درباره «فردوسیخوانی»: چرا شاهنامه آخرش خوشه؟
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
بزودیبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
ایران کتاب ایران کتاب بزودی بزودی بزودی بزودیدر پایان ماه گذشته صدوهفتادونهمین و آخرین قسمت پادکست «فردوسیخوانی» ــ مرگ یزدگرد ــ هم منتشر شد و کار بزرگ امیر خادم، استاد جوان ادبیات تطبیقی به پایان رسید. کاری که به صورت منظم و هفتگی از اسفند ۱۳۹۶ تا همین مرداد ۱۴۰۰ ادامه داشت. در هر قسمت پادکست خادم ابیات شاهنامه را برای شنونده میخواند و بین بخشهای نسبتاً طولانی اصل متن شاهنامه، توضیحاتی دربارهی اتفاقات و معنی کلمات و یادآوری حضور شخصیتها در قسمتهای دیگر و گاهی تفسیر ارائه میکرد، طوری که شنونده هم اصل متن شاهنامه را تجربه میکند و هم با فهمیدن ماجراها جلو میرود تا خسته نشود و «خواندن» را نیمهکاره رها نکند. یک کار فرهنگیِ آرام و بدون جنجال.
گزیده هائی از شاهنامه فردوسی (2جلدی)
نویسنده: ابوالقاسم فردوسی
ناشر: تهران
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۳۹۰
تعداد صفحات: ۴۲۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۹۱۱۰۹۷
در پایان ماه گذشته صدوهفتادونهمین و آخرین قسمت پادکست «فردوسیخوانی» ــ مرگ یزدگرد ــ هم منتشر شد و کار بزرگ امیر خادم، استاد جوان ادبیات تطبیقی به پایان رسید. کاری که به صورت منظم و هفتگی از اسفند ۱۳۹۶ تا همین مرداد ۱۴۰۰ ادامه داشت. در هر قسمت پادکست خادم ابیات شاهنامه را برای شنونده میخواند و بین بخشهای نسبتاً طولانی اصل متن شاهنامه، توضیحاتی دربارهی اتفاقات و معنی کلمات و یادآوری حضور شخصیتها در قسمتهای دیگر و گاهی تفسیر ارائه میکرد، طوری که شنونده هم اصل متن شاهنامه را تجربه میکند و هم با فهمیدن ماجراها جلو میرود تا خسته نشود و «خواندن» را نیمهکاره رها نکند. یک کار فرهنگیِ آرام و بدون جنجال.
گزیده هائی از شاهنامه فردوسی (2جلدی)
نویسنده: ابوالقاسم فردوسی
ناشر: تهران
نوبت چاپ: ۶
سال چاپ: ۱۳۹۰
تعداد صفحات: ۴۲۶
شابک: ۹۷۸۹۶۴۲۹۱۱۰۹۷
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
بزودیبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
ایران کتاب ایران کتاب بزودی بزودی بزودی بزودیدرباره «فردوسیخوانی»: چرا شاهنامه آخرش خوشه؟
در پایان ماه گذشته صدوهفتادونهمین و آخرین قسمت پادکست «فردوسیخوانی» ــ مرگ یزدگرد ــ هم منتشر شد و کار بزرگ امیر خادم، استاد جوان ادبیات تطبیقی به پایان رسید.
امیر خادم از اسفند ۱۳۹۶ تا همین مرداد ۱۴۰۰ به طور منظم هفتهای یک قسمت از شاهنامه را «برای دوستداران مبتدی شاهنامه» (عنوان فرعی پادکست) خواند. این لفظ «مبتدی» البته نباید خواننده را به اشتباه بیاندازد که با یکی از برگردانهای داستانهای شاهنامه به نثر با تکیه بر وجه داستانی محض و جذاب برای کودکان روبهرو هستیم.
نه، در هر قسمت پادکست خادم خود شاهنامه را برای شنونده میخواند (در چند قسمت ابتدایی همه ابیات خوانده نمیشدند و از جایی به بعد متن کامل خوانده شد) و بین بخشهای نسبتاً طولانی اصل متن شاهنامه، توضیحاتی دربارهی اتفاقات و معنی کلمات و یادآوری حضور شخصیتها در قسمتهای دیگر و گاهی تفسیر ارائه میکند، طوری که شنونده هم اصل متن شاهنامه را تجربه میکند و هم با فهمیدن ماجراها جلو میرود تا اینگونه خسته نشود و «خواندن» را نیمهکاره رها نکند.
لحن خودمانی گوینده که خود امیر خادم است، ارتباط با شنوندهی نه چندان حرفهای پژوهشهای ادبی را با متن و داستانهای شاهنامه تسهیل میکند و شاهنامه را از مرتبهی دستنیافتنی متنی دشوار و قدیمی، به متنی امروزی و قابلفهم تبدیل میکند. یکی دیگر از مزایای پادکست «فردوسیخوانی» این است که این متن ادبی را بدل به بهانهای برای شعارهای ناسیونالیستی نمیکند و تکیهاش اساساً روی وجه ادبی و هنری متن، اهمیت فرهنگی آن و اهمیت داستانسرایی در فرهنگ عامه است.
پیگیری خادم در انتشار منظم و هفته به هفتهی تمامی شاهنامه مثالزدنی است؛ نمونهای از کار کسانی که آرام و بدون جنجال کار خود را میکنند و قطعاً نقش مهمی در ارتقای فرهنگ عمومی جامعه و بهخصوص جوانان ایفا میکنند. کافیست کامنتها و اظهارنظرهای شنوندگان را در اینستاگرام پادکست بخوانید تا ببینید چطور بیشتر بچههای جوان اذعان کردهاند که با این پادکست، شاهنامه را شناختهاند و با آن مانوس شدهاند.
اما چرا «شاهنامه آخرش خوشه»؟
همین داستان مرگ یزدگرد که شاهنامه با آن به پایان میرسد همانطور که از عنوانش پیداست، آخرش چندان هم خوش نیست. پایان کار قهرمانان مشهور شاهنامه چون سیاوش و سهراب و اسفندیار نیز خوش نیست و شاهنامه اساساً لحنی تراژیک دارد. پس چرا میگوییم «شاهنامه آخرش خوشه».
امیر خادم که آدم با ذوقی هم هست و خودش هم شعر میگوید ــ شعرهای او را میتوانید در سایت شخصیاش بخوانید ــ با این پرسش قسمت آخر پادکست را به پایان میبرد و طبق معمول به جای ارائهی نظری قاطع سه پاسخ از پاسخهایی را که پژوهشگران به این پرسش دادهاند، تشریح میکند:
حدس نخست به استنساخ شاهنامه مربوط میشود. در نسخههای خطی شاهنامه معمولاً بعد از پایانِ اصل شاهنامه، هجونامهای هست منسوب به فردوسی در تمسخر و تحقیر سلطان محمود که به همان اعتبار هجو بودنش، خندهدار و مسخره و به یک مفهوم «خوش» است. به این معنی میتوان گفت که پایان شاهنامه در بیشتر نسخههای خطی خوش است.
دو حدس دیگر مربوط به فرهنگ شفاهی شاهنامه و سنت نقالی است.
پایان شاهنامه را میتوان نه به معنی پایان متن شاهنامهی فردوسی، بلکه به معنای پایان هریک از جلسات نقالی گرفت که نقالان بعد از نقل داستانهای پرسوزوگداز، پول خوبی میگرفتند و اتفاقاً داستان هرچه سوزناکتر، پولی که جمع میشد بیشتر. به این معنا پایان شاهنامه خوش بود و آن ضربالمثل میتواند اشارهاش به همین باشد.
و سرانجام اینکه شاهنامهای که نقالان نقل میکردند با شاهنامه فردوسی فرق داشت و اساساً داستانهای خاندان رستم بود و با مرگ بهمن که دشمن این خانواده بود به پایان میرسد. در منطق این داستان مرگ دشمن پایان خوش به حساب میآمد و به این معنا هم پایان شاهنامه خوش است.
و اگر اجازه بدهید میتوان تعبیر دیگر هم داشت و آن اینکه شاهنامه در این ضربالمثل به معنای «داستان» به معنای اعم است و گوینده با استفاده از این ضربالمثل صرفاٌ میگوید که مخاطبش در نتیجهگیری عجله نکند و تا انتهای داستان منتظر بماند. در این تعبیر شاهنامه اهمیتش به قدریست که در زبان عوام به معنی «داستان» به طور کلی در نظر گرفته شده است. و این بهراستی از اهمیت فرهنگی عظیم شاهنامه حکایت میکند که امیر خادم در این چند سال در آشنایی نسل جوان با آن زحمت بسیار کشیده است.
همهی قسمتهای پادکست فردوسیخوانی در تقریباً همهی سایتهای مخصوص انتشار پادکست مانند Google Podcast ، Podbean ، Castbox ، شنوتو ، فیدیبو و سایتهای مشابه همین طور در سایت پادکست فرودوسی خوانی readingferdowsi.com موجود است و میتوانید از ابتدا شروع کنید و قسمت به قسمت شاهنامه را گوش کنید یا فقط قسمتهایی را که دوست دارید انتخاب کنید.
راستش من از شنوندگان پادکست از ابتدا نبودهام. شاید حدود یک سال پیش از وجود این پادکست اطلاع پیدا کردم و تا حالا قسمتهایی را که برایم جالبتر بودهاند شنیدهام و حقیقتاً بهره بردهام و در مجموع شناختم از شاهنامه و اهمیت آن در فرهنگ و ادب فارسی خیلی بیشتر شده است، هرچند طبیعتاً خود را هنوز «دوستدار مبتدی شاهنامه» میدانم.
قسمتهای ویژه
علاوه بر ۱۷۹ قسمتی که گفتیم به خواندن شاهنامه و توضیح دشواریهای لغوی و دادن اطلاعات مفید دیگر اختصاص دارد، پادکست «فردوسیخوانی» دارای قسمتهای ویژهای هم هست که به موضوعهایی مثل منابع شاهنامه، زندگینامهی فردوسی، نقالی شاهنامه، تصحیح شاهنامه و شاهنامه چون منبع تاریخی اختصاص دارد.
شخصاً مشتری جدی این قسمتهای ویژه بودهام و شاهد اینکه خادم چطور مسائل دشوار نظری را به زبانی بسیار ساده در این قسمتها تشریح میکند و شنونده را به اندیشیدن در این باره برمیانگیزد. او هرگز نظر قاطعی نمیدهد و در بسیاری از موارد دیدگاههای گوناگونی را که دربارهی پرسش مطرح شده میشناسد، تشریح میکند. پرسشهایی مثل:
ــ شاهنامه ــ بخصوص آن بخشِ شاهنامه که به بخش تاریخی مشهور است ــ چقدر به واقعیات تاریخی وفادار است؟
ــ توران کجاست؟ اگر توران سرزمین تُرکهاست، پس چرا اسمهای تورانیان همه اسمهای ایرانی است: پیران، فریگیس، …
قدیمیترین نسخهی شاهنامه مال چه تاریخی است؟
تصحیحهای مختلف شاهنامه چه فرقی با هم دارند و کدامشان بهتر است؟ ژول، مسکو یا … ؟
اصلاً تصحیح یعنی چه؟ مصحح چه کار میکند؟ چقدر دست میبرد در اصل متن و آیا با دست بردن در آن اصالتش را از بین نمیبرد؟
نقش ناسخها، کسانی که در ایام گذشته کتابها را رونویسی میکردند، در تغییر متن اصلی شاهنامه چه اندازه بوده است و چطور میشود دستکاریهای آنها را تشخیص داد و اصلاح کرد؟
آیا نقالهای داستانهایی غیر از آنهایی که در شاهنامه هست را هم میخوانند؟
نقالی از کی در قهوهخانههای ایران باب شد؟
اینها پرسشهایی هستند که به تفصیل در «قسمتهای ویژه» تشریح شدهاند و حقیقتاً چشم و گوش شنونده را باز میکنند تا شاهنامه را به عنوان پدیدهای تاریخی که در طول زمان دچار تحولات شده و نقشهای فرهنگی گوناگون بازی کرده، بشناسد.
مثلاً در قسمت دوم بخش ویژه دربارهی «شاهنامه و تاریخ»، خادم توضیح میدهد که برای مقایسه آنچه در داستانهای شاهنامه آمده است با وقایع تاریخی ابتدا باید عناصر آشکار تخیلی قصههای شاهنامه را کنار گذاشت. این عناصر شامل عناصر اساطیری مانند اژدهاکشی و عناصر تزئینی ادبی (یا بهتر است بگوییم شگردهای روایی) مانند رفتن شاپور با لباس مبدل به درباره قیصر، اسارت او و بعد نجات یافتنش به دست کینزکی و از این دست است.
این عناصر در داستانهای دیگر و در فرهنگهای دیگر به وفور یافت میشوند و معلوم است برای آبوتاب دادن و جذابتر کردن رویدادهای تاریخی به آنها افزوده شدهاند. اما بعد از کنار گذاشتن اینها، میبینیم که باز شباهتهای قابلتوجهی بین آن چه در شاهنامه است و تاریخ وجود دارد، هرچند در جاهایی دو واقعهی تاریخی با هم خلط شدهاند یا اشتباهاتی در روابط آدمها و دوری و نزدیکی رویدادها از یکدیگر وجود دارد.
به خلق جهانآفرین کار کن
امیر خادم در وبسایت «فردوسیخوانی» خود را این طور معرفی کرده است:
دکترای ادبیات تطبیقی دارم از دانشگاه آلبرتا و تا سال هزار و سیصد و نود و هشت در دانشگاه تورنتو تدریس میکردم. اگرچه در ابتدا تدریس شاهنامه در حیطه من نبوده، به خاطر علاقهی قدیمی به این کتاب تصمیم به خواندن آن در قالب این پادکست گرفتم و همزمان به طلبگی در راه فهم بهتر این اثر هم مشغول شدم.
او در کمال تواضع آخرین قسمت پادکست را با خواندن این ابیات سعدی به پایان برده است:
قبا گر حریر است و گر پرنیان / به ناچار حشوش بود در میان
تو گر پرنیانی نیابی مجوش / کرم کار فرمای و حشوم بپوش
ننازم به سرمایهی فضل خویش / به دریوزه آوردهام دست پیش
شنیدم که در روز امید و بیم / بدان را به نیکان ببخشد کریم
تو نیز ار بدی بینیم در سخن / به خلق جهان آفرین کار کن
او حتی قول میدهد که در آن دنیا به دیدار شاعر برود و به خاطر کموکاستیهای کارش از شخص ابوالقاسم فردوسی هم پوزش بطلبد.
4 دیدگاه در “درباره «فردوسیخوانی»: چرا شاهنامه آخرش خوشه؟”
عرض ارادت و سلام خدمت جناب دکتر خادم و سپاس بسیار. انگیزه و علاقه به شاهنامه خوانی در من به دلیل سختی خوانش ابیات، به لطف شمادهموار گردید. سپاس بسیار. و یک سوال: در زمان فردوسی اسلام به ایران راه پیدا کرده بود؟ چون بعصی کلمات را معنای عربی می فرمودید
خوشحالیم که سختی خواندن شاهنامه با این پادکست برایتان رفع شده. برای ارتباط و پرسش از آقای خادم لطفا در بخش کامنت پادکست شاهنامه خوانی در پادگیر مربوطه پیام بگذارید
سلام به استاد صافاریان گرامی و سلام به استاد خادم بزرگوار
من به تازگی شنیدن این پادکستها رو شروع کردهام و میخواستم از این طریق، اگر آقای دکتر خادم این صفحه را میبینند، از ایشان خالصانه تشکر کنم. چون به همت ایشان برای من و احتمالا بسیاری دیگر، تحقق رویایی فراهم شده که چندان دستیافتنی به نظر نمیرسید. خواندن شاهنامه از وقتی خودم را شناختم برای من آرزو بود، اما چندان آسان و شدنی به نظر نمی رسید. ایشان با روش مناسبی این کار بزرگ را به انجام و فرجام رساندهاند و امیدوارم من هم عمری داشته باشم (با توجه به شرایط کنونی) که شنیدنش را به پایان ببرم! هر روز صبح اولین کاری که با شوق و ذوق انجام میدهم، شنیدن یک پادکست و یادداشتبرداری است و تنها کار روزانه که حاضر نیستم از برنامه روزانهام حذف کنم، همینه! پس زنده باد ایران! زنده باد فردوسی بزرگ! و زنده و پاینده باشند استاد خادم و همه خادمان ادب و فرهنگ ایران!
سپاس از توجهتون و براتون آرزوی سلامتی داریم