سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

جنگ تن به تن با مرگ

جنگ تن به تن با مرگ


تاکنون 10 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

چه جوری تا همیشه زنده باشی حس و حال عجیب و غریبی دارد. حسی که توصیفش سخت است. پر از فراز و نشیب است و مدام به آدم شوک وارد می‌شود، شوک‌های بزرگ. مخصوصا وقتی نصفه شب باشد و  با نور کم، مشغول خواندن باشی. وقتی برای اولین بار کتاب را می‌خواندم، در داستان غرق شدم و همه چیز را فراموش کردم، انگار روی زمین نبودم و حافظه‌ام را برای مدتی از دست داده بودم.

چه جوری تا همیشه زنده باشی

نویسنده: سالی نیکولز

مترجم: الهه مرادی و میلاد بابانژاد

رده بندی سنی کتاب: 12+

ناشر: پیدایش

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۲۵۱

چه جوری تا همیشه زنده باشی حس و حال عجیب و غریبی دارد. حسی که توصیفش سخت است. پر از فراز و نشیب است و مدام به آدم شوک وارد می‌شود، شوک‌های بزرگ. مخصوصا وقتی نصفه شب باشد و  با نور کم، مشغول خواندن باشی. وقتی برای اولین بار کتاب را می‌خواندم، در داستان غرق شدم و همه چیز را فراموش کردم، انگار روی زمین نبودم و حافظه‌ام را برای مدتی از دست داده بودم.

چه جوری تا همیشه زنده باشی

نویسنده: سالی نیکولز

مترجم: الهه مرادی و میلاد بابانژاد

رده بندی سنی کتاب: 12+

ناشر: پیدایش

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۲۵۱

 


تاکنون 10 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

چه جوری تا همیشه زنده باشی، از آن دست کتاب‌هایی است که سن و سال نمی‌شناسد. چه نوجوان باشی و چه جوان و چه پیر، همان اول جذب کتاب می‌شوی. بعضی از کتاب‌ها از صفحه‌ی اول شکوفا می‌شوند و اوج می‌گیرند. بی‌رودربایستی بگویم از اول تا آخر داستان این کتاب، در اوج سیر می‌کند. کتاب چه جوری تا همیشه زنده باشی برایم مثل علامت سوال است. پر از سوال‌هایی است که به نظرم، ذهن همه درگیرشان است و دل‌شان می‌خواهد جواب‌شان را بدانند. اما انگار این سوال‌ها، سوال‌هایی هستند که کسی جواب‌شان را نمی‌داند:

 

چرا آدم‌ها می‌میرند یا اصلاً بعد مرگ کجا می‌روند؟

آیا کسانی که می‌میرند، می‌فهمند که مرده‌اند؟

شاید بفهمند، شاید هم نه. ممکن است نوری سفید ببینند یا به روی صحنه‌ی زندگی‌شان، پرده‌ای مثل پرده‌ی سینما کشیده شود و همه چیز سیاه شود. شاید هم درد بکشند و تحمل کنند، مقاومت کنند که نمیرند و ممکن است دوباره به زندگی برگردند.

بعد از ساعت‌ها و روزها پرسه زدن بین این سوال ها، باز هم می‌رسم به این که مرگ مبهم‌ترین چیز دنیاست.

سم، پسر یازده ساله‌ی چشم آبی است که با سرطان خون دست و پنجه نرم می‌کند و به قول خودش فوق تخصص اقامت در بیمارستان را دارد. سم از غم‌انگیزترین و شیرین‌ترین قصه‌های زندگی می‌گوید. سم می‌خواهد نوجوان شود و نوجوان‌بازی در بیاورد، فیلم‌های ترسناک بالای 15سال و حتی 18 سال ببیند. دلش می‌خواهد دانشمند شود، نه از آن‌هایی فقط مواد شیمیایی را با هم قاطی می‌کنند، بلکه از آن‌هایی که درباره‌ی بشقاب پرنده و روح و این چیزها تحقیق می‌کنند.

 

می‌خواهد از پله برقی‌ای که پایین می‌رود، بالا برود و برعکس، از پله برقی که بالا می‌رود، پایین بیاید. حق دارد! کار جالبی‌ست، من هم امتحان کرده‌ام. یکی از دلایلی که شیفته‌ی این کتاب هستم، روایت اول شخص است. همیشه روایت اول شخص را ترجیح می‌دهم چون شخصیت اصلی بدون سانسور حرف دلش را می‌زند و اصلاً آدم فراموش می‌کند که دارد داستان یک کتاب را می‌خواند.

کتاب چه جوری تا همیشه زنده باشی حس و حال عجیب و غریبی دارد. حسی که توصیفش سخت است. پر از فراز و نشیب است و مدام به آدم شوک وارد می‌شود، شوک‌های بزرگ.

مخصوصاً وقتی نصفه شب باشد و  با نور کم، مشغول خواندن باشی. وقتی برای اولین بار کتاب را می‌خواندم، در داستان غرق شدم و همه چیز را فراموش کردم، انگار روی زمین نبودم و حافظه‌ام را برای مدتی از دست داده بودم. از دیگر خصوصیت‌های این کتاب، آهنربایی بودنش است، که وقتی شروع به خواندنش کنی، دشوار است کنارش بگذاری و به آن فکر نکنی. ممکن است به خاطر موضوعش باشد: سرطان…مرگ…زندگی…

 

در واقع این کتاب جوری حول محور سرطان می‌چرخد که اشک آدم را درمی‌آورد. طوری که دلت می‌خواهد فریاد بزنی و کتاب را ته کمد پرت کنی و برای چند دقیقه هم که شده به ذهنت استراحت بدهی و از خواندن کنار بکشی. اما مگر می‌توانی؟!

چیز باارزش دیگری که در تک‌تک جمله‌های کتاب نمایان است، دوستی است. دوستی سم و فلیکس، که خیلی اتفاقی شکل گرفته، آن هم در بیمارستان.

کتاب چه جوری تا همیشه زنده باشی شخصیت‌پردازی بی‌نظیری دارد و شخصیت‌ها و موقعیت‌ها، خیلی دقیق توصیف شده‌اند.

راستش را بخواهید، من به‌قدری شیفته‌ی قلم سالی نیکولز هستم که دیگر اسمش برایم ضمانت شده و همیشه به خواندن کتابی که او نویسنده‌اش است، اطمینان کامل دارم.

خانم الهه مرادی و آقای میلاد بابا نژاد این کتاب را با نازک‌دستی عجیبی، ترجمه کرده‌اند، مثل تمام کتاب‌های دیگرشان. ترجمه‌شان بسیار روان است و چیزی از خوبی و حس و حالی که کتاب انتقال می‌دهد کم نمی‌شود. هنر می‌خواهد این‌قدر عمیق و دقیق بتوان احساسات را به خواننده منتقل کرد. در توصیف ترجمه‌شان باید بگویم: دقیق و روان و دلچسب.

نشر خوب پیدایش هم این کتاب را در سال 97 برای اولین بار چاپ کرده است.

برای کلام آخر می‌خواهم بگویم فرقی ندارد رمان‌های احساسی را دوست داشته باشید یا نه، رمان‌های نوجوان بخوانید یا نه، اصلاً کتاب‌باز باشید یا نباشید، با اطمینان می‌گویم از خواندن کتاب چه جوری تا همیشه زنده باشی پشیمان نمی‌شوید، با هر علاقه و سن و سالی که دارید.

 

جنگ تن به تن با مرگ

  این مقاله را ۲۲ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *