سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

هواداری در رینگ

هواداری در رینگ


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

«کارنل سندوس» استاد جامعه شناسی دانشگاه هاردسفیلد انگلستان است. کتاب فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای نه صرفاً تحلیل‌هایی تئوریک، که نتیجه تحقیق میدانی بزرگی در سه سال متوالی است. نویسنده برای نوشتن این کتاب ۴۴ بازی فوتبال را در ورزشگاه‌های آلمان، انگلستان و آمریکا تماشا کرده و با ۸۹ تماشاگر هم حرف زده است. همین موضوع به سندوس جسارت می‌دهد تا بوردیو و هابرماس و خیلی دیگر از جامعه شناسان مطرح را به نقد بکشد و از آن‌ها عبور کند. به عقیده سندوس سرمایه‌‌داری فوتبال را به محصولی تبدیل کرده که توسط هواداران مصرف شود. مصرف کلیدواژه سندوس در این کتاب است.

فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای

نویسنده: کارنل سندوس

مترجم: رضا شجیع،علی نامدار آزادگان

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۳۴

«کارنل سندوس» استاد جامعه شناسی دانشگاه هاردسفیلد انگلستان است. کتاب فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای نه صرفاً تحلیل‌هایی تئوریک، که نتیجه تحقیق میدانی بزرگی در سه سال متوالی است. نویسنده برای نوشتن این کتاب ۴۴ بازی فوتبال را در ورزشگاه‌های آلمان، انگلستان و آمریکا تماشا کرده و با ۸۹ تماشاگر هم حرف زده است. همین موضوع به سندوس جسارت می‌دهد تا بوردیو و هابرماس و خیلی دیگر از جامعه شناسان مطرح را به نقد بکشد و از آن‌ها عبور کند. به عقیده سندوس سرمایه‌‌داری فوتبال را به محصولی تبدیل کرده که توسط هواداران مصرف شود. مصرف کلیدواژه سندوس در این کتاب است.

فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای

نویسنده: کارنل سندوس

مترجم: رضا شجیع،علی نامدار آزادگان

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۳۴

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

 

سندوس در فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای بحث را با تاریخچه شکل‌گیری جمعیت‌های هواداری در فوتبال آغاز می‌کند و بعد به مفهوم هواداری و ویژگی‌های هواداران می‌رسد. تحلیل سندوس این است که هواداری در فوتبال ریشه در «خودبازتابی»(فرافکنی) انسان دارد. به این معنی که تصمیم برای هواداری از یک باشگاه به تمایلات شخصی و اجتماعی فرد بستگی دارد تا لزوماً خود حقیقی باشگاه.

سندوس این ویژگی را خودبازتابیِ فرد در دنیایی بیرونی (یک باشگاه فوتبال) نام نهاده است. در فصل بعد وقتی پای تلویزیون و تاثیراتش در جهانی سازی وسط می‌آید او ایده اصلی‌اش را این‌طور بیان می‌کند: «ساختارهای کلانی که هواداری فوتبال را رقم زده‌اند خود می‌توانند پایه و اساس آن را نیز تهدید کنند».

به عقیده سندوس سرمایه‌‌داری فوتبال را به محصولی تبدیل کرده که توسط هواداران مصرف شود. در این حالت فوتبال که ریشه در سرگرمی، هیجان و پیش‌بینی‌ناپذیری دارد، معنی حقیقی‌اش را از دست می‌دهد. همه‌ی آن‌چه سندوس در فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای می‌گوید ریشه در همین دیدگاه دارد.

«پرچم بزرگ تیم موردعلاقه‌اش را روی دوش‌اش انداخته بود. سیگاری آتش زد و خشم را با دود، توی هوا فرستاد. بعد با تمام قدرت فریاد زد و با صدها نفر دیگر که کنار هم نشسته بودند اشک ریخت و شعار داد. فقط چند دقیقه بعد سیگار دوم‌اش را روشن کرد، درحالی‌که حالا خوشبخت‌ترین آدم روی زمین بود.»


به نظر می‌رسد این پیچیدگی‌های شخصی و روانی، نه در جای دیگر جز ورزشگاه‌های فوتبال و نه در هواداران دیگر جز هواداران این ورزش قابل مشاهده نیست. هر آنچه که «کارنل سندوس» در کتاب فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای انجام داده، کشف این معنای پیچیده است که هوادار کیست و چه در سرش می‌گذرد و چطور خلق می‌شود.

