فنآوری هراسی
این روزها مادر و پدرهای بسیاری نگران کتاب نخواندن بچههایشان هستند یا در حقیقت فکر میکنند که تکنولوژی و فضای مجازی باعث دوری آنها از کتاب میشود؟ اما آیا واقعا اینگونه است؟ و تکنولوژی رقیبی برای کتاب خواندن به شمار میآید؟
این روزها مادر و پدرهای بسیاری نگران کتاب نخواندن بچههایشان هستند یا در حقیقت فکر میکنند که تکنولوژی و فضای مجازی باعث دوری آنها از کتاب میشود؟ اما آیا واقعا اینگونه است؟ و تکنولوژی رقیبی برای کتاب خواندن به شمار میآید؟
نسل در پی نسل والدین میکوشند با بهرهگیری از انواع روشهای تنبیهی و تشویقی تمایلاتِ مهارگسیخته و غرایز کودکانشان را سرکوب کنند و درنهایت آنها را بر اساس ارزشهای تثبیتشدهی جامعهی خود پرورش دهند. در شکاف میان نسلها، والدین بر حفظ بیکموکاست الگوها و فرزندان بر استقلال و سبک زندگی متفاوت خود پافشاری میکنند.
گویا اخیراً در برخی از خانوادههای حساس به امور فرهنگی دغدغهی تربیتیِ جدیدی نیز به انبوه مسائل پیشاپیش موجود افزوده شده است. برخی از والدین معتقدند با رشد و توسعهی فنآوری دیجیتال و دسترسی روزافزون کودکان به تبلت و گوشیهای هوشمند، ترغیب آنها به مطالعهی کتاب کاری سخت و گاهی حتی ناممکن شده است.
در طول تاریخ، جوامع بشری تقریباً همیشه در امور فرهنگی بسیار کُند و گذشتهنگر بودهاند و برعکس در امور نظامی پیشرو و پرشتاب؛ هر عقل سلیمی میتواند بفهمد که با گرز نمیتوان به جنگ مسلسل رفت، اما همان عقل سلیم جان میدهد تا بفهمد نمیتوان با رسانههای سنتی نظیر خطابه و کتیبه، جلوی هجوم رسانههای جدید را گرفت.
همه نگران رسانههای جدید هستند، اما کمتر کسی به فکر تولید محتوای خلاقانه برای نسل جدید است. اگر برای ما مهم است که کودکانمان با کتاب دمخور شوند و چشمانداز وسیعتری نسبت به واقعیت نابسامان امروز پیش رویشان گشوده شود میبایست آنچه دوست دارند در اختیارشان گذاریم، نه آنچه خود دوست داریم.
فرقی نمیکند که کودکمان چه نیاز و علاقهای دارد، میتوانیم با سوار شدن بر موجِ همان نیاز او را آموزش دهیم. والدین به واسطهی قدرت نهادی خود گاهی فراموش میکنند که بازیِ پرورش فرزند نباید یک برندهی مقتدر و یک بازندهی سرافکنده داشته باشد. بازی را طوری طراحی کنید که هر دو بازیگرِ میدان برنده خارج شوند.
آمار و ارقام نشان میدهد که نگرانی در مورد انقراض کتابهای چاپی کاملاً بیمورد است. نسخههای الکترونیک مجموعهی تاکنون ۱۴ جلدی خاطرات یک بچهی بیعرضه[۱] نوشتهی جف کینی، که توسط نشر ماهی و سپس حوض نقره به فارسی هم ترجمه شده، تنها ۵ درصد از کل فروش آنرا شامل میشود.
انتشارات آمولت بوکز ماه آینده پانزدهمین جلد این مجموعه را روانه بازار خواهد کرد و پیشبینی میشود که همچنان از نسخههای کاغذی استقبال بیشتری به عمل آید. پژوهشها نشان میدهد که تنها ۱۸ درصد کودکان کتابهای الکترونیک را به چاپی ترجیح میدهند و حتی نوجوانانی که مطالعهی کتابهای الکترونیک را بیشتر دوست دارند، مایلند نسخهی چاپی کتاب را هم داشته باشند[۲].
درواقع فنآوریهای نوین تنها طیف گسترده و متنوعتری از امکانات را در اختیار خوانندگان میگذراند و قرار نیست جایگزین کتابهای چاپی شوند. کودکان تا دنیا دنیاست دوست دارند کتابهای کاغذی را لمس کنند و بر آنها خط بکشند و نوجوانان هم اگر موضوعی برایشان جذاب باشد قید پرسهزنی بیهدف در فضای مجازی را (لااقل برای لحظاتی) خواهند زد.
بنابراین بهتر است جای نگرانی در مورد بیتوجهی کودکان به کتاب و سرزنش آنها به خاطر اتلاف وقت در فضای مجازی، در پی تولید شکل، محتوا و مضامین مورد علاقهی آنها باشیم. اولویت اول در صنعت نشرِ کودکان نه واقعیت افزوده است، نه کتابهای الکترونیک، چرا که اینگونه تحولات تنها وقتی معنی میدهد که چیزی برای عرضه به این سنین داشته باشیم. قاعدهی بازی ساده است: نمیتوان کودکان و نوجوان را تشویق به مطالعهی کتابی آموزنده و پرمغز کرد، مگر اینکه قبل از هر چیز آن کتاب حاوی موضوع یا داستان مورد علاقهی آنها باشد.
فنآوری هراسی
[۱] Diary of a Wimpy Kid
که به خاطرات یک بیعرضه و ماجراهای یک بچه چلمن ترجمه شده است
[۲] Short, K. G. (2018). What’s trending in children’s literature and why it matters. Language Arts, ۹۵(۵), ۲۸۷-۲۹۸٫