سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

صد صفحه کابوس جنگ

صد صفحه کابوس جنگ


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

کتاب «جنگ» تمام مختصات سبک سلینی را دارد: راوی اول شخص، ضد پیرنگ، زبان آرگو و فضای گروتسک. بی‌نهایت تلخ و هم‌زمان خنده‌دار. فردینانِ‌اش هم مثل همه‌ی فردینان‌های دیگر سلین خودآگاه است. پشت جلد كتاب نوشته شده است: برخی منتقدان معتقدند كه اين رمان از ديگر شاهكار سلين يعنی «سفر به انتهای شب» نيز بزرگ‌تر است. ممکن بود اگر سلين دست‌نوشته‌های «جنگ» را گم نمی‌کرد و از سر صبر آن‌ها را بازنويسی می‌كرد، می‌توانست رمانی سترگ‌تر از «سفر…» بنويسد؛ اما «جنگ» چنان كه هست، رمانی تمام‌عیار نیست، چهل تكه‌ای است، گیرم از حریر و دیبا، و حقیقتاً از حریر و دیبا.

جنگ

نویسنده: لویی فردینان سلین

مترجم: زهرا خانلو

ناشر: نشر نو

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۸۸

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۴۳۳۹

کتاب «جنگ» تمام مختصات سبک سلینی را دارد: راوی اول شخص، ضد پیرنگ، زبان آرگو و فضای گروتسک. بی‌نهایت تلخ و هم‌زمان خنده‌دار. فردینانِ‌اش هم مثل همه‌ی فردینان‌های دیگر سلین خودآگاه است. پشت جلد كتاب نوشته شده است: برخی منتقدان معتقدند كه اين رمان از ديگر شاهكار سلين يعنی «سفر به انتهای شب» نيز بزرگ‌تر است. ممکن بود اگر سلين دست‌نوشته‌های «جنگ» را گم نمی‌کرد و از سر صبر آن‌ها را بازنويسی می‌كرد، می‌توانست رمانی سترگ‌تر از «سفر…» بنويسد؛ اما «جنگ» چنان كه هست، رمانی تمام‌عیار نیست، چهل تكه‌ای است، گیرم از حریر و دیبا، و حقیقتاً از حریر و دیبا.

جنگ

نویسنده: لویی فردینان سلین

مترجم: زهرا خانلو

ناشر: نشر نو

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۸۸

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۴۳۳۹

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

«هزار صفحه كابوس در من انباشته شده؛ كابوس جنگ كه سرم را اشغال كرده است.»

 

اين جمله را سلين در يكي از نامه‌هايش نوشته است؛ وقتی كه داشت اولين رمانش، يعني «سفر به انتهای شب» را می‌نوشت. البته «سفر…» هم با جنگ شروع می‌شود، اما فقط سی چهل صفحه‌ی اولش درباره‌ی جنگ است. فارسیِ رمان جنگ هم بدون مقدمه و ضمايمش صد صفحه‌ی رقعی بيشتر نيست. تازه، همين صد صفحه هم بيشتر از اين‌كه سرباز و ژنرال داشته باشد پاانداز و روسپی دارد.

 سال 2021 سه دست‌نوشته از سلين پيدا شد. اولينِ اين دست‌نوشته‌ها را انتشارات گاليمار تحت‌عنوان «جنگ» منتشر كرد. دو تای ديگر هنوز منتشر نشده‌اند.

  كتاب چيزی است بين خاطره‌نويسی و رمان و هذيان.

هنوز طرح است؛ رمان نشده است. خواندن «جنگ» سخت است، بيش از هر چيز به اين خاطر كه پيش‌نويس يک رمان است: جملات ناقص؛ گنگ و رها شده دارد، بعضی از صحنه‌ها به‌وضوح شتاب‌زده نوشته شده‌اند و بعضی صحنه‌ها نيمه‌كاره رها شده‌اند. دليل ديگری كه خواندن «جنگ» را دشوار می‌كند اين است كه گاهی مرزی ميان آن‌چه در سر راوی – فردينان – می‌گذرد و آن‌چه در جهان بيرون در حال رخ دادن است وجود ندارد؛ تركشی به سر راوی اصابت کرده است و بخشی از «جنگ» در سر راوی در حال رخ دادن است: «من جنگ را در سرم به دام انداخته‌ام. جنگ در سرم زندانی شده.» (ص23)

 

ماجرای کتاب در #جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد. رمان از جایی شروع می‌شود كه فردينان به هوش می‌آيد و درمی‌یابد همه‌ی هم‌رزمانش كشته شده‌اند و او تنها بازمانده‌ است. به‌سختی از جا بلند می‌شود و به راه می‌افتد. در راه با سربازی انگليسی همراه می‌شود.

در بيمارستانی بستری می‌شود، بيمارستان بمباران می‌شود. او را به بيمارستانی ديگر در شهری به نام «پترودوسولاريس» منتقل می‌كنند. تحت نظارت و توجهات ويژه‌ی پرستاری به نام «لسپيناس» حالش رفته‌رفته بهتر می‌شود، پدر و مادرش به ديدنش می‌آيند و كم‌كم سر و كله‌ی بِبِر- (كه سلين كمی بعد اسمش را به كاسكاد تغيير می‌دهد) و زنش – آنژل – پيدا می‌شود.

كاسكاد به پای خودش شليک كرده است تا از حضور در جنگ معاف شود و حالا براي آنژل پااندازی می‌كند. او كمی بعد به جرم خودزنی تيرباران می‌شود. آنژل به فردينان پيشنهاد همكاری می‌دهد، اما فردينان حتی پاانداز خوبی هم نيست. آنژل با مرد انگليسی ثروتمندی به نام پورسل آشنا می‌شود و كمی بعد، او و پورسل و فردینان سوار كشتی راهی انگليس مي‌شوند.

   معدود صفحاتی از كتاب هست كه در آن خبری از خون، لجن، امعا و احشا و كثافات و كثافت‌كاری نباشد. يكيش وقتی است كه فردينان و كاسكاد فارغ از هياهوی جهان می‌نشينند به ماهيگيری و يكيش هم وقتی كه دارند خاک فرانسه را به مقصد انگليس ترک می‌كنند و قرار است سوار كشتی شوند و راوی، بندر و كشتی‌ها را توصيف می‌کند. اگر یک چيز باشد كه سلين از آن‌ها نفرت نداشته باشد؛ كشتی‌ها هستند. سلين عاشق كشتی است و آن‌ها را جوری توصيف می‌كند كه يک نويسنده‌ی رمانتيک معشوقش را.

 

دست‌نوشته‌های سلین

   

 

آن‌ها كه رمان‌های ديگر سلين را خوانده‌اند می‌دانند كه فردينان ميانه‌ی خوبی با پدر و مادرش ندارد. دليلش هم اين نيست كه آن‌ها آدم‌های رذلی هستند، اتفاقاً خيلی هم رقت‌انگيز و ترحم‌برانگيزند: «پدرم نگران بود كه نكند مادرم جلوی مردم سكندری بخورد. مادرم از بس پله‌ها را بالا پايين كرده بود می‌لنگيد.؛ راه‌آهن و سنگفرش‌های شهر هم كه جای خودش را داشت. اخم پدرم تو هم رفته بود از فكر لِنگ استخوانی و مايه‌ی ننگ او.» (ص94)

   فردينانِ «جنگ» حتی از فردينان «مرگ قسطی» هم نسبت به والدینش بی‌رحم‌تر است و در يک جمله تكليفش را با آن‌ها روشن می‌کند: «ديگر دم نزدم. هيچ‌وقت چيزی به نفرت‌انگيزی پدر و مادرم نه ديده‌ام و نه شنيده‌ام. خودم را زدم به خواب. گريه زاری كنان رفتند طرف ايستگاه». (ص 48)

  البته بعيد است يک خواننده‌ی سليم‌النفس و روشن‌روان با فردينان هم‌رای باشد: والدين فردينان جزو معدود افرادی هستند كه در جهانِ سلين از فساد و تباهی دورند. معلوم نیست چه کینه‌ای است که فردینانِ سلین از پدر و مادرش دارد؛ در نامه‌هایی که از سلین به جا مانده است به‌نظر نمی‌رسد مشکل عمده‌ای با آن‌ها داشته باشد. حتی باید گفت رابطه‌ای مهرآمیز با آن‌ها داشته است.

تمام شخصیت‌های عمده‌ی رمان‌های سلین مابه‌ازاهایی در زندگی واقعی‌اش داشتند؛ اما به‌نظر می‌رسد سلین آن‌ها را هر جور که خودش صلاح دانسته است به تصویر کشیده است؛ نه آن‌جور که واقعاً بوده‌اند.        

  رمان جنگ سه‌نقطه‌های معروف سلين را هم ندارد، يا به اندازه‌ی دیگر رمان‌هایش ندارد. «سلين‌باز»ها می‌دانند كه او با اين سه نقطه‌ها چه كارستانی می‌كند؛ بخشی از بار فضاسازی، شخصيت‌پردازی و بخشی از فضای گروتسکِ رمان‌های سلين را همين سه‌نقطه‌ها بر دوش می‌کشند. (شنيده‌هايی حاكی از آن است كه گاه توصيه می‌شود از سه نقطه‌ها كمتر استفاده شود تا شائبه‌ی مميزی و سانسور برای خواننده به‌وجود نيايد.) در تصاويری كه در بخش «ضميمه‌ها»ی كتاب جنگ از دست‌نوشته‌های سلين چاپ شده است هم سه‌نقطه‌‌های زیادی وجود ندارد.

 

  خواندن کتاب را به همه‌ی علاقه‌مندان به سلین و همه‌ی بیزاران از جنگ پیشنهاد می‌کنم؛ کتاب جنگ تمام مختصات سبک سلینی را دارد: راوی اول شخص، ضد پیرنگ، زبان آرگو و فضای گروتسک. بی‌نهایت تلخ و هم‌زمان خنده‌دار. فردینانِ‌اش هم مثل همه‌ی فردینان‌های دیگر سلین خودآگاه است. پشت جلد كتاب نوشته شده است: برخی منتقدان معتقدند كه اين رمان از ديگر شاهكار سلين يعنی «سفر به انتهای شب» نيز بزرگ‌تر است.

  من نمی‌دانم اين‌ها چگونه منتقدانی هستند و رای‌شان تا چه درجه اهميت دارد و بر چه مبنايی چنين حكمی داده‌اند؛ ممکن بود اگر سلين دست‌نوشته‌های «جنگ» را گم نمی‌کرد و از سر صبر آن‌ها را بازنويسی می‌كرد، می‌توانست رمانی سترگ‌تر از «سفر…» بنويسد؛ اما «جنگ» چنان كه هست، رمانی تمام‌عیار نیست، چهل تكه‌ای است، گیرم از حریر و دیبا، و حقیقتاً از حریر و دیبا.

 

 

  این مقاله را ۴۰ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *