سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

دو نویسنده، دو رقص

دو نویسنده، دو رقص

 

ایزاک باشویس سینگر و یوزف روت دو روایت‌گر عمده زندگانی جمعیت بزرگ یهودیانی هستند که تا پیش از جنگ جهانی در مرکز و شرق اروپا می‌زیستند. در این مقاله نگاه این دو نویسنده به جامعه یهودی بخش اروپای مرکزی و شرقی با هم بررسی شده است. در مقایسه‌ی دو داستان بلند از روت و سینگر به نام‌های «ایوب» و «خانواده موسکات» می‌توانیم این جزئیات را بهتر ببینیم.

ایزاک باشویس سینگر و یوزف روت دو روایت‌گر عمده زندگانی جمعیت بزرگ یهودیانی هستند که تا پیش از جنگ جهانی در مرکز و شرق اروپا می‌زیستند. در این مقاله نگاه این دو نویسنده به جامعه یهودی بخش اروپای مرکزی و شرقی با هم بررسی شده است. در مقایسه‌ی دو داستان بلند از روت و سینگر به نام‌های «ایوب» و «خانواده موسکات» می‌توانیم این جزئیات را بهتر ببینیم.

 

 

در قرن بیستم نویسندگان یهودی بزرگی در غرب می‌زیستند؛ فرانتس کافکا، یوزف روت، ایزاک باشویس سینگر، سال بلو، آرتور کوستلر، جی دی سالینجر، مارسل پروست و… . فرهنگ و آیین یهودی در این نویسندگان گاهی به صورت مستقیم و گاهی غیرمستقیم تاثیرگذار بوده و هرکدام به روشی و بسته به سبک ادبی خود، به فرهنگ یهودی اشاره کردند و یا حتی به آن بی‌محلی کردند. اما از این تعداد، دو نفر به صورت مستقیم و هدفمندتر راویِ دنیای یهودیان هم‌عصر خود بودند: یوزف روت و ایزاک باشویس سینگر.

ایزاک باشویس سینگر سال ۱۹۰۲ در لهستان به دنیا آمد و سال ۱۹۹۱ در فلوریدای آمریکا از دنیا رفت. او را مشهورترین و بزرگ‌ترین نویسنده‌ی یهودی لقب داده‌اند؛ به خاطر احاطه‌ای که به فرهنگ یهودیت داشت و مهم‌تر از آن، به دلیل نوشتن داستان‌هایش به زبان ییدیش. ییدیش زبانی با قدمت هزارساله متعلق به جوامع یهودی اشکنازیِ ساکنِ اروپای شرقی و مرکزی بود.

درواقع این زبان از لهجه‌های جنوب شرقی آلمانی است که با الفبای عبری نوشته می‌شود. سینگر سال ۱۹۳۵ به آمریکا رفت و آن‌جا به روزنامه‌نگاری مشغول شد. به همین دلیل، دوری او از اروپا و محل زندگی‌اش و انتخاب زبان ییدیش برای نوشتن داستان‌هایش معانی ضمنی فراوانی در دل خود دارد.

 

ایزاک باشویس سینگر هم عصر با یوزف روت  نویسنده
ایزاک باشویس سینگر – هم‌عصر با یوزف روت

 

از سوی دیگر، روت سال ۱۸۹۴ در اتریش به دنیا آمد و سال ۱۹۳۹ در پاریس از دنیا رفت. او هم روزنامه‌نگار بود و دور اروپا چرخید. در رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی تحصیل کرد و جنگ جهانی اول را به چشم خود دید. به همین دلیل، تا آخر عمر مخالف جنگ باقی ماند. با به‌قدرت‌رسیدن هیتلر، نوشته‌های روت ممنوع و او تبعید شد و در انتها در بیمارستانی در پاریس درگذشت. جنگ جهانی دوم و اتفاقات پس از آن را ندید؛ اما پیشگوی خوبی بود و وعده داده بود که در آینده جهان جز آشفتگی چیزی را تجربه نخواهد کرد.

سینگر دوران بعد جنگ را هم دید. اما روت هیچ‌گاه آمریکا را ندید و در زمان فجایع هولوکاست و… هم نزیست. سینگر به آمریکا رفت،‌ آنجا بالید، در جامعه‌ی جدید حل شد، راوی هم‌نسلان و یهودیان مهاجر شد و هرآن‌چه از گذشته به یاد داشت نیز در داستان‌هایش نقل کرد. همین تفاوت زمانی در زیست این دو نویسنده می‌تواند یکی از علت‌های تفاوت دیدگاه و روایت این دو نویسنده در داستان‌هایشان باشد.

دنیای یهودیِ داستان‌های سینگر پر از جزئیات، آیین‌های مختلف، آدم‌های گوناگون، اسامی و نام‌های یهودی و حتی از لحاظ جغرافیایی وسیع و فراخ است. در داستان‌های سینگر دین حضوری پررنگ و غالب دارد. آدم‌های داستان‌های او (مانند هر آدم دیگری با دینی دیگر، مثلاً اسلام) پس از آنکه درگیر اتفاقات روزمره می‌‌شوند، دین و عرف جامعه پادرمیانی می‌کنند تا به‌نوعی مشکل را حل کنند یا حتی بدترش کنند؛ اتفاقاتی که گاه خنده‌دار می‌شوند. این رویدادها آن‌قدر در بستر فرهنگی خود درست توصیف شده‌اند که حتی فراتر از یهودیت هم می‌روند.

