جادوی قصه
پسری که با پیراناها شنا کرد
نویسنده: دیوید آلموند
مترجم: ریحانه جعفری
ناشر: هوپا
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۲۷۰
اگر از من بپرسند که چرا باید این رمان را خواند شاید از ته داستان شروع کنم، جایی که دیوید آلموند مینویسد:
«آنقدر میرویم بالا که کل دنیا را ببینیم. به آن کرهی تاریک روشن باشکوه نگاه کن. ببین چطور میچرخد. چطور روز به شب و شب به روز تبدیل میشود. ببین چطور دریاها زیر آفتاب به رنگ آبی میدرخشند و زیر مهتاب به تیرگی برق میزنند. آدمها و داستانهایی را تصور کن که در آن کره میتوانند پیدا شوند.
زندگیها، مرگها، عشقها، رویاها، سختیها، قهرمانها و تبهکارهایی که آنجا هستند را تصور کن. بیا برویم بالاتر، آنقدر بالا که حتی دنیای خودمان هم محو شود. دنیایی بشود میان هزار هزار دنیای دیگر که توی تاریکی مطلق میچرخند. حالا چند داستان در این تاریکی مطلق وجود دارد؟»
و آلموند استاد پیدا کردن و روایت کردن این داستانهاست، نویسندهی انگلیسی که در سال ۲۰۱۰ برندهی جایزهی هانس کریستین آندرسن شد، از مهمترین جوایز ادبیات کودک در جهان که به خاطر یک عمر فعالیت در این حوزه به یک نویسنده یا تصویرگر تعلق میگیرد. از او آثار بسیاری به فارسی ترجمه شده است. آثاری چون چشم بهشتی، بوتهزار کیت، اسکلیگ و بچهها، پدر اسلاگ، وحشی، بندبازان، آتشخوارها، گِل و …
پسری که با پیراناها شنا کرد یکی از آثار اوست که با رعایت کپیرایت به فارسی ترجمه شده است و میتواند برای کودکان دورهی دوم دبستان و نوجوانان جذاب باشد.
آلموند در همان آغاز داستان به سادگی نگاهش را به نمایش میگذارد، نگاهی که نشان میدهد برای کودکان از همه چیز میتوان گفت. برای کودکان میتوان از بحران اقتصادی و فاصلهی طبقاتی حرف زد. میتوان داستان کودکانی را روایت کرد که زندگیشان بهخاطر برهمخوردن معادلات بازار و تغییرات جامعهی جهانی به هم میریزد، مثل اتفاقی که برای استنلی پاتز افتاده. پسری که بعد از مرگ پدر و مادرش با عمو و زنعمویش زندگی میکند. عموی او در کارخانهی کشتیسازی کار میکرد، کارخانهای که حالا تعطیل شده و کارگران زیادی بیکار شدهاند.
اما تصمیم آقای پاتز در برابر این اتفاق عجیب است، او خانهشان را به کارخانهی کنسروسازی تبدیل میکند! همینجاست که «خیال» جهان داستان را دربرمیگیرد، همینجاست که خیال دست استنلی و ما را میگیرد و آرام آرام با خود پیش میبرد تا در جهان داستانی آلموند غرق شویم.
با استنلی به سیرک برویم، با استنلی ماهیهای طلایی را بخریم و به خانه بیاوریم، صبر کنیم تا جنونِ پیشرفت کاری کند که عمو ماهیهای طلایی استنلی را هم بگیرد و به کنسرو ماهی تبدیل کند، و بعد همراه استنلی بشویم که از خانه میگریزد و به سیرک میرود تا سفری دور و دراز را آغاز کند. سفری که باعث شود خودش را بهتر بشناسد.
آلموند در طول این سفر از زندگیها، مرگها، عشقها، رویاها، سختیها، قهرمانها و تبهکارهایی حرف میزند که استنلی با آنها روبهرو میشود. از رز کولی که آیندهای عجیب را برای استنلی پیشبینی میکند و او را به شجاعت فرا میخواند. از داستایفسکی و نیتاشا، پدر و دختری که در سیرک ماهیهای طلایی دارند و از شخصیتی عجیب که با پیراناها روبهرو میشود و قهرمان سیرک است.
استنلی به این سفر میرود تا از چیزی بگریزد، از عمویش که روز تولدش را با کنسرو کردن ماهیهای موردعلاقهاش خراب کرده، از خانهشان که کنسروسازی شده، از تنهایی و از ترس. او در طول این سفر با ترسش روبهرو میشود و شجاعتی را درون خودش کشف میکند که به او جرأت میدهد با ماهیهای گوشتخوار درون یک آکواریوم شنا کند. شجاعتی که انگار به بقیه هم سرایت میکند، به نیتاشا که بعد از اینکه مادرش او و پدرش را ترک کرده غمگین است و نمیخواهد با کسی روبهرو شود، به عمو و زنعمویش که به جستوجوی استنلی آمدهاند و به مخاطب داستان!
مخاطبی که لذت غرق شدن در دنیای قصه را میچشد، از زمین بالاتر میرود و دنیایی را تماشا میکند که پر از آدمهایی است که قصهای برای تعریف کردن دارند. فقط کافی است نویسندهای مثل آلموند پیدا شود تا این قصهها را کشف کند، با جهان خیال گره بزند و به مخاطبی هدیه کند که دارد کمکم دنیای اطراف و معادلاتش را کشف میکند.
#دیوید-آلمونددیوید آلموند نویسندهٔ کودکان و نوجوانان اهل بریتانیا است؛ که از سال ۱۹۹۸ چندین رمان برای کودکان و نوجوانان نوشتهاست که هر یک از آنها با تحسین منتقدان روبرو شدند.او یکی از سی نویسنده کودک و یکی از سه نویسنده از کشورانگلستان است که برنده جایزه بینالمللی هانس کریستین آندرسن شدهاست.
جادوی قصه
2 دیدگاه در “جادوی قصه”
لطفا مجموعه کتابهای خانه درختی را هم نقد کنید
خیلی خوب بود
کودکان اکفاریومی خیلی آسیب پذیرند
کودکان ما لازمه آمادگی رویا رویی با مشکلات بزرگی که ما برایشان خلق کردیم را داشته باشند
ممنون از معرفی کتاب