خیلی دور، خیلی نزدیک
نمایشگاه امسال نیز به سنت سالهای اخیر در دو بخش مجازی و حضوری برگزار شد. مثل سالهای قبل، برخی از ناشران استخوان خرد کرده و باسابقه بخش خصوصی برای حمایت از کتابفروشی های محلی در نمایشگاه شرکت نکردند. عده ای هم فقط در بخش مجازی شرکت کردند و کتاب فروختند. در مجموع نمایشگاهی آرام و بی سروصدا و کم حاشیه از سر گذراندیم که تا حدودی ضعیفتر از سالهای قبل برگزار شد. میزان انتقادات نسبت به نحوه برگزاری، جانمایی ناشران و دخالت نهادهای موازی در ممیزی و نظارت بر کتابها و دیگر مسائل صنفی تا حدودی زیاد بود. در این گزارش سعی می کنیم به حال و هوای نمایشگاه بپردازیم و مشکلات آنرا مطرح کنیم. با امید اینکه سال آینده حداقل برخی از این مشکلات از بین رفته باشد! نمایشگاه امسال از یک نمایشگاه ایده ال خیلی فاصله داشت و بیشتر چیزی بود در حد همان همیشگی.
نمایشگاه امسال نیز به سنت سالهای اخیر در دو بخش مجازی و حضوری برگزار شد. مثل سالهای قبل، برخی از ناشران استخوان خرد کرده و باسابقه بخش خصوصی برای حمایت از کتابفروشی های محلی در نمایشگاه شرکت نکردند. عده ای هم فقط در بخش مجازی شرکت کردند و کتاب فروختند. در مجموع نمایشگاهی آرام و بی سروصدا و کم حاشیه از سر گذراندیم که تا حدودی ضعیفتر از سالهای قبل برگزار شد. میزان انتقادات نسبت به نحوه برگزاری، جانمایی ناشران و دخالت نهادهای موازی در ممیزی و نظارت بر کتابها و دیگر مسائل صنفی تا حدودی زیاد بود. در این گزارش سعی می کنیم به حال و هوای نمایشگاه بپردازیم و مشکلات آنرا مطرح کنیم. با امید اینکه سال آینده حداقل برخی از این مشکلات از بین رفته باشد! نمایشگاه امسال از یک نمایشگاه ایده ال خیلی فاصله داشت و بیشتر چیزی بود در حد همان همیشگی.
خیلی دور، خیلی نزدیک
گزارش و نقد و نظری بر نمایشگاه کتاب تهران (19 – 29 اردیبهشت 1403)
یکی از مشکلات اصلی عرصه فرهنگ در ایران این است که اگر خشت اول دیواری کج گذاشته شود دیگر تا ثریا همانطور کج و مج می رود! و هیچ دیارالبشری پیدا نمی شود که محض رضای خدا چیزی را درست یا لااقل اندکی بهتر کند… نمایشگاه سالانه کتاب تهران هم یکی از پدیده های فرهنگی است که هرساله مثل یک آیین آبا و اجدادی با همان مشکلات و ضعف ها و کاستی های همیشگی برگزار می شود و آب از آب تکان نمی خورد.
گزارش عملکرد مدیران وزارت ارشاد و خانه کتاب و نهاد کتابخانه ها و… پر می شود و ناشران هم تعدادی کتاب می فروشند و مخاطبان هم کتابها را با تخفیف می خرند و در صف امضای سلبریتی های نویسنده شرکت می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود و همه به خانه هایشان می روند تا سال بعد!
نمایشگاه امسال نیز به سنت سالهای اخیر در دو بخش مجازی و حضوری برگزار شد. مثل سالهای قبل، برخی از ناشران استخوان خرد کرده و باسابقه بخش خصوصی برای حمایت از کتابفروشی های محلی در نمایشگاه شرکت نکردند. عده ای هم فقط در بخش مجازی شرکت کردند و کتاب فروختند. در مجموع نمایشگاهی آرام و بی سروصدا و کم حاشیه از سر گذراندیم که تا حدودی ضعیفتر از سالهای قبل برگزار شد.
میزان انتقادات نسبت به نحوه برگزاری، جانمایی ناشران و دخالت نهادهای موازی در ممیزی و نظارت بر کتابها و دیگر مسائل صنفی تا حدودی زیاد بود. در این گزارش سعی می کنیم به حال و هوای نمایشگاه بپردازیم و مشکلات آنرا مطرح کنیم. با امید اینکه سال آینده حداقل برخی از این مشکلات از بین رفته باشد! نمایشگاه امسال از یک نمایشگاه ایده ال خیلی فاصله داشت و بیشتر چیزی بود در حد همان همیشگی.
حال و هوای نمایشگاه کتاب تهران
آنچه در نگاه کلی به نمایشگاه امسال بنظر آمد یکدست سازی فضای نمایشگاه و به حاشیه راندن ناشران بخش خصوصی است. ناشران همسو با نگاه ایدئولوژی حاکم بطور آشکارا تحویل گرفته شدند و جای بزرگتر و بهتر به آنها داده شد. اگر در دوره های قبلی این کار بصورت غیرمستقیم و زیرپوستی انجام می شد، در این دوره ظاهراً مسئولان نمایشگاه ابایی از رو بازی کردن نداشتند و به وضح دوستان خود را ارج و قرب بیشتری دادند.
چیدمان ناشران بطور کامل برمبنای الگوی الفبایی انجام نشده بود و نوعی بی سلیقگی و تبعیض در جانمایی ناشران دیده می شد. غرفه های دو نبش در جاهای خوب به خودی ها رسید و جاهای پرت و دور به ناشران کوچک و بزرگ بخش خصوصی. برخی از ناشران زبده و باسابقه بخش خصوصی به گوشه های پرت و بدون تهویه و مسیرهای بسته و با سقف کوتاه قرار داده شدند. منطقی است که انتظار داشته باشیم نمایشگاهی که با بودجه عمومی اداره می شود اصل بی طرفی را رعایت کند و شرایط برابر را بطور منصفانه برای همه ناشران فراهم نماید؛ نه فقط نورچشمی ها.
عدم وجود تقسیم بندی موضوعی ناشران هم یکی دیگر از مشکلات هرساله این نمایشگاه است. ناشران ادبی یا فلسفی یا هنری در کنار هم قرار نمی گیرند و مخاطب باید تمام نمایشگاه را بگردد تا یکی یکی ناشران مورد علاقه اش را پیدا کند. اتفاق دیگری که امسال برای اولین بار افتاد این بود که نهادهای دولتی را هم با ناشران مخلوط کردند. نهادهایی مانند خانه کتاب یا نهاد کتابخانه ها بطور پیوسته جلساتی داشتند با بلندگو و صدای بلند که مزاحمتی برای دیگر غرفه ها بود. در ساعاتی صدای مارش نظامی و پخش موسیقی فلسطینی از غرفه های سیاسی ازدحام صداها را بوجود آورده بود.
مساله دیگر موازی کاری وزارت ارشاد و نهادهای دیگر بود. کتابی از وزارت ارشاد مجوز گرفته است و بر روی پیشخوان غرفه ناشر قرار دارد. اما نهادی دیگر تشخیص می دهد که صلاح نیست کتاب فروخته شود! به این ترتیب کتاب باید از نمایشگاه جمع شود با اینکه بطور قانونی از ارشاد مجوز دارد. حراست کتاب یکی از پدیده های تازه بود که امسال برای اولین بار مشاهده کردیم. افراد سر غرفه ها می آمدند و بعضی کتابها را از پیشخوان ناشران برمی داشتند و می بردند برای بررسی! یعنی بررسی پس از ارشاد و با وجود داشتن مجوز. بعدهم در مواردی حکم به جمع کردن کتاب صادر می شد!
مساله دیگری که امسال به وضوح قابل رویت بود حضور کمرنگ اهل ادب و هنر بود. بسیاری از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و منتقدان و فعالان عرصه چاپ و نشر از نمایشگاه استقبال نکردند. برخی از نویسندگان فقط چند ساعتی در غرفه ناشران خود حضور یافتند و کتابهایشان را برای علاقمندان امضا کردند.
هدف این رویداد چیست؟ نمایشگاه یا فروشگاه؟
مهمترین مسأله ای که در مورد نمایشگاه کتاب به ذهن می آید این است که پس از سی و اندی برگزاری هنوز تکلیفش معلوم نیست. نمایشگاه های درجه یک کتاب در دنیا (مانند نمایشگاه فرانکفورت) رویدادی هستند برای نمایش و معرفی تازه های نشر و گردهمایی همه فعالان کتاب نه صرفاً فروش کتاب توسط ناشر! در یک نمایشگاه کتاب استاندارد ناشر و نویسنده و مترجم و ویراستار و کتابفروش و کارگزار کتاب و…
خلاصه همه دست اندرکاران صنعت چاپ و نشر با یکدیگر دیدار می کنند و قرارو مدارهایی برای همکاری های تازه می گذارند و حق نشر آثار را واگذار می کنند و… آیا در نمایشگاه کتاب تهران چنین اتفاقاتی می افتد؟ اگر در سالهای قبل این جنبه از نمایشگاه کتاب جدی بوده باید گفت در سالهای اخیر بسیار کمرنگ شده و نمایشگاه فعلی صرفاً فروشگاهی بزرگ به مدت ده روز است. آخرین دغدغه یک نمایشگاه صنفی باید فروش باشد نه اینکه تنها کارکردش همین باشد.
آیا این نمایشگاه بین المللی است؟
همیشه در عنوان نمایشگاه کتاب تهران کلمه «بین المللی» هم ذکر می شود. آیا واقعاً این نمایشگاه بین المللی است؟ در یک نمایشگاه بین المللی باید ناشران معتبر از کشورهای دیگر نیز حضور داشته باشند و به معرفی یا فروش کتابهای خود بپردازند. بخش ناشران خارجی امسال آنقدر کمرنگ بود که می شد تقریباً آنرا نادیده گرفت و نمایشگاه را داخلی فرض کرد. اگر مسئولان نمایشگاه می خواهند یک نمایشگاه بین المللی واقعی داشته باشند باید نمونه های موفق آن در همین کشورهای همسایه مانند ترکیه یا امارات متحده عربی را سرلوحه خود قرار دهند.
اتحادیه ناشران کجای کار است؟
ناشران به چه هدفی در این نمایشگاه شرکت می کنند؟ اگر بخواهیم اهداف عمومی ناشران را مدنظر قرار دهیم باید بگوییم ناشران به امید تامین نقدینگی برای یک سال در نمایشگاه شرکت می کنند. دیگر اینکه نمایشگاه فرصتی است برای آشنایی با نهادها و ارگان ها و اهل قلم و رسیدن به قراردادهای تازه. برگزاری جلسات تخصصی و بحث و بررسی مشکلات صنعت نشر و کمبود و گرانی کاغذ و عدم حمایت دولت از ناشران و معضل کتابهای قاچاق و… همه اینها می توانست محملی برای مطرح شدن داشته باشد. مهمترین صنف مرتبط با حوزه نشر کدامست؟ بله، اتحادیه ناشران.
چرا اتحادیه ناشران در سالهای اخیر نقش کمرنگی در مهمترین نمایشگاه صنفی خود دارد؟ یادمان هست در دوره هایی در دهه هشتاد برگزار نمایشگاه بطور کامل به اتحادیه ناشران سپرده شده بود. اتفاقاً این دوره ها از نظر برگزاری و ایجاد محیط تبادل نظر و گفتگوی فعالان عرصه کتاب جزو دوره های موفق و خاطره انگیز اهالی کتاب محسوب می شود.
برگزاری نمایشگاه کتاب فعلی برای ناشران چه سودی دارد؟
میدانیم که تمام هزینههای چاپ و پخش کتاب از ابتدا تا انتها با ناشر است و اکثراً هم نقدی پرداخت میشود؛ بهخصوص هزینهی کاغذ که مثل قیمت دلار در لحظه و بهروز است و به اصلیترین مشکل ناشران ما بدل شده است. معمولاً ناشران فقط حقالتألیف نویسنده و مترجم را طبق قرارداد چندین ماه پس از انتشار کتاب پرداخت میکنند که البته در برابر هزینههای فنی کتاب مبلغ زیادی نیست. در نظام فعلی پخش کتاب، ناشر باید چهل تا پنجاه درصد قیمت پشت جلد کتاب را به شرکت پخش کننده بدهد و تازه پول آن را شش، نه و گاهی دوازده ماه بعد بگیرد! پس اصلیترین مشکل ناشران ما مسئلهی نقدینگی است.
نمایشگاه کتاب تنها فرصت ناشر برای فروش بیواسطهی کالایش و هرچه سریعتر به نقدینگی رسیدن برای تسویهی بدهیها و احتمالاً برداشت سود سرمایهگذاری است. بسیاری از ناشران کوچک و بزرگ ما در طول سال منتظر ایام نمایشگاه هستند تا با فروش خوب این روزها کسری نقدینگی خود را جبران کنند. حتی اگر ناشر در نمایشگاه تخفیف سیچهل درصدی هم به خریداران بدهد باز هم برایش بهتر از این است که کتاب را به پخشکننده بدهد و یک چک چندماهه بگیرد. پس نمایشگاه از این نظر برای ناشران فایده دارد. دیگر چه؟ شاید فرصت تبلیغات و برندسازی و ارتباط بیواسطه با انبوه مخاطبان. دیگر چه؟ همین.
نمایشگاه برای ناشر چه ضرری دارد؟
وقتی علاقمندان کتاب در ایام نمایشگاه بیشتر کتابهایی را که نیاز دارند میخرند، در طول سال از کتابفروشیها کمتر خرید خواهند کرد، در نتیجه سفارش کتابفروشیها در طول سال به ناشران کمتر خواهد شد. این یعنی گردش مالی کمتر در طول سال برای کتابفروش و پخشکننده و ناشر. صنعت نشر باید در تمام مدت سال جریانی سیال و پویا و مداوم باشد تا دستاندرکاران بتوانند روی آن حساب کنند.
اینکه در چند سال اخیر بسیاری از ناشران برجستهی بخش خصوصی بهصورت اختیاری و بهنفع کتابفروشیها در نمایشگاه شرکت نکردهاند، نشاندهندهی این است که ناشرانی هم هستند که به بقای چرخه نشر و توزیع در کتابفروشی ها کمک می کنند و حاضرند از آوردهی نقدی ایام نمایشگاه بهنفع سلامت صنعت نشر بگذرند.
نمایشگاه برای کتابفروش چه سود و زیانی دارد؟
شاید تقریباً تنها قشری که هیچ سودی از نمایشگاه کتاب نمی برد کتابفروشان باشد . برگزاری نمایشگاه به شکل فعلی باعث می شود کتابفروشان بیشتر خریدارانی را که در طول سال باید داشته باشد بهیکباره از دست می دهند. بسیاری از کتابخوانان از شهرستان ها به تهران می آیند و برای استفاده از تخفیف ویژه نمایشگاه کل کتابهایی که در طول سال می خواهند را یکجا می خرند.
طبیعی است که چنین مخاطبی در طول سال نیاز چندانی به کتابفروشی های شهر خود پیدا نکند. کتابفروشی های محلی یکی پس از دیگری تعطیل و تبدیل به داروخانه و فست فود می شوند! ضمن اینکه زمان برگزاری نمایشگاه (اردیبهشت ماه) بدترین زمان ممکن است! بعد از رکود ایام عید و درست پیش از رکود تابستانی بازار کتاب .
در واقع برگزاری نمایشگاه در این زمان رکود تابستانی بازار کتاب را تشدید میکند. ضمن اینکه ناشران از اواخر سال قبل با عجله تلاش میکنند کتابها را به نمایشگاه برسانند (آن هم در تعطیلات طولانی عید نوروز و فروردین ماه) و کیفیت بسیاری از کتابها قربانی تعجیل در رسیدن به نمایشگاه میشود. در حالی که میشد با برگزاری نمایشگاه در پاییز (در مهر یا آبان، همزمان با هفتهی کتاب) در طول تابستان هم بازار کتاب را با عناوین تازه فعال نگه داشت.
پس این نمایشگاه به چه کار می آید؟
اگر بخواهیم از منظر علاقهمندان کتاب نگاه کنیم شاید بتوانیم بگوییم که صرفاً رویدادی فرهنگی برگزار میشود با محوریت کتاب و کتابخوانی. در دهههای گذشته تخفیف نمایشگاه کتاب به سی یا چهل درصد هم میرسید که برای دانشجویان و قشر فرهنگی عدد جذابی بود. اما امروز از یک طرف کتابها گران شدهاند و از طرف دیگر تخفیف نمایشگاه در نهایت 15 تا بیست و پنج درصد است. پس گزینهی تخفیف نمایشگاه هم چندان مزیتی محسوب نمیشود.
در گذشته نمایشگاه فرصتی بود برای دیدن همهی کتابهای ناشران و پیدا کردن کتابهای مهجور و در انبار مانده. امروز بهمدد سایتهای فروش کتاب، حتی کتابهای قدیمی و مهجور را هم میتوان در طول سال پیدا کرد و دیگر به شال و کلاه کردن و به نمایشگاه رسیدن نیازی نیست.
بهنظر میرسد تنها برندهی قطعی برگزاری نمایشگاه کتاب بهصورت فعلی دولت باشد که ویترینی فرهنگی میچیند تا گزارشها و بیلانهای کاری وزارت ارشاد و خانهی کتاب و دیگر نهادهای مرتبط در پایان سال حرفی برای گفتن داشته باشند. ناشران کوچک تهرانی و دیگر شهرها هم که در طول سال کمتر فرصت عرضاندام دارند و کتابهایشان در شبکهی توزیع جایی ندارد، فرصتی چندروزه برای دیده شدن پیدا میکنند.
مخلص کلام اینکه نمایشگاه کتاب به شکل فعلی هم یکی دیگر از کلافهای سردرگم فرهنگ و اجتماع ماست که مال امروز و دیروز نیست و سالهاست که ادامه دارد. اگر ارادهای برای اصلاح رویههای نادرست باشد باید اول سر کلاف را پیدا کند و یکییکی گرههای کور را باز کند و … .
نمایشگاه