 

عبور از تئوری با عدد

«کارنل سندوس» استاد جامعه شناسی دانشگاه هاردسفیلد انگلستان است. کتاب فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای نه صرفاً تحلیل‌هایی تئوریک، که نتیجه تحقیق میدانی بزرگی در سه سال متوالی است. نویسنده برای نوشتن این کتاب ۴۴ بازی فوتبال را در ورزشگاه‌های آلمان، انگلستان و آمریکا تماشا کرده و با ۸۹ تماشاگر هم حرف زده است. همین موضوع به سندوس جسارت می‌دهد تا به راحتی بوردیو و هابرماس و خیلی دیگر از جامعه شناسان مطرح را به نقد بکشد و از آن‌ها عبور کند.

 

تشکیل هواداری

فوتبال، جهانی سازی، تلویزیون؛ یک بازی دو نیمه‌ای با نگاهی تحلیلی به تاریخچه فوتبال و بعد، تشکیل ساختارهای هواداری آغاز می‌شود. در این میان دو نکته اساسی است: هواداری زمانی شکل جدی به خود گرفت که اخلاق پروتستانی (آن‌طور که وبر می‌گفت) به این خرده فرهنگ رخنه کرد.

یعنی فوتبال از یک جدال به یک بازی تبدیل شد. تا پیش از آن فوتبال با مرگ و خشونت همراه بود اما وقتی پای اخلاق و قانون به وسط آمد اوضاع تغییر کرد. تاثیر دیگرِ سرمایه داری بر فوتبال خلق زمان‌هایی برای بروز هواداری بود. تا پایان قرن ۱۸ وقتی طبقات اجتماعی در شکل بورژوا و پرولتاریا در حال تلاش بودند تا جایگاه سنتی‌شان را تغییر دهند، ثروتمندان به شکل افراطی به فوتبال روی آوردند. هواداری از همین زاویه رسما شکل گرفت.

یعنی طبقه ثروتمند با داشتن زمان فراغت بیشتر از طبقه کارگر، تماشاگر دائمی فوتبال شد. همان چیزی که امروز به آن هواداری می‌گوییم.

 

عبور از تحلیل طبقاتی

سندوس اگرچه تشکیل هواداری را طبقاتی تحلیل می‌کند اما در بخش دیگری از کتاب از این نگاه عبور می‌کند. او از هواداران می‌پرسد هواداری چیست و این‌طور نتیجه می‌گیرد: «همه مصاحبه شوندگان، هواداری را با برخی کنش‌های مصرفی توضیح می‌دهند که غالبا مصرف رسانه‌ای هستند.

پس هواداران همان مشتریان هستند که فوتبال را مصرف می‌کنند.» مصرف، کلیدواژه نویسنده در سراسر کتاب است و هر چه پس از آن می‌آید برای اثبات همین ایده است. سندوس برای این کار از نقد بوردیو آغاز می‌کند. او ابتدا چند خطی از کتاب تمایز بوردیو را نقل می‌کند: «مصرف و سلیقه با انتخاب و آزادی پیوندی ندارند و تحت استیلای ساختارهای طبقات اجتماعی هستند.» تحقیقات آماری نویسنده اما نتیجه دیگری را نشان می‌دهد.

او از هواداران باشگاه‌های آلمانی درباره تحصیلات، سرمایه اقتصادی و جایگاه اقتصادی‌شان می‌پرسد و نتیجه می‌گیرد نتایج پیچیده‌تر از یک تحلیل کلاسیک طبقاتی صرف هستند. «هواداری اگرچه متاثر از طبقات اجتماعی هم هست ولی عوامل پیچیده دیگری در آن نقش دارند. عواملی به شدت شخصی، سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی.» 

 

نشانه‌هایت را پیدا کن

«خودبازتابی» مفهوم مهمی است که سندوس تلاش می‌کند در تحلیل هواداری از آن استفاده کند. «هواداران از طریق مصرف در دنیایی بینابینی (مابین خود و دنیای واقعی) با فرافکنی درونیات‌شان با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند…

یعنی باشگاه‌ها پر از نشانه و معنا هستند که زمینه بازتاب و فرافکنی «خود» هوادار را فراهم می‌آورد.» به این معنی که تصمیم برای هواداری از یک باشگاه به تمایلات شخصی و اجتماعی فرد بستگی دارد تا خود حقیقی باشگاه. سندوس این ویژگی را خودبازتابی فرد در دنیایی بیرونی (یک باشگاه فوتبال) نام نهاده است در این معنی باشگاه ظرفیتی دارد که افراد با جایگاه شخصی و اجتماعی مختلف را به خود جذب می‌کند.

