سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

حرف‌هایی که باید به پدرم می‌زدم

حرف‌هایی که باید به پدرم می‌زدم


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

شغل پدر شخصی‌ترین اثر شالاندون است. کتابی که او در آن شهامت به خرج داده و قصه‌ی کودکی و پدر خودش را افشا می‌کند. داستان از زبان امیل شصت و چندساله‌ای روایت می‌شود که در مراسم سرد و بی‌روح خاک‌سپاری پدرش حاضر شده و قصه‌اش را در پس‌زمینه‌ای تاریخی و سیاسی تعریف می‌کند. شالاندون در «بازگشت به کیلی‌بگز» و «افسانه‌ی پدران ما» نیز به مسأله‌ی پدر پرداخته است.

شغل پدر

نویسنده: سرژ شالاندون

مترجم: مهستی بحرینی

ناشر: نیلوفر

تعداد صفحات: ۲۸۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۳۳۰

شغل پدر شخصی‌ترین اثر شالاندون است. کتابی که او در آن شهامت به خرج داده و قصه‌ی کودکی و پدر خودش را افشا می‌کند. داستان از زبان امیل شصت و چندساله‌ای روایت می‌شود که در مراسم سرد و بی‌روح خاک‌سپاری پدرش حاضر شده و قصه‌اش را در پس‌زمینه‌ای تاریخی و سیاسی تعریف می‌کند. شالاندون در «بازگشت به کیلی‌بگز» و «افسانه‌ی پدران ما» نیز به مسأله‌ی پدر پرداخته است.

شغل پدر

نویسنده: سرژ شالاندون

مترجم: مهستی بحرینی

ناشر: نیلوفر

تعداد صفحات: ۲۸۰

شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۷۳۳۰

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

حرف‌هایی که باید به پدرم می‌زدم

 

 

کتاب «حرف‌هایی که باید به پدرم می‌زدم»، می‌گوید؛ شغل پدر هرکسی شاید از مهم‌ترین و مؤثرترین فاکتورهای زندگی‌اش باشد. چیزی که حتماً در مدرسه از تو می‌پرسیدند و با ارجاع به جواب همین سوال بود که می‌توانستند تیپ و قیافه‌ات را بسنجند و بسیاری از رفتارهایت را تحلیل و قضاوت کنند. شالاندون هم در رمانش به همین مسأله پرداخته است.

رمانی که روایت رنج‌های پسرکی فرانسوی است با پدری که شغلش معلوم نیست یا شغل‌های مختلفی دارد و ما در طول خواندن کتاب، نمی‌فهمیم او دقیقاً چه می‌کند. در فرم‌های مدرسه پسر می‌نویسد که پدرش شغلی ندارد. هیچکس به خانه‌ی آن‌ها نمی‌آید و پدر با شخصیت‌هایی خیالی است که ارتباط دارد، سایه‌هایی که«امیل» فقط از پدرش درباره‌شان شنیده است.

 

سرژ شالاندون، در سال ۱۹۵۲ در تونس متولد شد. کودکی خود را در شهر لیون فرانسه گذراند و از سال ۱۹۷۳ به عنوان خبرنگار برای روزنامه‌ی لیبراسیون کار کرد و با گزارش‌هایش از شمال ایرلند معروف شد. نوشته‌هایی که دستمایه‌ی نوشتن رمان بازگشت به کیلی‌بگز شدند.

او اولین رمانش را به نام «بونزی کوچک» در سال ۲۰۰۵ نوشت. جوایز و موفقیت‌های کتاب او را در مسیری ادبی انداخت و به رمان«درباره‌ی یک قول» انجامید. همزمان با نوشتن فیلمنامه‌ی سریال فرانسوی «خبرنگاران» در سال ۲۰۰۸ رمان«خائن من» را شروع کرد، یک سال بعد«افسانه‌ی پدران ما» و در سال ۲۰۱۱، «بازگشت به کیلی‌بگز»؛ برنده‌ی جایزه‌ی ادبی ۲۰۱۱ آکادمی فرانسه، چاپ شدند، (هر دو کتاب را نشر آگاه با ترجمه‌ی خوب مرتضی کلانتریان به فارسی برگردانده)

دو سال بعد رمان «دیوار چهارم» و در سال ۲۰۱۵ به بازار آمد که جایزه‌ی Prix Du Style را گرفت که هر سال به نویسنده‌ای زنده اهدا می‌شود برای اثری که در فرم و سبک کیفیت بالایی داشته باشد.

 

شغل پدر درباره‌ی رابطه‌ی یک پدر و پسر است با پس‌زمینه‌ای تاریخی و سیاسی. داستان در فرانسه و با تأکید بر بحران الجزایر و تصمیم ژنرال دوگل درباره‌ی خودمختاری این کشور در دهه‌ی شصت می‌گذرد. امیلِ دوازده ساله، دانش‌آموزی است با هوش معمولی که با پدرش؛ فردی مرموز و خشن و مادرش؛ زنی مطیع و ترسو زندگی می‌کند.

پدری که هم‌زمان که پسر را مورد خشونت قرار داده در نظر او یک قهرمان است؛ چترباز و فوتبالیستی ملی، تشکیل‌دهنده‌ی یک گروه موسیقی معروف(گروهی که باعث شهرت ادیت پیاف شد)، یک قهرمان جودو، مشاور مخصوص ژنرال دوگل، جاسوس سازمان سیا و عضو QASسازمان ارتش سری؛ که با ایجاد وحشت در میان فرانسویان، قصد داشتند باعث تغییر تصمیم دولت در مورد اعطای استقلال به الجزایر شوند..

 

داستان را امیل شصت و چندساله‌ای روایت می‌کند که در مراسم سرد و بی‌روح خاک‌سپاری پدرش حاضر شده. مسأله شدنِ«پدر» در آثار شالاندون معنی‌دار است. شالاندون خود پدری داشت که پارانوئید بود و با دیوانگی‌هایش، دوران کودکی او و برادرش را به سال‌هایی سیاه بدل کرده بود. از این جهت شغل پدر نوعی خودنگاری((Auto fiction هم هست.

و حداقل در سه اثری که از نویسنده به فارسی ترجمه شده، پدران، رفتارها و زندگی‌هایشان، محور اصلی داستان‌ها هستند. هرچند که شالاندون این کتاب را بر زندگی‌اش منطبق نمی‌داند، اما می‌پذیرد که در آن بخشی از کودکی خودش را ساخته. کودکی که درست مثل امیل حرفه‌ی پدرش را نمی‌دانسته و زندانی جنون پدرش بوده است.

 

در هر سه رمان «بازگشت به کیلی‌بگز»، «افسانه‌ی پدران ما» و «شغل پدر»، با پدرانی طرفیم که می‌خواهند قهرمان باشند یا لااقل قهرمان جلوه کنند. راوی بازگشت به کیلی‌بگز مبارزی ایرلندی با پدری جمهوری‌خواه است که در آرزوی استقلال ایرلند می‌میرد. پدری خشن که راوی به رغم همه‌ی کتک‌هایش، نسبت به او احساس غرور می‌کند. یا پدرِ افسانه‌ی پدران ما که عمری ژست قهرمان جنگ را گرفته.

 

 


حرف‌هایی که باید به پدرم می‌زدم سرژ شالاندون

 

 

این قضیه در شغل پدر به اوج خودش می‌رسد. در اینجا ما با فردی پارانوئید طرفیم که میل به قهرمان بودن، او را زندانی وهم و خیالات خود کرده و هم‌‌زمان پسر و همسرش را هم رنج می‌دهد.

خانه‌ای که رسماً را به یک ایالت خودمختار با قوانینی شخصی بدل شده و یک زندان کوچک‌تر هم دارد برای تنبیه پسرک؛ جایی شبیه کشو یا کمد که در هر نیمه شب پدر درش را باز می‌کند تا به«شورشی»کوچکش که حالا خوابش برده آموزش‌های نظامی بدهد.

او که کشیش هم هست اعترافات پسر را می‌شنود و با شلاقی که خودش ساخته، پسر را مجازات هم می‌کند. در لباس پزشک فرو می‌رود و برای بیماری آسم امیل روش‌های درمانی خودش را به کار می‌بندد.

 

از طرف دیگر پدر فاشیستی دست‌راستی و نژادپرست است که درآمدی هم ندارد. خانواده را مادر می‌گرداند که مدام مورد تحقیر و خشم پدر است. زنی تسخیر شده که از سیاست سر درنمی‌آورد و در یک شرکت حمل‌و‌نقل کار می‌کند. پسر اما ملغمه‌ای است از ترس، عشق، شیفتگی، دلسوزی و بعدتر نفرت. احساسی که اوج آن را در داستان هفت‌تیر کشیدن امیل به روی پدرش می‌بینیم (طرح روی جلد کتاب).

او ضعیف نیست اما نمی‌جنگد، انتقام نمی‌گیرد و میلی به امحای پدرش ندارد. در کودکی، تمام دستورات و قصه‌های او را جدی گرفته و در پایان کتاب و درحالی که واقعیت را می‌داند، از هرگونه احساس قضاوت یا محاکمه کردنی خالی است همان‌طور که در قسمت‌های پایانی داستان می‌گوید:«آن روز که در بزرگسالی پیش پدرم برگشته بودم، دانستم که او نتوانسته بر من غلبه کند.

کینه و نفرت، روحم را نابود نکرده بود… آماده‌ی زندگی بودم.»(ص۲۵۲)  هرچند در همان سال‌های کودکی، امیل یک بار مثلِ پدرش شدن را امتحان کرده و نتیجه‌ی ناخوشایندی هم به بار آورده اما حالا بین تخریب‌گر بودنِ پدر و شغلی که او در بزرگسالی برگزیده، رابطه‌ای ظریف است؛ امیل تابلوهای قدیمی نقاشی را ترمیم می‌کند. خرابی‌ها را تعمیر کرده و زیبایی را بهشان برمی‌گرداند.

 

شالاندون نویسنده‌ای است که به گره‌گشایی‌های ناگهانی و غافلگیر‌ کردن خواننده‌اش علاقه دارد. در پایان این داستان، به خصوص، این شالاندونِ گزارشگر و حقیقت‌یاب است که بر شالاندون رمان‌نویس غلبه می‌کند. نویسنده به ناگهان تمام حقیقت را صاف و پوست‌کنده در پیش چشم مخاطب می‌گذارد و شاید کمی او را دلزده می‌کند.

فارغ از پایان‌بندی کتاب اما با اثری جذاب، گیرا و چند لایه طرفیم که از وقایع تاریخی روایتی شخصی و خانوادگی ارائه کرده است: جنگ جهانی دوم، ترور کندی، استقلال الجزایر، جنگ سرد، به وجود آمدن یورو و…

 

شغل پدر شخصی‌ترین اثر شالاندون است. کتابی که او در آن شهامت به خرج داده و قصه‌ی کودکی و پدر خودش را افشا می‌کند:«بله، من پدرم را در شش رمان قبلی پنهان کرده بودم. او پدر خشن “لوپولین” در افسانه‌ی پدران ما بود.

اما من در این رمان است که آخرین حرف‌هایم را به پدرم زده‌ام.کتابی که نمی‌توانست در زمان حیات پدرم نوشته شود. زمانی که در مقابل تابوتش ایستاده بودم، می‌دانستم که حالا وقتش رسیده که آن را بنویسم.»

 

 

 

  این مقاله را ۱۶۶ نفر پسندیده اند

2 دیدگاه در “حرف‌هایی که باید به پدرم می‌زدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *