نسبت به پول اصلاح کن، به هدف خود رسیده است.
آیا این کتاب با سیستم مالی و اعتباری سرمایه در ایران هم قابل انطباق است؟
سوال بسیار خوبی است. مورگان هاوزل در این کتاب نوزده داستان مرتبط با پول و مدیریت مالی را برایمان تعریف میکند و به تجزیه و تحلیل جنبههای فردی و اجتماعی آنها میپردازد. درست است که مثالها مربوط به فرهنگ غرب و عمدتا اقتصاد آزاد آمریکاست اما عملکرد آدمها با پول در سراسر جهان تا حد زیادی نزدیک به هم است. بنابراین بهنظرم توصیهها و تحلیلهای کتاب برای نظام اقتصادی و مالی ما در ایران هم درسهایی دارد. درست است که ما جامعه سرمایهداری مثل آمریکا نداریم اما چندان فرقی نمیکند و خواننده نکتهسنج میتواند درک و دریافتی که از گزارههای کتاب دارد را بر زندگی خودش تطبیق دهد.
دیدگاه این کتاب چه افزودهای بر فلسفههای مورد بحث اضافه میکند؟
بنظرم اولین ویژگی این کتاب این است که خواننده را وامیدارد راجع به درک و دریافت و نحوه مواجهه خود با پول فکر کند. اشتباهات خود را بشناسد و تجدید نظر کند و سعی کند عملکرد درستی داشته باشد. دیگر اینکه کتاب بر اهمیت روانشناسی و توجه به احساسات و جزئیات در مقوله پول و امور مالی صحه میگذارد.
نویسنده معتقد است به ما آموختهاند که بیشتر به شیوه علم فیزیک به پول فکر کنیم؛ یعنی با قوانین و قواعد ثابت. حال آنکه از منظر روانشناسی و تاریخ زیست بشر بهتر میتوانیم پول را درک کنیم تا صرفاً دیدگاه اقتصادی و مالی. برای اینکه بدانیم چرا مردم در سراسر جهان خودشان را در قسط و قرض غرق میکنند لازم نیست نرخ بهره سالیانه را بررسی کنیم بلکه باید تاریخ حرص و طمع بشر را مطالعه کنیم. چیزهایی از قبیل احساس عدم امنیت و خوشبینی ذاتی بشر را بررسی کنیم.
مزیت اصلی این کتاب این است که رویکرد کاملاً متفاوتی نسبت به رویارویی با پول پیشنهاد میدهد. ضمن اینکه در فصل آخر با عنوان «مخلص کلام» توصیههایی دارد که واقعاً به دردمان میخورد.
ممکن است کمی در مورد اخلاق از منظر پول و سرمایهداری توضیح دهید؟
من اقتصاددان نیستم اما برحسب علاقه مطالعاتی داشتم که موقع ترجمه این کتاب به من کمک کرد. جالب است بدانیم اقتصاد در ابتدا به عنوان زیرمجموعهای از علم اخلاق تدریس میشده است! اما سردرگمی بشر در چند قرن اخیر باعث جدایی اقتصاد از اخلاق نیز شده. برای مثال، آدم اسمیت، پدر علم اقتصاد مدرن قبل از تالیف کتاب «ثروت ملل» نظریه احساسات اخلاقی را منتشر کرده بود. او خیرخواهی را بالاترین فضیلت اخلاقی میداند. اینکه حداکثر کردن منافع شخصی در اقتصاد بازار به معنای نفی اصول اخلاقی نیست. اسمیت نفع شخصی را به رعایت عدالت مقید میکند.
اما آنچه در عمل اتفاق افتاد چه در جهان سرمایهداری و چه در اقتصادهای نفتی و رانتی خاورمیانه عاری از اخلاق بود. متاسفانه اصالت سود و فایده باعث شد اصول اخلاقی و حقوق بشر در جهان سرمایهداری و مدیریت پول کنار گذاشته شود. امروز شاهدیم که سرمایهداری همه چیز را تبدیل به کالایی قابل فروش میکند و هیچ توجهی به آسیبهایی که به محیط زیست و جنگلها و لایه اوزون و… زده است، ندارد.
مهمترین آسیب عدم رعایت اخلاق، بیعدالتی است که اول از همه دامنگیر اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد میشود. بنابراین شکی نیست که جهان امروز به خصوص در زمینه اخلاق و سرمایهداری نیازمند بازنگری و اصلاح خیلی از رویههاست.