فردی با علایق اقتصادی باشگاه را دوست دارد چون سیستم ثروتمندی دارد یا در حال رشد است، فرد دیگری هوادار تیم است چون یک جنگجوست و جنگندگی تیم را می‌ستاید و طرفداری هم هوادار است چون شنبه و یکشنبه وقت اضافی برای تماشای بازی‌ها دارد.

این ایده در حقیقت گذر از نگاه صرفاً اجتماعی و رسیدن به وضعیتی بغرنج‌تر است. هوادار تحت تاثیر عوامل مختلف در زندگی فردی و اجتماعی‌اش از ظن خود یار باشگاهی می‌شود و نشانه‌هایی در آن می‌بیند که پازل درونی‌اش را تکمیل کند. نویسنده اعتقاد دارد این نشانه‌ها پیچید‌ه‌تر از آن هستند که با تحلیلی کلاسیک بشود آن‌ها را دریافت. بنابراین در این مرحله به جای کشف موضوع (که چرا یک فرد هوادار یک باشگاه می‌شود) به تحلیل وضعیت (یعنی فرایند هوادارشدن) می‌پردازند.

 

تغییر معنای فضای عمومی

نویسنده برای اینکه از مفهوم مجرد هواداری به جهانی‌سازی و نقش ابزارهایی مثل تلویزیون در این فرآیند برسد درباره ارتباط هواداری و حوزه عمومی هم مفصل صحبت می‌کند. او ابتدا از هابرماس درباره معنی حوزه عمومی نقل می‌کند و بعد آن را به نقد می‌کشد: «هابرماس حوزه عمومی را فضای زندگی آدم‌ها می‌داند.

اما ابزارهایی مثل تلویزیون معنی حوزه عمومی را عوض کرده‌اند.» سندوس اعتقاد دارد حالا، خانه افراد هم حوزه عمومی است. در حقیقت از زمانی که تلویزیون و فوتبال به شکل غریبی به هم پیوستند، مفاهیم کلاسیک تغییر کردند. بازی‌ها در سراسر جهان پخش شد، باشگاه ها فراملیتی شدند چون هوادارانی فراملیتی پیدا کردند، آگهی‌های تبلیغاتی اهمیت یافتند و جهانی‌سازی به شکل پیچیده‌ای سرعت گرفت. در نتیجه همه این اتفاق‌ها، مکان، دیگر معنای سابق‌اش را از دست داد.

آنتونی گیدنز می‌گوید: «در عصر پسامدرن مکان به یک پدیده تخیلی تبدیل شده است. بر این اساس مکان دیگر آنچه مرئی و در صحنه حاضر است تلقی نمی‌شود بلکه در آن حضور نامرئی روابطی مطرح است که ماهیت آن مکان را تعیین می‌کند.» قلمروزدایی عنوانی است که سندوس بر عملکرد تلویزیون در حوزه فوتبال نام می‌گذارد. «سرزمین‌ها در حال تغییر شکل از قلمرو به مثابه یک فضای جغرافیایی به قلمرو به مثابه یک فضای نشانه‌ای هستند.»

 

چهار ویژگی عقلانیت ابزاری مدرن

بخش سوم کتاب درباره «فوتبال و پست مدرنیسم» است. نویسنده حالا عیان‌تر از همیشه درباره پست مدرنیسم حرف می‌زند و تحلیل‌اش را بیان می‌کند. او اعتقاد دارد عقلانی سازی مصرف و تولید در فوتبال باعث «مک دونالدی شدن» آن شده و با چهار ویژگی فوتبال را فست فودی کرده است:

«کارایی» به معنای سود بیشتر با منابع اولیه کمتر با برگزاری بازی‌های فراوان در سال و پخش تلویزیونی آن‌ها، «محاسبه پذیری» یعنی تلاش در جهت تولید ارزش افزوده برای مصرف کنندگان با افزایش پیروزی‌های باشگاه فارغ از بازی زیبا، «کنترل» با تقویت نظم در بازی و ورزشگاه که ریسک اتفاقات ناگهانی را به حداقل برساند و «قابلیت پیش بینی» تا سرمایه‌داری برای حضور در فوتبال احساس خطر نکند، ۴ ویژگی اصلی فوتبال هستند که به عقیده سندوس عقلانیت مدرن سرمایه داری آن‌ها را ساخته است.

  این مقاله را ۱۳ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *