خوب زیستن از طریق بی خیالی
یکی از جنبههای تناقضآمیز و طنزآلود زندگی انسان معاصر این است که همه توسعه و پیشرفت آن در سلطه بر جهان خارج است و در بهبود نفس و جهان درون ناموفق بوده است. امروزه بهرغم رفاه نسبی و وسعت امکانات، هرچه پیشتر میرویم اضطراب و افسردگی و انواع دیگر اختلالات و ناکارآمدیها بیشتر میشود. گویا انسان موفق در فهم و اداره جهان همچنان با فهم و هدایت خویشتن مشکل دارد. نکته اصلی و اساسی مطرحشده در هنر ظریف بیخیالی، اهمیت ندادن و بیخیال بودن نسبت به مسائل و موضوعاتی هست که تأثیر مهمی در زندگی ما ندارند و برای داشتن زندگی خوب باید توجهی به آنها نکنیم.
هنر ظریف بیخیالی
نویسنده: مارک منسون
مترجم: نازنین نیکوسرشت
ناشر: انتشارات معیار علم
سال چاپ: ۱۳۹۸تعداد صفحات: ۲۲۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۲۴۷۶۹۶
یکی از جنبههای تناقضآمیز و طنزآلود زندگی انسان معاصر این است که همه توسعه و پیشرفت آن در سلطه بر جهان خارج است و در بهبود نفس و جهان درون ناموفق بوده است. امروزه بهرغم رفاه نسبی و وسعت امکانات، هرچه پیشتر میرویم اضطراب و افسردگی و انواع دیگر اختلالات و ناکارآمدیها بیشتر میشود. گویا انسان موفق در فهم و اداره جهان همچنان با فهم و هدایت خویشتن مشکل دارد. نکته اصلی و اساسی مطرحشده در هنر ظریف بیخیالی، اهمیت ندادن و بیخیال بودن نسبت به مسائل و موضوعاتی هست که تأثیر مهمی در زندگی ما ندارند و برای داشتن زندگی خوب باید توجهی به آنها نکنیم.
هنر ظریف بیخیالی
نویسنده: مارک منسون
مترجم: نازنین نیکوسرشت
ناشر: انتشارات معیار علم
سال چاپ: ۱۳۹۸تعداد صفحات: ۲۲۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۲۴۷۶۹۶
مارک منسون نویسنده و وبلاگنویس آمریکایی متولد 1984 و فارغ التحصیل دانشگاه ماساچوست است. منسون کار خود را با وبلاگی درباره توصیههای همسریابی در سال 2008 آغاز کرد و در سال 2010 وبلاگ جدیدی در رابطه با مشاورههای عمومی زندگی برای مردان راهاندازی کرد. وی سه کتاب تألیف کرده است. اولین کتاب او مدلها: جذب زنان از طریق صداقت، در سال 2011 به چاپ رسید. دومین کتاب او یعنی هنر ظریف بیخیالی؛ رویکردی نامتعارف به خوب زیستن بر اساس مقالهای منتشرشده با همین نام در وبلاگش نوشته شده است. (درمورد ترجمه نام این کتاب میتوانید این مقاله را بخوانید)
کتاب هنر ظریف بیخیالی… در سال 2016 منتشر شد و در نخستین هفته در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز قرار گرفت و در مدت کوتاهی به رتبه اول این لیست رسید و تا ماه مه سال 2020 بیش از 12 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. کتاب سوم منسون، همهچیز بهفنا رفته است، کتابی در مورد امید است که در سال 2019 منتشرشده است. (برای بیشتر دانستن درمورد این کتاب اینجا را کلیک کنید) فلسفه منسون به طور خلاصه این است: زندگی سخت است، شما خاص نیستید، خوشبختی یک هدف توخالی است و بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که واقعاً بر ارزشمند بودن تمرکز کردهاید!
فلسفه را افلاطون مشق مرگ دانسته است و نیچه هنر زندگی. فلسفه از رهگذر معنا بخشیدن به مرگی که از قرار معلوم هر ارزش و هر معنایی در مواجهه با آن بیهوده و بیربط به نظر میرسد، کوشیده است به شیوه خودش زندگی را از بیمعنایی نجات دهد. شیوه فلسفه برای غلبه بر مرگ همانا «خوب زیستن» است: بهترین تمرین خوب مردن خوب زیستن است. زیرا به قول آن فیلسوف نامی، فقط کسی که بههنگام زیسته باشد، میتواند بههنگام بمیرد و بیحسرت از دنیا برود. اگر فلسفه را نوعی راه و رسم بدانیم، آنگاه یکی از کارهای لازم این خواهد بود که فلسفه را از فعالیتی صرفاً دانشگاهی به فعالیتی روزمره تبدیل کنیم؛ فلسفه عملی را از حاشیه به متن بیاوریم و بهقول لویناس از وجود حرکت کنیم، به سوی انسانی که گوشت و خون دارد؛ انسانی که هبوط کرده، به آسمان نرفته، بلکه به زمین آمده. با تمام پیامدهای این وضع: من انسانام. پس هیچ چیز انسانی با من بیگانه نیست.
پس اگر دغدغه نهایی فلسفه، خوب زیستن است، دلیلی ندارد خوب زیستن تنها در چارچوب فلسفه و یا روانشناسی تعریف شود. تکاپو برای خوب زیستن مهمتر از آن است که فقط به فیلسوفان یا روانشناسان سپرده شود: کتابهای مقدس حکمتهای فراوانی در اینباره دارند، کما اینکه هنر و ادبیات منابعی بیبدیل برای درسهای زندگیاند. برای خوب زیستن باید از نیروی حکمت و خردمندی مدد بگیریم، حکمتی که نه مرز میان رشتهها را میشناسد، نه مرز میان سرزمینها را، نه مرز میان فرهنگها را.
حال سؤال مهم این است، خوب زیستن چیست؟ و چونه میتوان در مسیر آن قدم برداشت؟ این سؤال مهم و بزرگی است که دربارهاش بسیار نوشتهاند. اما خوب است بدفهمی محتملی در این مورد رفع شود: خوب زیستن چنانچه در این کتاب مدنظر است، به معنای زندگی در رفاه و آسایش و «زیستن در عیش، مردن در خوشی» نیست. خوب زیستن خیلی وقتها با درد و رنجی اجتنابناپذیر همراه است. مراد از خوب زیستن، در یک جمله، نه لزوماً زندگی شاد و همراه با کامیابی، بلکه زیستنی افزون بر گشایش و رهایشی که به همراه دارد و در کنار ارزشمندیاش، به معنای پذیرفتن محدودیت، ترس و شکست، و درد و رنج نیز هست.
یکی از جنبههای تناقضآمیز و طنزآلود زندگی انسان معاصر این است که همه توسعه و پیشرفت آن در سلطه بر جهان خارج است و در بهبود نفس و جهان درون ناموفق بوده است. امروزه بهرغم رفاه نسبی و وسعت امکانات، هرچه پیشتر میرویم اضطراب و افسردگی و انواع دیگر اختلالات و ناکارآمدیها بیشتر میشود. گویا انسان موفق در فهم و اداره جهان همچنان با فهم و هدایت خویشتن مشکل دارد. چنین وضعی به معنای آن است که باطن زندگی، به رغم ظاهر آن آباد نشده است. این نه فقط مسئلهای نظری بلکه همچنین مشکلی عملی است؛ فقط دانستنی نیست، زیستنی هم هست.
نکته اصلی و اساسی مطرحشده در این کتاب، هنر اهمیت ندادن و بیخیال بودن نسبت به مسائل و موضوعاتی هست که تأثیر مهمی در زندگی ما ندارند و برای داشتن زندگی خوب باید توجهی به آنها نکنیم. کتاب هنر بیخیالی شامل 9 فصل است در بابهای تلاش نکردن، شادکامی خودش یک مشکل است، شما خاص نیستید، ارزش رنج، شما دائماً دارید انتخاب میکنید، درباره همهچیز اشتباه میکنید (من هم همینطور)، راه پیشرفت از شکست میگذرد، اهمیت نه گفتن، و بعد میمیرید. ما در زندگی به افراد و موضوعات زیادی اهمیت میدهیم. همچنین افراد و موضوعات زیادی هم هستند که به آنها اهمیت نمیدهیم. آن چیزهایی که به آنها اهمیت نمیدهیم به وجود آورنده تفاوتهای ما با دیگران در زندگی هستند. تمرکز بر چیزهای مثبت تنها این کارکرد را دارد که بارها به ما یادآوری میکند که ما چگونه نیستیم، چه کمبودهایی داریم و چه چیزهایی میبایست بودیم که نتوانستهایم باشیم.
از آنجایی که چنین مسائل و مشکلاتی گریبانگیر انسان معاصر ایرانی نیز هست و بهرغم اهمیت بسیار، نظام آموزشی رسمی و غیررسمی ما اعتنای چندانی به موضوعاتی از این دست ندارد و هیچجا به ما یاد نمیدهند که چه ارزشهایی داشته باشیم، اهدافمان را چگونه انتخاب کنیم و چگونه با زندگی کنار بیاییم. مجموعه «هنر خوب زیستن» انتشارات کرگدن که کتاب هنر ظریف بیخیالی هم بخشی از این مجموعه است در پی طرح چنین سوالاتی است. این مجموعه دعوتی است به فلسفه عملی، پرورش و ارتقای هوش عاطفی، انعطافپذیری روانی و زندگی همراه با حضور و تأمل.