سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

شورشی بنیادگرایانه علیه مدرنیته یا مقاومتی رادیکال علیه سرمایه‌داری؟

شورشی بنیادگرایانه علیه مدرنیته یا مقاومتی رادیکال علیه سرمایه‌داری؟

 

اسلام‌گرایی نولته برای یک خاورمیانه‌ای در کشوری اسلامی، کتابی است جسورانه و در عین حال دقیق، شامل تمام رگه‌های جریانی که با بنیادگرایی آن را می‌شناسند. نولته ریشه‌های بنیادگرایی مسلمانان را به شکلی تاریخی-سیاسی بررسی کرده است. او سعی می‌کند زیر اخبار بد مستمر درمورد جنگ‌ها و حملات انتحاری، به شکلی تاریخی مقاومت اسلامی را علیه آن‌چه او نه مدرنیته که کاپیتالیسم برمی‌شمارد تبارشناسی کند.

اسلام‌گرایی نولته برای یک خاورمیانه‌ای در کشوری اسلامی، کتابی است جسورانه و در عین حال دقیق، شامل تمام رگه‌های جریانی که با بنیادگرایی آن را می‌شناسند. نولته ریشه‌های بنیادگرایی مسلمانان را به شکلی تاریخی-سیاسی بررسی کرده است. او سعی می‌کند زیر اخبار بد مستمر درمورد جنگ‌ها و حملات انتحاری، به شکلی تاریخی مقاومت اسلامی را علیه آن‌چه او نه مدرنیته که کاپیتالیسم برمی‌شمارد تبارشناسی کند.

 

 

کتاب اسلام‌گرایی، سومین جنبش مقاومت رادیکال در همان عنوان خود این سوال را ایجاد می‌کند که آن دو جنبش دیگر کدامند و این مقاومت علیه چیست. نولته در فهرست کتاب پاسخ سوال اول را می‌دهد. اولین جنبش «انقلاب بی‌قاعده‌ی مارکسیسم لنینیسم» اروپایی است و دومی ناسیونال- سوسیالیسم آدولف هیتلر -آن‌هم اروپایی- و اما سومین جنبش اسلام‌گرایی است و این‌بار در کشورهای جهان سومی.

تسلط بی‌نظیر نولته به جریان‌هایی که به آن می‌پردازد و بررسی موازی این جریانات خواننده را به راستی به هیجان می‌آورد و هر لحظه دریچه‌ای جدید به سوی او می‌گشاید.

برای پاسخ به سوال دوم، پیش از هر چیز این نظر رایج درباره اسلام‌گرایان که «اسلام‌گرایی شورشی بنیادگرایانه علیه مدرنیته است» را زیر سوال می‌برد، زیرا معتقد است خود مدرنیته مبهم بوده و چیزی نیست که علیه آن به این صراحت بشود قیام کرد.

نولته برای آن که مشخص کند فصل مشترک جنبش‌های مقاومت کجاست می‌گوید «ناموجه نیست اگر کمونیسمِ به ظاهر انقلابی یا به اشتباه انقلابی، به عنوان یکی از سه جنبش مقاومت علیه «کاپیتالیسم» در کنار فاشیسم و اسلام‌گرایی نهاده شود» (از کتاب صفحه 27) و در ادامه‌ی کتاب جزئیاتی را برای اثبات این ادعا به دقت کنار هم می‌گذارد و تنها خواننده‌ی خوش حافظه است که آن حجم از جزئیات نولته را می‌تواند در تمام صفحات کتاب با این منظور او مرتبط کند.

نگاه نولته به جریان‌های رادیکال سال‌های اخیر به زعم خودش تاریخی-سیاسی است. برای آشنا کردن خواننده با آن‌چه در ذهنش می‌گذرد از عنوان کردن هیچ جریان کوچکی فروگذار نمی‌کند و به همین دلیل کتاب سرشار از مدخل‌هایی است که هر کدام ارزش مطالعه دارند.

نولته مارکسیسم-لنینسیسم را به شکلی که شاید پیش از این مورد نظر سایر تحلیل‌گران تاریخ نبوده است به یهودیت مرتبط می‌کند به این ترتیب که

«یهودیان روسیه سهم برجسته‌ای در انقلاب روسیه و در فرآیند اروپایی سازی و مدرن سازی این کشور داشته‌اند» (از کتاب، صفحه 134)

و به همین جهت است که «انگیزه‌ی اصلی انگلیسی‌ها برای طرح بیانیه بالفور در پی ارزشمند پنداشتن قدرت یهودیان، نخست این اراده بود که کمک یهودیان را برای جلوگیری از فروغلتیدن شرکای روس در انقلاب جلب کنند و برای پس از انقلاب نیز این خواسته در میان بود که یهودیان صهیونیست در برابر یهودیان بولشویست قرار داده شوند» (از کتاب، صفحه 142)

 

نولته
ارنست نولته

 

پس از آن که راه‌حل نهایی یهود را -آن‌چه هیتلر آغاز کرده بود- مورد بررسی قرار می‌دهد، مساله اسرائیل با سرنخ‌های فراوان برای مطالعات بعدی نزد خواننده باز می‌شود. به گونه‌ای که تصور می‌شود پس از جنایات هیتلر و ماجراهایی مانند دریفوس، در پایان جنگ دوم جهانی راه‌حلی غیر از واگذاری بخشی از کره زمین به یهودیان برای کشورهای استعمارگر باقی نمی‌ماند.

برای حل مساله یهود چه جایی بهتر از سرزمین موعود که به سرپرستی انگلستان و با پرداخت غرامت سه و نیم میلیاردی به یهودیان ساکن فلسطین توسط آلمانِ شرمنده از جنایات هیتلر، رونق می یابد و در اولین مناقشات جدی میان بومیان عرب و یهودیان مهاجر -تنها 5 درصد از اراضی توسط یهودیان خریداری شده بود- در نهایت مناقشه به نفع یهودیان و تصاحب زمین بیشتر و بیرون راندن فلسطینیان از روستاها و شهرهای‌شان می‌انجامد.

در واقع اگر ساکنین بومی فلسطین این راه را انتخاب نمی‌کردند، راه بعدی حذف فیزیکی بود و این‌بار راه‌حل نهایی فلسطینیان پیاده می‌شد و البته نولته در طول کتاب خواننده را مجاب می‌کند که با گذر زمان تقریباً همین اتفاق رخ داده است.

برای روشن‌تر شدن وضعیت حاکم بر جهان که منجر به چنین وقایعی شد، نویسنده‌ی تاریخ‌دان بر خود لازم می‌داند شرایط کشورهای عربی و امت اسلامی را نیز به دقت بررسی کند. از ترکیه عثمانی تا عراق، پاکستان، افغانستان، عربستان، فلسطین، مصر، تونس، لیبی و… که همگی کشورهایی زیر سلطه‌ی استعمار اروپا به شمار می‌آیند و پیشرفت چشمگیری در علوم پایه و تکنولوژی نکرده‌اند و به عنوان امت اسلامی برای اعتراض به استعمار اروپاییان، اسلام را به عنوان دین کامل بشریت سرمشق مبارزه قرار می‌دهند.

«بشریتی که تنها برای یک دوره‌ی گذار به «دارالاسلام» و «دارالحرب» تقسیم می‌شود. دارالاسلامی که ایمن است و دارالحربی که چند پاره است و اسلام سرانجام باید آن را فتح کند.» (از کتاب، صفحه 38)

با توجه به عنوان کتاب و مواضعش در مورد مسلمانان، بدیهی است که فصلی از کتاب مربوط به تشکیل حکومت اسلامی در ایران و بررسی تفکر امام خمینی در ارتباط با این مساله باشد. نولته کتاب حکومت اسلامی را این‌طور می‌فهمد:

«تا صفحات زیادی از کتاب خواننده می‌تواند این برداشت را داشته باشد که آن‌چه می خواند گواهی است بر نوعی کمونیسم خشونت‌گرا که مبانی متالهانه دارد و به خصوص از این وضعیت بشری گلایه دارد که در یک طرف صدها میلیون گرسنه و در طرف دیگر اقلیت‌های ثروتمند و صاحب قدرت سیاسی که عیاش و هرزه‌گرد و فاسدند.» (از کتاب، صفحه 264)

او سپس به تاثیر دکتر علی شریعتی در میان جریان‌های انقلابی ایران می‌پردازد. خواندن نظرات یک آلمانی با ذهنی تحلیل‌گر و دیدگاهی سیاسی–تاریخی، در این صفحات خالی از لطف نیست.

برای یکی از ساکنین خاورمیانه ارزش این کتاب بیش از آشنایی با یک جنبش مقاومت رادیکال است. کسی که در بطن این تحولات زندگی می‌کند و درگیر روزمرگی است، ممکن است از بی‌امانی مشکلات زندگی در یک کشور جهان سومی و خاورمیانه‌ای، فرصتی برای از بالا نگریستن به اتفاقات منطقه را نداشته باشد.

برای چنین کسی این کتاب حکم ظرفی از آب سرد را دارد که ناگهان منگی روزمرگی را از سر خواننده می‌پراند و باعث می‌شود به تمام مکاتبات، مراودات و حتی پیام‌های تسلیتی که بین سران کشورهای اطرافش رد و بدل می‌شود حساس شود و به دیده‌ی دیگری بنگرد، به عنوان ناظری زنده بر یک تاریخ در حال شکل‌گیری.

ارنست نولته این کتاب را در سال 2009 نوشته است، قبل از بهار عربی و قبل از به وجود آمدن چیزی به نام داعش. اما در همان زمان هم اسلام‌گرایی به عنوان یک مدعی برای نجات بشریت به قدر کافی کانون توجه کشورهای مختلف بوده است.

اقدامات تروریستی که اسلام گرایان یا به قولی «بنیادگرایان» در برابر چیزی به نام تروریسم دولتی در کشورهای مختلف انجام می‌دادند تا به این حد که به عنوان یک مساله ویرانگر مورد توجه قرار گیرد، بزرگ و دهشتناک نبود. از سویی آن‌چه یک مسلمان در زیست مومنانه خود تجربه می‌کند می تواند به کلی فارغ از تمام این جریانات سیاسی و قدرت‌طلبانه باشد که نولته هم به آن اشاره دارد:

«این کتاب نمی‌تواند رساله‌ای اسلام‌شناسانه باشد» (از کتاب صفحه 401)

اما به خود این امکان را داده است که اسلام را چون

«به شکلی تعجب برانگیز در بافت جنبش‌های مقاومت رادیکال قرار گرفته» (از کتاب صفحه 401)، مورد بررسی تاریخی و سیاسی قرار دهد بی آن‌که نیاز بداند به بطن اسلام بپردازد.

 

شورشی بنیادگرایانه علیه مدرنیته یا مقاومتی رادیکال علیه سرمایه‌داری؟

#ارنست-نولته

 

  این مقاله را ۵۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *