تلاش برای کشف معمای زمان
از نظر روولی، زمان یکی از بزرگترین معماهای بشر است و با فروپاشی آن میتوان لایههای عمیقتری از آن را کشف کرد. کتاب نظم زمان به سه بخش تقسیم شده است. در بخش نخست، چیزی را که فیزیک مدرن در مورد زمان فهمیده خلاصه میکند. بخش دومِ کتاب، چیزی را که پس از این فروپاشی باقیمانده است، توصیف میکند. بخش سوم این کتاب، دشوارترین بخش ولی درعینحال مهمترین بخش است و تنگاتنگترین رابطه را با ما دارد. در جهانی فاقدِ زمان، باید هنوز چیزی باشد که زمان مألوف ما از آن برآید، یعنی همان زمانی که نظم دارد، گذشتهی آن با آیندهاش متفاوت و جریانش یکنواخت است.
نظم زمان؛ رازگشایی معمای زمان
نویسنده: کارلو روولی
مترجم: مزدا موحد
ناشر: نشر نو
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۷۷
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۱۳۶۹
از نظر روولی، زمان یکی از بزرگترین معماهای بشر است و با فروپاشی آن میتوان لایههای عمیقتری از آن را کشف کرد. کتاب نظم زمان به سه بخش تقسیم شده است. در بخش نخست، چیزی را که فیزیک مدرن در مورد زمان فهمیده خلاصه میکند. بخش دومِ کتاب، چیزی را که پس از این فروپاشی باقیمانده است، توصیف میکند. بخش سوم این کتاب، دشوارترین بخش ولی درعینحال مهمترین بخش است و تنگاتنگترین رابطه را با ما دارد. در جهانی فاقدِ زمان، باید هنوز چیزی باشد که زمان مألوف ما از آن برآید، یعنی همان زمانی که نظم دارد، گذشتهی آن با آیندهاش متفاوت و جریانش یکنواخت است.
نظم زمان؛ رازگشایی معمای زمان
نویسنده: کارلو روولی
مترجم: مزدا موحد
ناشر: نشر نو
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۷۷
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۱۳۶۹
کارلو روولی یک فیزیکدان نظری است که کمک قابلتوجهی به فیزیک مکان و زمان کرده است. او سالها در ایتالیا و آمریکا به کارهای علمی-پژوهشی پرداخته و در حال حاضر گروه تحقیقاتی گرانش کوانتومی مرکز فیزیکی مارسی فرانسه را هدایت میکند. هفت درس مختصر فیزیک او یک کتاب پرفروش بینالمللی است که به 41 زبان ترجمهشده است. کتاب نظم زمان… اثر این فیزیکدان ایتالیایی به سال 2018 در لندن منتشر شد. این کتاب بهعنوان یکی از ۱۰ کتاب برتر یک دهه گذشته شناختهشده است. روولی در این کتاب، علم و فلسفه و هنر را جمع میکند تا راز یکی از بزرگترین معماهای زندگی بشر را بگشاید: معمای زمان.
روولی برای تهییج مخاطبان به خوانش کتاب خود، از عبارات زیر استفاده میکند: «اگر تصمیم بگیرید با من بیایید شما را به جایی میبرم که به نظر من دانشِ ما از زمان به آن رسیده است: تا کرانهٔ اقیانوس شبانه و پرستارهٔ تمامی آن چیزهایی که هنوز نمیدانیم. «زمان» خود ماییم، ما این فضا هستیم. این محوطهای که آثار حافظه درون اتصالات نورونهای ما بازکرده است. ما خاطره هستیم. ما دلتنگی هستیم. ما عطش آیندهای هستیم که نخواهد آمد».
از نظر روولی، زمان یکی از بزرگترین معماهای بشر است و با فروپاشی آن میتوان لایههای عمیقتری از آن را کشف کرد. در این کتاب نویسنده برای به چالش کشیدن ذهن مخاطب با بیان مقدمه زیر به سؤالات فلسفی مخصوص به زمان پرداخته و به آنها پاسخ داده است: «حتی کلماتی که اکنون میگوییم را زمانِ سارق دزدیده است، و چیزی نمیتواند بازگردد. توقف میکنم و کاری انجام نمیدهم. چیزی رخ نمیدهد. به چیزی فکر نمیکنم. به گذرِ زمان گوش میدهم. این زمان است، آشنا و صمیمی. ما را با خود میبرد. شتابِ ثانیهها و ساعتها و سالها که ما را به سوی زندگی پرتاب میکند و بعد ما را به سمت نیستی میکشد… ما ساکن آن هستیم همچو ماهیان در آب. وجود ما، وجود در زمان است. موسیقیِ باشکوهش ما را تغذیه میکند، دریچهای رو به جهان برای ما باز میکند، نگرانمان میکند، ما را میترساند و به ما آرامش میدهد. عالم، درحالیکه توسط زمان کشیده شده به سمت آینده گشوده میشود و وجودش مطابق نظمِ زمان است. «زمان» به گونهای کاملاً متفاوت از آنچه به نظر میرسد، عمل میکند. چرا گذشته را به خاطر داریم و آینده را نه؟ آیا ما در زمان وجود داریم یا زمان در ما وجود دارد؟ معنی واقعیِ «گذشتِ زمان» چیست؟ ارتباط آن با خصایص ما بهعنوان فرد، با ذهنیت ما، چیست؟ وقتی به گذشت زمان گوش میدهم، به چه چیزی گوش میدهم؟»
این کتاب به سه بخش تقسیمشده است. در بخش نخست، چیزی را که فیزیک مدرن در مورد زمان فهمیده خلاصه میکند. مثل این است که دانهای برف در دست بگیرید: بهتدریج، حین اینکه دارید بررسیاش میکنید، بین انگشتانتان آب میشود و ناپدید. ما عادت داریم زمان را چیزی ساده و بنیادین فرض کنیم که جریانی پیوسته دارد، جریانی مستقل از هر چیز دیگر، از گذشته به آینده و قابل سنجش با ساعت. وقایع عالم در طی زمان با نظم جایگزین هم میشوند: گذشتهها و اکنونها و آیندهها. گذشته تثبیتشده و آینده نامعلوم است… و البته اینها غلط از آب درآمده است. یکی پس از دیگری، ثابتشده است که خصوصیاتِ مشخصهی زمانِ تقریبیاند: اشتباهاتی که چشمانداز ما به آن شکل داده است، درست مانند مسطح بودن زمین یا گردش خورشید. نتیجهی رشد دانش ما، فروپاشیِ تدریجیِ درک ما از زمان است. آنچه ما «زمان» مینامیم مجموعهای پیچیده از ساختارها و لایهها است. با بررسی بیشتر و ژرفتر، لایههایش را یکی پس از دیگری ازدستداده است. بخش نخست کتاب روایتی از این فروپاشیِ زمان است.
بخش دومِ کتاب، چیزی را که پس از این فروپاشی باقیمانده است، توصیف میکند: چشماندازی بادخورده و خالی که تقریباً هیچ نشانی از زمانمندی در آن باقی نمانده است. جهانی غریب و ناآشنا، ولی هنوز همان جهان که ما به آن تعلق داریم. مثل رسیدن به کوهستان مرتفع است، جایی که چیزی جز برف و سنگ و آسمان ندارد. یا شبیه احساس آرمسترانگ و آلدرین وقتی بر ماسههای بیحرکت ماه قدم نهادند. جهانی که اضافات آن زدوده شده است و با زیباییِ تهی و نگرانکنندهای میدرخشد. فیزیکی که موضوع کار من است، گرانش کوانتومی، تلاشی است برای درک این منظرِ افراطی و زیبا و پیدا کردن معنایی منسجم برای آن، برای جهانِ فاقدِ «زمان».
بخش سوم این کتاب، دشوارترین بخش ولی درعینحال مهمترین بخش است و تنگاتنگترین رابطه را با ما دارد. در جهانی فاقدِ زمان، باید هنوز چیزی باشد که زمانِ مألوف ما از آن برآید، یعنی همان زمانی که نظم دارد، گذشتهی آن با آیندهاش متفاوت و جریانش یکنواخت است. باید زمانِ ما به نحوی حولوحوش ما زاده شود، لااقل برای ما و در مقیاسِ ما؛ این سفرِ بازگشت است، بازگشت به زمانی که در بخش اول کتاب و در جستجوی الفبای بنیادین جهان گم شد. اکنون مثل یک رمان معمایی به دنبال مجرم هستیم: مجرمی که زمان را خلق کرد. یکبهیک اجزای سازنده زمانِ آشنا را کشف میکنیم، اجزایی که دیگر ساختارهای بنیادین واقعیت نیستند، بلکه تقریبهایی سودمند برای ما موجودات فانیِ دستوپا چلفتی هستند: جنبههایی از چشماندازِ ما و شاید هم جنبههای اصلی در تعیین چیستیِ ما. از آنجا که معمای زمان در نهایت شاید بیشتر در مورد خودمان باشد تا درباره کیهان، شاید مثل اولین و برترین رمان معماییِ تاریخ ادیپ شهریار نوشتهٔ سوفوکل، مجرم خودِ کاراگاه باشد. کتاب در این مرحله تنوری آتشین از آرا میشود، گاهی روشنگر و گاهی گیجکننده.