در ستایشِ سازش
«در جستجوی جامعهی بلندمدت» مصاحبهی بلندی است که در سال 92 طی سه جلسه با همایون کاتوزیان انجام شده است. کاتوزیان در نظریه جامعهی کوتاهمدت مدعی است که ایران در طول تاریخ خود، به خصوص تا مشروطه دچار چرخه استبداد – هرج و مرج – استبداد بوده است. کتاب اما محدود به صحبت در این خصوص نیست و به تناسبِ روند بحث از موضوعات دیگری چون تقدم یا تأخر توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی، تأثیر نفت بر روند توسعه، مدل توسعهی چین، جامعه مدنی و … سخن به میان آمده و کتاب را خواندنی میکند.
در جستجوی جامعه بلندمدت، گفتگو با دکتر همایون کاتوزیان
نویسنده: کریم ارغنده پور
ناشر: نی
نوبت چاپ: ۷
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۷۸
«در جستجوی جامعهی بلندمدت» مصاحبهی بلندی است که در سال 92 طی سه جلسه با همایون کاتوزیان انجام شده است. کاتوزیان در نظریه جامعهی کوتاهمدت مدعی است که ایران در طول تاریخ خود، به خصوص تا مشروطه دچار چرخه استبداد – هرج و مرج – استبداد بوده است. کتاب اما محدود به صحبت در این خصوص نیست و به تناسبِ روند بحث از موضوعات دیگری چون تقدم یا تأخر توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی، تأثیر نفت بر روند توسعه، مدل توسعهی چین، جامعه مدنی و … سخن به میان آمده و کتاب را خواندنی میکند.
در جستجوی جامعه بلندمدت، گفتگو با دکتر همایون کاتوزیان
نویسنده: کریم ارغنده پور
ناشر: نی
نوبت چاپ: ۷
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۷۸
«در جستجوی جامعهی بلندمدت» مصاحبهی بلندی است که در سال 92 طی سه جلسه با همایون کاتوزیان انجام شده است. ایدهی انجام مصاحبه از اینجا آمده که کاتوزیان در خلال گپی دوستانه با مصاحبهکننده با اشاره به انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری اظهار کرده
«نحوهی شکلگیری این رویدادها میتواند نشانهای از درازمدتتر شدن جامعه و خروج تدریجی از چرخههای کوتاهمدت گذشته باشد.» (ص.10) با این وصف طبیعی است که بخش عمدهای از سؤال و جوابها حول نظریه مشهور کوتاهمدت بودن جامعه ایران شکل گرفته باشد.
برای اینکه ربط انتخابات ریاست جمهوری سال 92 را با بلندمدتتر شدن جامعه ایران متوجه شویم باید کمی بر نظریه جامعهی کوتاهمدت تأمل کنیم. کاتوزیان در نظریه جامعهی کوتاهمدت مدعی است که ایران در طول تاریخ خود، به خصوص تا مشروطه دچار چرخه استبداد – هرج و مرج – استبداد بوده است. نکتهای که باید در اینجا مورد توجه قرار بگیرد تفاوت استبداد و دیکتاتوری است.
مستبد فاعل مایشاء است و قادر است دست به هر اقدامی که اراده میکند بزند در حالیکه دیکتاتور اگرچه نسبت به حکام انتخابی مبسوطالیدتر است اما تحت یک نظام حقوقی، هر چند غیرعادلانه حکمرانی میکند و بدین معنا قادر به انجام هر کاری نیست.
«…امینی در چنین فضایی نخستوزیر شد و.. سقوط کرد… حکومت پس از او استبدادی شد. شاه شد فاعل مایشاء و حاکم مایرید، و بعد انقلاب کرد و هر کاری که دلش میخواست کرد.. به این ترتیب میرسیم به سیزده، چهارده سال استبداد محمدرضاشاه، یعنی تا آغاز انقلاب.» (ص.27)
به دلیل همین تفاوت است که کاتوزیان تأکید میکند پس از نهضت مشروطه که در واقع تلاشی بود برای استقرار یک نظام حقوقیِ جدا از ارادهی شاه، چرخهی مذکور گاهی شکسته شده و بین دوران دیکتاتوری حکومت رضاشاه و پسرش و دوران استبدادی آن تمایز قائل میشود. اما پیش از مشروطه:
«…نهاد قدرت در ایران به هیچ قاعدهای ورای ارادهی خودش متعهد و محدود نبوده است… مال و جان در ایران در وهلهی اول در دست شاه و سپس دیوان او بود. چون قدرت شاه محدود به هیچ چارچوبی خارج از ارادهی خودش نبود او همین قدرت را به هرکسی تفویض میکرد آن فرد هم صاحب چنین اختیاری میشد.» (ص.14)
در نتیجه تحت یک حکومت استبدادی رابطهی حکومت و مردم بر پایه زور شکل میگیرد و هر وقت اختلالی در روند اعمال زورِ حکومت ایجاد میشود، مردم بر حکومت میشورند و چون
«ملت عادت داشت وقتی یک حکومت استبدادی سقوط میکند هر کسی هر کاری دوست داشت بکند! یعنی به قول معروف «هر کی هر کی» بشود.» (ص18)
جامعه وارد یک دوران هرج و مرج خواهد شد تا مستبد بعدی ظهور کند و با مشت آهنین ناامنیها را بخواباند و خلأ قدرت را پر کرده و ارادهاش را بر مردم تحمیل کند و دوران استبداد جدیدی شکل بگیرد.
«یکی از مهمترین نکات که از خصوصیات جامعهی کوتاه مدت است مسئله انقطاع تجربه بوده. نتیجه اولیه و اصلی این انقطاع از دست رفتن حافظه است.» (ص.35)
و از اینجاست که مثلاً «وقتی رضاشاه رفت هنوز بیست سال از زمانی که کودتا کرده بود نگذشته بود… [اما] یک تصویر کاملاً رمانتیکی از دورهی قبل از رضاشاه وجود دارد! چه تجلیلی از احمدشاه میشد که او چه پادشاه دموکراتیکی بود… یعنی درس گرفته نشده بود. درس از چه؟ از ناامنیهای بعد از مشروطه، از هرج و مرجی که به وجود آمده بود. از استبداد خود رضاشاه. به این معنا که این استبداد نوعی پاسخ به آن هرج و مرج بود.» (ص.36)
حال، از دید کاتوزیان، در انتخابات سال 92 که منجر به پیروزی حسن روحانی شد، نشانههایی از انباشت تجربه دیده میشود.
«روحانی از نظر بسیاری از آنان که به او رأی دادند ایدئال نبود. ولی نگفتند که چون او ایدئال من نیست پس من رأی نمیدهم…. این بار آگاهی و تجربه مردم را به انتخاب رساند… این به نظر من امیدوارکننده است و نشان میدهد که شانس تحول به درازمدت لااقل در حدود حکومت بیشتر شده.» (ص.31)
اگرچه در کتاب هیچ یادی از جنبش سبز نمیشود ولی بدیهی است که تحلیل انتخابات 92 بدون در نظر گرفتن انتخابات 88 و وقایع پس از آن امکانپذیر نیست و به نظر میرسد همایون کاتوزیان هم وقتی از آگاهی و تجربه مردم سخن میگوید آن وقایع را پس ذهن دارد، وگرنه صرف انتخاب روحانی علیرغم اینکه ایدئال بسیاری از رأیدهندگان نبوده نمیتواند نشانهای از شکستهشدن چرخه استبداد، هرج و مرج، استبداد باشد.
بدین ترتیب به نظر میرسد در سال 92 مردم با شرکت در انتخابات و کوتاه آمدن از ایدئالها نشان دادند که قصد ندارند به راه هرج و مرج بروند و از سیاستِ حذف کناره گرفتند و به نوعی سازش با حکومت تن دادند که از دید کاتوزیان در مسیر پیشرفت و توسعهی سیاسی ایران امر مبارکی بوده است.
کتاب اما محدود به صحبت در این خصوص نیست و به تناسبِ روند بحث از موضوعات دیگری چون تقدم یا تأخر توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی، تأثیر نفت بر روند توسعه، مدل توسعهی چین، جامعه مدنی و … سخن به میان آمده و کتاب را خواندنی میکند. حتی میتوان گفت با توجه به اینکه مصاحبه با همایون کاتوزیان تنها چند ماه پس از انتخابات سال 92 صورت گرفته، مطالعهی کتاب در آستانهی انتخابات 1400 برای خوانندهای که عملکرد هشت ساله دولت حسن روحانی را پیش چشم دارد، جذابتر خواهد بود و به او این امکان را میدهد که راحتتر به قضاوتِ مباحث مطرح شده در کتاب بنشیند.