به یاد کامبیز درمبخش
کامبیز درمبخش طراح و کاریکاتوریست برجسته و پیشکسوت در 79 سالگی در بیمارستان آتیه تهران بر اثر بیماری کرونا درگذشت. درمبخش از برجستهترین هنرمندان کاریکاتور کشور بود. کارهای او جهانشمول بود و شاید به همین علت کارهای او خارج از ایران هم همیشه مورد استقبال قرار میگرفت. درمبخش را با آدمکهایش به یاد میآوریم که با کمترین خط در فضایی سفید ترسیم میشدند. آدمکهایی که او سمبل یک انسان خلاصهشده میدانست. یاد او در فضای هنر و مطبوعات کشور زنده میماند.
کامبیز درمبخش طراح و کاریکاتوریست برجسته و پیشکسوت در 79 سالگی در بیمارستان آتیه تهران بر اثر بیماری کرونا درگذشت. درمبخش از برجستهترین هنرمندان کاریکاتور کشور بود. کارهای او جهانشمول بود و شاید به همین علت کارهای او خارج از ایران هم همیشه مورد استقبال قرار میگرفت. درمبخش را با آدمکهایش به یاد میآوریم که با کمترین خط در فضایی سفید ترسیم میشدند. آدمکهایی که او سمبل یک انسان خلاصهشده میدانست. یاد او در فضای هنر و مطبوعات کشور زنده میماند.
گفته بود: «توی این کمدها پر از ایده است. اگر من نمیرم، تا صدسالگی ایده دارم. موندهام که چه جوری این ایدهها را اجرا کنم.» اما مرگ بیرحم بود. مرگی که نه به واسطه سرطان یار قدیمیاش، که از طریق بیماری کرونا آن هم یک سال و هشت ماه بعد از آغاز این همهگیری به سراغش آمد و او را برد.
در این دوران همهگیری کرونا، گاهی او طرحهایی میزد مرتبط با بیماری کرونا. این طرح مثلاً یکی از آنهاست.
کامبیز درمبخش سال 1321 در شیراز به دنیا آمده بود و در تهران بزرگ شد. درمبخش کار مطبوعاتی را از 15 سالگی در نشریه «ارتش» به سردبیری پدرش آغاز کرد و خیلی زود جذب مهمترین مجله طنز دهه چهل ایران یعنی «توفیق» شد و البته در مجلات دیگری چون اطلاعات هفتگی و خواندنیها نیز طرح میزد.
کارش در این دوران با پرسونای آشنایی که از او سراغ داریم فاصله زیادی دارد و به فضای دیگر طرحهای مجله توفیق و سبک طراحی و شوخیهای بصری و کلامی دوره پایانی توفیق (توقیف نهایی در 1350) شبیه است. این طرح او در مجله خواندنیهای سال 37 منتشر شده است. یعنی زمانی که او تنها 16 سال داشت.
روزنامه آیندگان (1358 – 1346) و سرویس ادبی آن از دیگر جاهایی بود که پذیرای کامبیز درمبخش شد. در فاصله سالهای 52 تا 54 او مجموعهای از کاریکاتورها را برای آیندگان کشید که به «مینیاتورهای سیاه» معروف شدند و بعد به شکل کتاب هم چاپ شدند. در این مجموعه آثار درمبخش خشونت نهفته در تاریخ ایران را روی مینیاتورها و المانهای مشهور نقاشی ایرانی سوار میکرد. در همین دوران علی اکبر صادقی هم در نقاشیهایش کار مشابهی میکرد.
در فضای سیاسی دهه پنجاه همه میدانستند منظور او چیست. این اعتراضی بود به سانسور زمانهاش. درمبخش در این باره گفته است: «مینیاتورهای سیاه به مثابه شگردی بود برای گذر از مرزهای سانسور.»
بعد از انقلاب از ایران خارج شد و به آلمان رفت.
کمی بیش از بیست سال در آلمان زندگی کرد و در دوران زندگی در آلمان با نشریات مهم غربی کار کرد. این طرح او در نوامبر سال 1988 یعنی دقیقا 33 سال پیش روی جلد مجله قدیمی طنز نبل اشپالتر سوییس چاپ شده است.
گل دور از گلدان و گیاه بیرون از خاک خودش دوام نمیآورد. سرانجام در سال 1382 و با وساطت گل آقا (کیومرث صابری فومنی) به ایران برگشت، هرچند تا مدتهای مدید زیرنظر بود و سوال و جواب میشد.
درمبخش در بازگشت زندگی اجتماعی پرثمری داشت. دوستان زیاد و مورد استقبال قرار گرفتن از طرف جوانان و ارتباط با بدنه جامعه. و این همان چیزی بود که در دوران مهاجرت از آن محروم بود و به همین سبب برگشت. اما محدودیتها باعث شد در این دوران هنرش بیشتر از دوره قبل از وقایع سیاسی روز دور شود و به مسائل ازلی ابدی بشری و به اصطلاح کاریکاتور موزهای نزدیک بشود.
درمبخش درمورد ایدههای آثارش گفته بود: «70 درصد کار اون ایده است و اون فکر. بعضی از این ایدهها مثل یک جرقه به ذهنم میرسند، بعضی وقتها بر اثر طراحی زیاد از حد به فکرم میرسند. یعنی به حساب تصادف. بعضی وقتها از دیدن کارهای همکارانم ایده اصلی به ذهنم میرسند. بعد کار طراحی شروع میشود… و بعضی وقتها بیست بار سی بار این طراحی را تکرار میکنم تا درنهایت به آن چیزی که میخواهم برسم.»
آثارش معمولا خیلی ساده و خلاصه هستند. برخلاف بعضی دیگر از کارتونیستها که فضای شلوغ و پرهاشوری در کارهایشان دارند، کارهای درمبخش پر است از فضای سفید. غلبه در کارهای او با سفیدی فضاست و طراحیها در حالتی مینیمال رسم شدهاند.
«آدمک»ها بارزترین مشخصه کار درمبخش بودند (هستند). آدمکهایی که با کمترین خط نشانگر انسان بودند اما هیچ ویژگی مشخصی نداشتند که بتوان آنها را به گروه خاصی از انسانها یعنی به ملیت یا نژاد یا ویژگی فیزیکی خاصی نسبت داد. خود درمبخش این آدمک را بازیگر کارهای خود میدانست که توسط کارگردانی که خود او به عنوان طراح باشد، روی صحنه (همان کاغذ طراحی) هدایت میشد.
درمبخش: «آیا روزی میرسد که همه مردم جهان با یک زبان تصویری سخن بگویند؟! و مترجمها را بیکار و دیکشنریها را دور بیندازیم، من امیدوارم.»