تونلی به ایران باستان
در افسانههای ایران باستان با تفکر خیالانگیز آفرینندگانی مواجه میشویم که آزادانه دست به خلق قصهها میزد و در غیاب علم و آگاهی امروزی به موجودات طبیعی جان میبخشید و یا ماجرای واقعی شخصیتهای تاریخی را روایت میکرد. طبیعت و موجودات آن در این افسانهها نقش پررنگی دارند و نشان میدهد مردم در آن زمان بیش از هر چیزی با طبیعت دمخور بودهاند. همچنین قدرت و فرمانروایی خدایان و پادشاهان از دیگر مفاهیم برجستهی این آثار است.
مجموعهی افسانههای ایران باستان
نویسنده: جمال الدین اکرمی / تصویرگران: علی خدایی، راهله برخورداری، فرهاد جمشیدی
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: پیک ادبیات
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۲۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۸۴۵۷۱۷۶
در افسانههای ایران باستان با تفکر خیالانگیز آفرینندگانی مواجه میشویم که آزادانه دست به خلق قصهها میزد و در غیاب علم و آگاهی امروزی به موجودات طبیعی جان میبخشید و یا ماجرای واقعی شخصیتهای تاریخی را روایت میکرد. طبیعت و موجودات آن در این افسانهها نقش پررنگی دارند و نشان میدهد مردم در آن زمان بیش از هر چیزی با طبیعت دمخور بودهاند. همچنین قدرت و فرمانروایی خدایان و پادشاهان از دیگر مفاهیم برجستهی این آثار است.
مجموعهی افسانههای ایران باستان
نویسنده: جمال الدین اکرمی / تصویرگران: علی خدایی، راهله برخورداری، فرهاد جمشیدی
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: پیک ادبیات
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۲۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۸۴۵۷۱۷۶
افسانههای کهن راکد و خاکخورده نمیمانند، البته نه همهیشان بلکه برخی از آنها که با سپری شدن صدها سال در دل صفحات کتابها ماندگار و به لطف نویسندگان بازنویسی و به نسل جدید معرفی میشوند. مجموعهی هفت جلدی «افسانههای ایران باستان» لذت خواندن و تخیل کردن را به مخاطبان خود منتقل میکند و با خود مفاهیم آموزندهای نیز به همراه دارد.
بازنویسی آثار در این مجموعه صرفاً بر اساس یک منبع نبوده است. در ابتدای هر جلد از این مجموعه میخوانیم: «این افسانهها برگرفته از متنهای اوستایی، فارسی باستان، پهلوی، پارتی، سُغدی و پارسی است که بارها و بارها بازنویسی شده و بهویژه در کتابهایی چون «خدای نامک» و «شاهنامهی فردوسی» آمدهاند. در نگارش داستانهای این مجموعه بیش از همه از کتابهای شاهنامهی فردوسی (نسخهی ژول مول)، داستانهای ایران باستان (نوشتهی احسان یارشاطر) و پژوهشی در اساطیر ایران (نوشتهی مهرداد بهار) استفاده شده و تلاش بر آن بوده که به متن اصلی وفادار بمانیم.»
در کتاب افسانههای ایران باستان با تفکر خیالانگیز آفرینندگانی مواجه میشویم که آزادانه دست به خلق قصهها میزد و در غیاب علم و آگاهی امروزی به موجودات طبیعی جان میبخشید و یا ماجرای واقعی شخصیتهای تاریخی را روایت میکرد. طبیعت و موجودات آن در این افسانهها نقش پررنگی دارند و نشان میدهد مردم در آن زمان بیش از هر چیزی با طبیعت دمخور بودهاند. همچنین قدرت و فرمانروایی خدایان و پادشاهان از دیگر مفاهیم برجستهی این آثار است.
«فرشتهی باران و دیو خشکی» ماجرای جدال باران و خشکی را روایت میکند. «هُرمزد» در داستانهای دیگر این مجموعه هم حضور دارد. ایزدان نگهبان جهان او را در نگهبانی جهان یاری میکردند و از سوی او به شکل فرشتگان درمیآمدند، مثل «سپندارمزد» ایزدبانوی زمین و «تیشتر» ایزد باران. «اپوش» دیو خشکی، به فرمان اهریمن از مخفیگاه خودش بیرون آمد و در زمین آتشسوزی به راه انداخت.
او به هرمزد پیام داد که آنچه او آفریده است را ویران خواهد کرد. هرمزد در مقابله با او تیشتر را به زمین فرستاد. تیشتر ده شبانهروز بر بالای کوهها و جنگلها و دریاها بارید و زمین طراوت پیدا کرد. اپوش اعلام کرد که تیشتر باید آمادهی پیکار با او باشد.
در این افسانه جدال خیر و شر را در طبیعت میبینیم، از همان ابتدای جهان هر جا که خیر حضور داشته باشد شر هم هست و این دو با یکدیگر میجنگند تا در نهایت یکی از آنها پیروز شود.
شاید بهتر بود نویسنده کتاب افسانههای ایران باستان اطلاعات بیشتری از شخصیتها ارائه میکرد، مثلاً اینکه اپوش از کجا آمده؟ هرمزد چه وظایفی در دنیا بر عهده دارد؟ گرچه ممکن است اطلاعات یکدستی از آنها در منابع وجود نداشته باشد اما استفاده از ویژگیهای مشترک آنها در منابع میتوانست به ارتباط بهتر مخاطب با افسانه کمک کند.
تصویرگریهای این کتاب از دیگر جلدهای مجموعه شاعرانهتر است. میتوان گفت علت آن به خیالانگیزتر بودن داستان برمیگردد. در ابتدا تیشتر به شکل اسب سفید زیبا، گاوی زرینشاخ و جوانی بالابلند درمیآید که هر اتفاق میتواند تصاویر شعرگونهای را به نمایش درآورد.
هرمزد در جلد بعدی این مجموعه، «جمشید شاه» هم حضور دارد. جمشید چوپان است و وقتی گلهاش را به سوی کوه میراند، فرمانی از هرمزد دریافت میکند که نگهبان جهان و نخستین شهریار جهان شده است.
جمشیدشاه سرزمینی آباد ساخت. در سرزمین او مرگ جایی نبود به همین خاطر هرمزد در طول بیش از نهصد سال فرمانروایی چند بار به او فرمان داد که جهان را گسترش بدهد تا این جمعیت از جانداران بتوانند به زندگی ادامه دهند. پس از آن هرمزد پیام داد که طوفان سختی در راه است و جمشیدشاه باید یک دژ استوار به همراه جفتی از همهی موجودات زنده در آن بسازد.
در تصویرگری این کتاب جمشیدشاه را تنومند و باقدرت میبینیم، همانطور که در داستان هم به آن اشاره شده است. تصویر هرمزد در هیچ صفحهای دیده نمیشود بلکه به عنوان خالق جهان آثار او را میبینیم، این اتفاق باعث میشود مخاطب این شخصیت را در ذهنش بسازد و با ساختهی ذهن خود داستان را دنبال کند.
کوروش فرزند ماندانا، داریوش و بردیا، بَستور و آرش دلاور کوهستان از جلدهای دیگر این مجموعه است.
یکی از نقاط ضعف کتاب افسانههای ایران باستان بیتوجهی به مخاطب است. ابعاد، اندازهی صفحات و تصویرگری روی جلد این 7 جلد کتاب نشان میدهد برای کودک است اما وقتی مخاطب شروع به خواندن میکند با یک روایت ثقیل به همراه جملات طولانی و شخصیتهای زیاد و یا شخصیتهایی با نقشهای پیچیده مواجه میشود. خواندن چنین روایتی حتی ممکن است برای نوجوان هم دشوار و یا خارج از حوصله باشد. در بخشی از کتاب بستور میخوانیم:
زریر، سپهسالار ایران، با پیام برادرش گشتاسبشاه خود را به کاخ رسانده بود. گشتاسبشاه با دیدن زریر به سویش رفت، او را در آغوش کشید و گفت:
«ارجاسب شاه» بیدرفش جادوگر و نامخواست هزارانِ دیوخو را نزد من فرستاده و پیام داده آیین اهورایی را کنار بگذارم و به آیین جادوگرانهاش گردن بگذارم.»