مذاکره با آدمیزاد به زبان آدمیزاد!
مذاکره، هرگونه ارتباطی است که طی آن شما به تأیید، موافقت یا اقدام شخص دیگری نیاز داشته باشید. بیشتر آدمها تصور میکنند مذاکره در محیطهای تجاری یا در یک معامله بزرگ مثل خرید خانه یا ماشین اتفاق میافتد، اما احتمالاً بیشتر انرژی شما صرف انجام مذاکرات یک دقیقهای روزانه میشود. درسهای کتاب مذاکره به زبان آدمیزاد هم در معاملات چند میلیاردی نادر و هم در مذاکرات یکدقیقهای زندگی روزمره صدق میکند و کاربرد دارد.
مذاکره، هرگونه ارتباطی است که طی آن شما به تأیید، موافقت یا اقدام شخص دیگری نیاز داشته باشید. بیشتر آدمها تصور میکنند مذاکره در محیطهای تجاری یا در یک معامله بزرگ مثل خرید خانه یا ماشین اتفاق میافتد، اما احتمالاً بیشتر انرژی شما صرف انجام مذاکرات یک دقیقهای روزانه میشود. درسهای کتاب مذاکره به زبان آدمیزاد هم در معاملات چند میلیاردی نادر و هم در مذاکرات یکدقیقهای زندگی روزمره صدق میکند و کاربرد دارد.
شما تمام روز به مذاکره مشغولید، نه فقط در محیط کار، بلکه در هر موقعیتی که با آن روبرو میشوید؛ با رئیس یا با کارمندانتان، با فروشنده یا مشتریانتان با همسر یا فرزندانتان، حتی با تعمیرکاری که برای تعمیر یخچال به منزلتان میآید و هنوز هم یخچالتان را تعمیر نکرده. در تمامی این ارتباطات، مذاکره مداوم ضروری است. مذاکره، هرگونه ارتباطی است که طی آن شما به تأیید، موافقت یا اقدام شخص دیگری نیاز داشته باشید. بیشتر آدمها تصور میکنند مذاکره در محیطهای تجاری یا در یک معامله بزرگ مثل خرید خانه یا ماشین اتفاق میافتد، اما احتمالاً بیشتر انرژی شما صرف انجام مذاکرات یک دقیقهای روزانه میشود. درسهای کتاب مذاکره به زبان آدمیزاد هم در معاملات چند میلیاردی نادر و هم در مذاکرات یکدقیقهای زندگی روزمره صدق میکند و کاربرد دارد.
مهارتهایی که برای موفقیت در یک گفتوگوی روزانه به آن احتیاج دارید همانهایی است که برای موفقیت در مذاکرات صنعتی و بینالمللی سطح بالا هم مفید هستند. البته شما میتوانید این مهارتها را با روش و تکنیکهای اضافی تغییر دهید و با کمک سبک شخصی و ویژگیهای شخصیتی خودتان آنها را ارتقا دهید؛ اما همه مهارتهای مذاکره را میتوان در شش مهارت ضروری صورتبندی کرد: آمادگی کامل، توانایی در تعیین مقدورات و اهداف، حفظ فاصله احساسی، مهارت در شنیدن، وضوح در ارتباطات، آگاهی از نحوه پایان دادن به مذاکره. این کتاب درباره این مهارتهای اصلی در مذاکره است. کتاب حاضر فضای زیادی را به هرکدام از این شش مهارت اختصاص داده، به این دلیل که این شش مهارت در تمامی جنبههای زندگی مصداق دارند.
نویسندگان کتاب در مقدمهشان مینویسند: آن دسته از افرادی که واقعاً میخواهند از عملکرد مذاکره بیشتر بدانند اغلب تصمیم میگیرند یا واحد درسی آن را بگذرانند، یا کتاب یا مقالهای در این مورد بخوانند. اما تقریباً همیشه آنچه این درس، مقاله یا کتاب به آنها القا میکند این است که پیشاپیش همهچیز را در مورد اصول مذاکره میدانند. کتاب حال حاضر هیچچیزی را القا نمیکند، بلکه شالوده اصلی هر مذاکره را تشریح میکند. اگر مسئلهای به مذاکره ربط داشته باشد همینجا پیدایش میکنید.
طبق نظر نویسندگان این کتاب مأموریت کتاب مذاکره به زبان آدمیزاد کمک به مخاطبان است تا از موضع قدرت صحبت کنند. درک استخوانبندی هر یک از مذاکراتی که انجام میدهید از شما مذاکرهکنندهای موفق و دارای اعتمادبهنفس میسازد. پس از تسلط به هر شش مهارت مذاکره و پس از نشستن بر مسند قدرت با هر موقعیتی که روبرو شوید بهآسانی آن را تجزیهوتحلیل میکنید و نهایتاً در مذاکره پیروز میشوید. البته این کتاب در مورد کلک زدن به، یا سبقت گرفتن از رقبا نیست؛ بلکه صرفاً به سؤالات خوانندگان پاسخ میدهد و با خرد کردن مفهوم مذاکره به اجزای کوچکتر و ملموستر آنها را راهنمایی میکند تا این اجزا را به ابزار شخصی آنها برای مذاکره بدل کند. این کتاب مهارتهای اولیه را مشخص میکند و بعد کارکرد آنها را در موقعیتهای مختلف به نمایش میگذارد.
بر این مبنا کتاب مذاکره به زبان آدمیزاد روند مذاکره را به شش قسمت اساسی تقسیم میکند و هرکدام را در یک بخش جداگانه بررسی میکند. در هر بخش از کتاب مهارتی متفاوت مد نظر نویسندگان بوده است. آنها تکتک مهارتها را تجزیهوتحلیل و ارزیابی میکنند و راههای مختلفی برای استفاده از آنها ارائه میدهند بخش آخر هم شامل چند فهرست دهتایی از بهترینهایی است که برای بهبود مهارتهای کلی مذاکره مفید است.
بخش اول این اثر با عنوان از شعار پیشاهنگی پیروی کن: آمادهباش در مورد آماده شدن برای مذاکره است و اینکه چرا آمادهسازی کلید قدرت واقعی در هر مذاکره است. همچنین این بخش اشتباهاتی را بررسی میکند که آدمها معمولاً هنگام آماده شدن برای مذاکره مرتکب میشوند و اینکه چطور میشود مانع این اشتباهات شد.
بخش دوم تحت عنوان تعیین حدود و اهداف به مخاطب میآموزد که اهداف را تعیین و چارچوبهایش را مشخص کند زیرا فقط بعد از چنین کاری میتواند درخواست اولیهاش را آماده کند. این بخش تأکید میکند که اهداف و چارچوبها شما را تا انتهای مذاکره پیش میبرند و این امکان را به شما میدهند که در مورد زمان پایان مذاکره و ترک جلسه تصمیم بگیرید.
بخش سوم با عنوان حفظ فاصله احساسی به مخاطب میگوید چطور حتی در طول داغترین بحثها هم آرامش خود را حفظ کند. مخاطب در اینجا میفهمد که احساسات چطور ممکن است جریان مذاکره را به هم بزند.
بخش چهارم که عنوان آن آیا شما هم میشنوید؟ است به مهارتی اختصاص دارد که بیش از همه دستکم گرفتهشده است: گوش دادن! بیشتر مبتدیان میخواهند از زیر این مهارت اساسی شانه خالی کنند، آنها اهمیتش را دستکم میگیرند و مقابل موانع متعددی که در مسیر درست گوش دادن وجود دارد تسلیم میشوند. درحالیکه مذاکرهکننده حرفهای از طریق گوش دادن کنترل مذاکره را در دست میگیرد.
بخش پنجم این کتاب هم که عنوان اصل مطلب را بگویید برایش انتخابشده به این خاطر نوشتهشده که مخاطب روی دیگر مذاکرههای بهدردبخور را ببیند: حرف زدن! اگر مخاطب این کتاب میخواهد هر کلمهاش در مذاکره ارزش داشته باشد و مردم هر آنچه او میگوید بشنوند باید این بخش را با دقت بخواند.
بخش ششم کتاب پایان مذاکره نام دارد. در این بخش از کتاب تمام بدشانسیهایی که مانع از به نتیجه رسیدن یک معامله میشود بررسی میشده است؛ آنچه شما احساس میکنید هر کاری لازم بوده انجام دادهاید، اما هنوز معامله به سرانجام نرسیده است. اول باید مانع را شناسایی کنید و بعد بر آن غلبه کنید.
بخش هفتم و پایانی کتاب با عنوان دهتاییها به روند مذاکره بهطورکلی نگاه میکند. قسمتهای پیش از بخش دهتاییها با جنبههای فردی یا شخصی مذاکره سروکار دارند، اما این بخش به روشهایی میپردازد که مهارتهای کلی مذاکره را در خوانندگان تقویت میکند.