اما دنیای یهودی داستان‌های روتْ تلخ و سیاه و کدر و پر از رنج است. آدم‌های مفلوک و بدبخت و به‌دردنخوری که از رنج به دور خود می‌چرخند و فقط کتاب عهد عتیق می‌تواند تسلی‌شان بدهد، اگر از عهده‌اش برآید. طنز کتاب‌های روت تلخ است. شخصیت‌های کتاب مقدس در داستان‌های روت دوباره متولد می‌شوند تا بتوانند در دنیای مدرن گلیم خود را آب بیرون بکشند. معجزه دیگر معنایی ندارد، اگر هم اتفاق بیفتد آن‌قدر مضحک است که به وهم می‌ماند.

انسان یهودِ داستان‌ روت هنوز مستوجب رنج و عذاب است و باید سرگردان و بی‌وطن باقی بماند. از این کشور به آن کشور مهاجرت کند. مریض و علیل شود و درنهایت هم در جنگی که به او ربطی ندارد، کشته یا ناپدید شود.

در مقایسه‌ی دو داستان بلند از روت و سینگر به نام‌های «ایوب» و «خانواده موسکات» می‌توانیم این جزئیات را بهتر ببینیم. سینگر در داستانِ فوق‌العاده‌ی «خانواده موسکات» خانواده‌ای یهودی را در اروپای شرقی شرح می‌دهد که هرکسی سر جای خودش قرار دارد و همگی با اعتقاد راسخ به یهودیت به زندگی‌شان ادامه‌ می‌دهند و ظاهراً همه‌چیز هم خوب و خوش است و همه خوشبخت‌اند. اما کم‌کم با اتفاقاتی که در اروپا رخ می‌دهد، این نظم و آرامش ظاهری به هم می‌ریزد و سرنوشت برخی از آن آدم‌ها به اتاق‌های گاز جنگ‌ جهانی دوم منتهی می‌شود.

 

نویسنده

 

سینگر برای توصیف این دگرگونی و رسیدن از آن حالت صلح و آرامش و مهمانی به جنگ و دعوا و ویرانی، از قدرت خود در نویسندگی استفاده می‌کند تا با شرح ریز به ریز جزئیات، حتی توصیف کوچه‌ای که خانواده موسکات در آن زندگی می‌کنند، به خواننده کمک کند تمام وقایع آن روزگار را تجسم کند. اما روت در داستان ایوب از همان ابتدا نشان می‌دهد که خانواده مندل سینگر بدبخت هستند.

هیچ‌چیزی سر جای خود قرار ندارد. آدم‌ها به دنیا آمده‌اند چون باید به دنیا می‌آمدند تا رنج بکشند. وقتی رخدادی نامیمون برای آن‌ها پیش می‌آید گمان می‌کنند که خواست و مشیت پروردگار بوده است و هیچ چیزی درست نمی‌شود مگر آنکه خدا بخواهد.

نگاهی که روت به عقب‌ماندگی جامعه‌ی یهود دارد، بسیار منتقدانه و پیشتازانه است؛ حتی از سینگری که بعد از او را هم دیده، جلوتر است. نگاه سینگر به جامعه‌ی یهودیت گاهی همراه با برانگیختگی حس نوستالژی و یادآوری روزهای خوش یهودیان پیش از جنگ جهانی اول است. در حالی که یهودیت از دید روت سراسر رنج و عقب‌افتادگی است. درحقیقت، داستان‌های سینگر را می‌توانیم در بستر دینی بخوانیم و توصیف و تحلیل کنیم؛ اما داستان‌های روت بااین‌که مربوط به یهودیان است، اما به ذات انسان با هر دین و مرام و مسلکی پیوند می‌خورد.

دیدی که این دو نویسنده به زبان ییدیش و عبری هم داشته‌اند جالب توجه است. سینگر داستان‌هایش را ابتدا به ییدیش می‌نوشته و بعد آن را به زبان انگلیسی هم می‌نوشته و چاپ می‌کرده است. اما روت داستان‌هایش را به زبان آلمانی می‌نوشته است. اگر جایی از داستان می‌خواسته به آیینی خاص از یهودیت اشاره کند، بااینکه می‌توانسته لغت ییدیش یا عبری آن را به کار ببرد، از عمد از معادل روسی آن استفاده می‌کرده است.

این تمرد او از استفاده از زبان دینی‌اش نه به معنای نفرت او از آن زبان، بلکه به معنای نشان‌دادن گسست و فاصله میان یهود و جامعه‌اش بوده است؛ نوعی غربت که جامعه‌ی یهودیت همیشه محکوم به آن بوده است.

آیین و فرهنگ یهودیت نیز در داستان‌های این دو نویسنده به دو صورت متفاوت روایت شده‌ است. برای مثال، در داستان‌های سینگر در مجموعه‌ی «یک مهمانی، یک رقص» (ترجمه مژده دقیقی) آیین‌های اقلیت حسیدیان با جزئیات نقل شده‌اند. حال آن‌که روت در کتاب ایوب بااین‌که داستان خانواده‌ای از اقلیت حسیدی را روایت می‌کند، اما ذکر رویدادها و آیین‌های یهودی برایش فقط ابزاری هستند تا به بیچاره‌بودن و تنهایی شخصیت‌هایش اشاره کند.

دنیای داستان‌های سینگر نیمی به سمت گذشته چرخیده و نیمی به سمت آینده. گذشته‌ای که در آن خانواده‌های یهودی دورهم بودند و با خوشبختی زندگی می‌کردند و آینده‌ای که در آن نوجوانان و جوانان یهودی می‌خواهند تغییر کنند و به‌روز شوند و متعصب نباشند. اما دنیای داستان‌های روت متعلق به هر زمانی است: گذشته، حال و آینده؛ سراسر رنج و مملو از پرسش‌هایی که هیچ پاسخی ندارند.

 
دو نویسنده، دو رقص

 

  این مقاله را ۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *