به نام نوجوانان، به کام …؟
پسر عزیزم، تو اخراجی ماجرای نوجوانی است که خانوادهاش او را به علت آزار و اذیتهایش از خانه اخراج میکنند. حالا او باید وکیل بگیرد و رفتارهای ناشایستش را تغییر دهد تا شاید بتواند دوباره به خانه برگردد. این کتاب در کنار روایت یک داستان نوجوانانه، مخاطب را برخی از مسائل قانونی و حقوقی هم آشنا میکند.
پسر عزیزم، تو اخراجی ماجرای نوجوانی است که خانوادهاش او را به علت آزار و اذیتهایش از خانه اخراج میکنند. حالا او باید وکیل بگیرد و رفتارهای ناشایستش را تغییر دهد تا شاید بتواند دوباره به خانه برگردد. این کتاب در کنار روایت یک داستان نوجوانانه، مخاطب را برخی از مسائل قانونی و حقوقی هم آشنا میکند.
به نام نوجوانان، به کام …؟
«جوردی سییررا آی فبرا». اگر این اسم چند بخشی را در موتورهای جستوجو به زبان فارسی جستوجو کنید، چیزی پیدا نمیکنید مگر تعریفی یک جملهای: نویسندهای اسپانیایی که در سال ۱۹۴۷ میلادی در بارسلونا متولد شده است.
اما همهچیز به این جمله ختم نمیشود. کافی است این نام را به لاتین جستوجو کنید تا اطلاعات بیشتری به دست بیاورید. جوردی سییررا آی فبرا نویسندهای اسپانیایی و بسیار موفق و محبوب است که اگرچه آثار فراوانی دارد و جوایز مختلفی هم کسب کرده است، متأسفانه پیش از این تنها یک اثر از او به زبان فارسی برگردانده شده است: کافکا و عروسک مسافر.
سییررا آی فبرا نویسندگی را از نوجوانی آغاز کرده و خود نیز در کنار نوشتن برای بزرگسالان، آثاری هم برای نوجوانان دارد. همچنین چند سالی است که جشنوارهای سالانه به نام او در کشور اسپانیا برگزار میشود و یک نوجوان نویسندهی خلاق به عنوان برگزیده معرفی میگردد.
پسر عزیزم، تو اخراجی یکی از آثار او برای نوجوانان است که اگر بخواهیم آن را در یک کلمه خلاصه کنیم میتوانیم بگوییم «متفاوتترین». چراکه این کتاب با آنچه ما تاکنون به عنوان آثار تألیفی در داخل کشور خواندهایم، و با آنچه به عنوان آثار ترجمهای از سایر ملل خواندهایم چند فرق اساسی دارد که شاید ناشی از اسپانیایی بودن آن و تأثیر فرهنگ این کشور و سلیقهی مخاطبان آن بر آثار ادبیشان باشد.
داستان کتاب با یک نامه شروع میشود. میگل، شخصیت اصلی داستان، پسر نوجوانی است که مادرش به او نامهای با این مضمون میدهد: به دلیل اینکه پسر خوبی نبودی و زیادی ما را اذیت کردی، اخراجی و یک ماه فرصت داری تا محل زندگی دیگری برای خودت پیدا کنی.
میگل ماجرا را باور نمیکند و روزها یکی بعد از دیگری میگذرد. اما دقیقا سر یک ماه مادرش چمدان کوچکی به او میدهد و از او میخواهد که خانه را ترک کند. همین موضوع میگل را به فکر فرو میبرد که دربارهی رفتارهای ناشایست خودش تجدید نظر کند و برای برگشتن به خانه وکیل بگیرد.
همانطور که از خلاصهی کتاب مشخص است، این کتاب برخلاف اکثر کتابهایی که تاکنون خواندهایم، از دید والدین نوشته شده است. شخصیت اصلی داستان، میگل به جای اینکه فاعل باشد، مفعول است و این پدر و مادرش هستند که برای سرنوشت او تصمیم میگیرند. حتی کسی با میگل احساس همدردی نمیکند. هرکس ماجرای اخراج او را میشنود، رفتاری عادی دارد. درواقع در این جهان داستانی، اخراج فرزندان کاری قانونی و رایج است.
شاید در مواجههی اولیه با کتاب، با خود فکر کنید که این اثر به علت داشتن جنبههای آموزشی و تربیتی با استقبال نوجوانان روبهرو نمیشود اما حقیقت اینجاست که همین کتاب در کشور اسپانیا بسیار پرفروش نیز بوده است. این خود نشاندهندهی آن است که نوجوانان اسپانیایی از کتابهایی که قصد آموزش غیرمستقیم را داشته باشند، دوری نمیکنند و چه بسا جذب کتاب هم بشوند.
البته نمیتوان به قطعیت گفت که این ویژگی در بین نوجوانان ایرانی هم با استقبال روبهرو میشود. چرا که ممکن است مخاطب نوجوان پس از خواندن کتاب با خود بگوید: «چرا باید کتابی بخونم که میخواد من رو ادب کنه؟!» و سراغ دیگر آثار این نویسنده نرود. باید منتظر ماند و واکنش نوجوانان ایرانی به این اثر را مشاهده کرد.
از دیگر ویژگیهای مثبت کتاب دستکم نگرفتن مخاطب نوجوان است. نوجوانان در این کتاب با کلمات جدیدی مخصوصا در حوزهی قوانین و حقوق آشنا میشوند. به عنوان مثال میتوان به اعتراض کردن، وکیل گرفتن، اخراج شدن، قوانین مرتبط با والدین و فرزندان و… اشاره کرد. چیزی که شاید کمتر بتوان در دل یک داستان سرگرمکننده به آن پرداخت.
مشخصهی دیگر، ترجمهی روان کتاب توسط مینا کریمیان است که کمک میکند خواندن چنین کتابی با موضوعی نسبتا آموزشی و با مطالبی حقوقی و تقریبا بزرگسالانه برای نوجوانان راحت و لذتبخش باشد.
به طور کلی میتوان گفت پسر عزیزم، تو اخراجی یک رمان اسپانیایی متفاوت با بُعد آموزشی-تربیتی است که در کنار سرگرمکننده بودن، نوجوانان را با حقوق کودک و نوجوان هم آشنا میکند.