سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

به قلم زنی که جنگ را ندیده

به قلم زنی که جنگ را ندیده


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

انیس دوویکتور پایان‌نامه خود را در دهه هفتاد شمسی درباره سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در سینمای ایران نوشت. چهارسال در ایران ماند و به متخصصی در زمینه سینمای ایران به خصوص در زمینه ارتباط سینمای ایران با جنگ تبدیل شد. روایت جنگ در دل جنگ ترجمه فصل‌هایی از دومین کتاب او در این زمینه است که روی سلسله مستندهای روایت فتح و گروه شهید مرتضی آوینی متمرکز شده است. مرتضی آوینی به طور کلی با جشنواره‌ها و محافل ادبی غرب مساله داشت و علم غربی را برای دست یافتن به حقیقت نارسا و معیوب می‌یافت. از طنز روزگار این که مهم‌ترین کتاب درباره‌ی فیلم‌ها و اندیشه‌های او توسط زنی نوشته شده که در چارچوب همان نظام دانشگاهی و جشنواره‌ای کار و فعالیت می‌کند.

روایت جنگ در دل جنگ

نویسنده: انیس دو ویکتور

مترجم: محمد مهدی شاکری

ناشر: واحه با همکاری انتشارات «بنیاد سینمایی فارابی» و «انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران»

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۳۲۰

شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۲۲۲۲۰۴

انیس دوویکتور پایان‌نامه خود را در دهه هفتاد شمسی درباره سیاست‌گذاری‌های فرهنگی در سینمای ایران نوشت. چهارسال در ایران ماند و به متخصصی در زمینه سینمای ایران به خصوص در زمینه ارتباط سینمای ایران با جنگ تبدیل شد. روایت جنگ در دل جنگ ترجمه فصل‌هایی از دومین کتاب او در این زمینه است که روی سلسله مستندهای روایت فتح و گروه شهید مرتضی آوینی متمرکز شده است. مرتضی آوینی به طور کلی با جشنواره‌ها و محافل ادبی غرب مساله داشت و علم غربی را برای دست یافتن به حقیقت نارسا و معیوب می‌یافت. از طنز روزگار این که مهم‌ترین کتاب درباره‌ی فیلم‌ها و اندیشه‌های او توسط زنی نوشته شده که در چارچوب همان نظام دانشگاهی و جشنواره‌ای کار و فعالیت می‌کند.

روایت جنگ در دل جنگ

نویسنده: انیس دو ویکتور

مترجم: محمد مهدی شاکری

ناشر: واحه با همکاری انتشارات «بنیاد سینمایی فارابی» و «انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران»

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۳۲۰

شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۲۲۲۲۰۴

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

به قلم زنی که جنگ را ندیده
 
 
 
در سال ۱۳۷۳ زن فرانسوی جوانی به نام انیس دوویکتور برای نوشتن پایان‌نامه‌ی دکتری خود درباره سیاست‌گذاری سینمایی جمهوری اسلامی ایران به تهران می‌آید. برنامه‌ی او این است که برای فراهم آوردن منابع لازم و مصاحبه با دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری‌های فرهنگی کشور و هنرمندان سینما، سه ماه در ایران بماند.
 
اما این سه ماه می‌شود چهار سال و او به یکی از متخصصان سینمای ایران در محافل دانشگاهی و جشنواره‌ای اروپا تبدیل می‌شود. او اکنون پنجاه سال دارد و در دانشگاه پانتئون-سوربن تاریخ هنر و تاریخ سینما تدریس می‌کند.
 
نخستین کتاب او درباره‌ی سینمای ایران با عنوان سیاست در سینمای ایران: از آیت‌الله خمینی تا رئیس‌جمهور خاتمی به زبان فرانسه در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
 
کتاب روایت جنگ در دل جنگ که در این نوشته معرفی و نقد می‌شود، ترجمه‌ی بخش‌هایی از کتاب دوم اوست درباره‌ی سینمای ایران با عنوان تصاویر، رزمندگان و شهدا: جنگ ایران و عراق از منظر سینمای ایران Images, combattants et martyrs: la guerre Iran-Iraq vue par le cinema iranien . در واقع بعد از مدتی کار روی سینمای ایران، او تحقیقاتش را بر سینمای جنگ در طول جنگ ایران و عراق متمرکز کرد و کتاب دومش را درباره‌ی همین موضوع منتشر کرد.
 
کتاب فارسی در دست ما شامل تنها فصل‌هایی از کتاب تصاویر، رزمندگان و … است. مترجم کتاب در مقدمه‌ی خود توضیح داده است که او مایل بوده فقط فصل‌های مربوط به فیلم‌های مستند مرتضی آوینی را ترجمه کند و بخش‌های دیگر کتاب را مترجمان دیگری کار کنند، اما در نهایت قرار شده مولف کتاب خلاصه‌ای از فصل‌های دیگر کتاب را آماده کند و در نهایت کتاب مختصرتری شکل گرفته که محمد مهدی شاکری آن را تحت نام روایت جنگ در دل جنگ به فارسی برگردانده است.
 
 
کتاب فارسی چهار فصل دارد. فصل نخست آن به فیلم‌های داستانی‌ای می‌پردازد که در سال‌های جنگ با موضوع جنگ ساخته شده‌اند. حقیقتش محدود کردن موضوع به فیلم‌هایی که در سال‌های جنگ ساخته شده‌اند قدری برایم عجیب است.
 
این درست که تعداد فیلم‌های داستانی که در زمانی که هنوز جنگ جریان داشته ساخته شده و به نمایش در آمده‌اند، بسیار بالاست، اما واقعیت این است که در میان این فیلم‌ها، از منظر ارزش‌های سینمایی و هنری، کمتر فیلم ماندگاری وجود دارد.
 
بهترین فیلم‌های ایرانی درباره‌ی جنگ، کارهای مهم ابراهیم حاتمی‌کیا، رسول ملاقلی‌پور، احمدرضا درویش و دیگران بعد از پایان جنگ ساخته شده‌اند.
 
به هر رو، خانم دوویکتور در این فصل این فیلم‌ها را به آن‌‌هایی که از فیلم‌های وسترن متاثر شده‌اند، آن‌هایی که از فیلم‌های جنگی غربی تاثیر پذیرفته‌اند، فیلم‌های متاثر از فیلم‌های جنگ ویتنام و … تقسیم می‌کند. بخش‌های دیگری از کتاب به شیوه‌ی ارجاع به واقعه‌ی کربلا در فیلم‌های جنگی ایرانی این دوره و یا نحوه‌ی نمایش مرگ بر پرده‌ی سینما اختصاص یافته است.
 
با توجه به این‌که تخصص نویسنده‌ی کتاب صرفاً سینما نیست و صرفاً  با دید زیبایی‌شناختی به موضوع خود نمی‌نگرد، این بحث‌ها بخصوص برای پژوهشگر تاریخ اجتماعی ایران و تاریخ جنگ خواندنی هستند. فصل یکم نزدیک به صد صفحه‌ی کتاب را به خود اختصاص داده است.
 
 
 
فصل دوم کتاب به فیلم‌هایی که در سال‌های نخست بعد از پیروزی انقلاب ساخته شده‌اند می‌پردازد، از جمله به چهار تجربه‌ی سینمایی مشهور این دوره، یعنی فیلم‌های قضیه شکل اول، شکل دوم (عباس کیارستمی)، تازه‌نفس‌ها (کیانوش عیاری)، جست‌وجو (امیر نادری) و اجاره‌نشینی (ابراهیم مختاری). و تازه بعد از این است که می‌رسد به موضوع اصلی کتاب که همان سینمای مرتضی آوینی باشد.
 
جنگ شروع نشده و مرتضی آوینی همراه گروهی از فیلمبرداران مسلمان متعهد در تلویزیون گروهی تشکیل داده‌اند و با سفر به مناطق محروم کشور از مردمی که در فقر وحشتناک زندگی می‌کنند فیلم می‌گیرند. این تجربه‌ها مقدمه‌ی گروه تلویزیونی «روایت فتح» است که در زمان جنگ ایران و عراق شکل می‌گیرد و سید مرتضی آوینی بیشتر با آن شناخته می‌شود.
دو فصل آخر کتاب شرح مفصلی است از شیوه‌های فیلمسازی گروه «روایت فتح» و کوشش‌های آوینی برای تبدیل فیلم مستند جنگی به نوعی مناسک عرفانی متاثر از تفکر شیعی از طریق تشبیه میدان‌های جنگ به کربلا و رزمندگان ایرانی به اولیا‌الله.
 
در بخش «روشی برای فیلمبرداری در بوته‌ی آزمون جنگ» توضیح داده شده است که گروه‌های سه‌چهارنفره فیلمسازی چگونه در خط مقدم جبهه کار می‌کردند و فیلم‌های گرفته شده را برای مرتضی آوینی که در تهران مستقر بود می‌فرستادند و او با تدوین این فیلم‌ها و افزودن گفتاری بر آن‌ها که خود می‌نوشت و خود می‌خواند، مهر خود را بر آن‌ها می‌نهاد.
 
مسئول گروه‌های «روایت فتح »در میدان، فیلمبردار بود. این فیلمبردار در واقع در این مرحله از تولید کارگردان فیلم بود. او بود که تعیین می‌کرد از کی فیلم بگیرند و چطوری فیلم بگیرند. تلاش این گروه‌ها بر این بود که از طریق زندگی در کنار رزمندگان و بسیجیان جبهه، خود جزئی از آن‌ها شوند و به این وسیله بتوانند تصویر و صدای آن‌ها را در طبیعی‌ترین و صادقانه‌ترین حالت ضبط کنند.
 
در این قسمت گفته شده که گروه از چه وسائلی استفاده می‌کرد، با بازسازی صحنه‌ها مخالف بود، از ژست‌های تکراری رزمندگان مانند بلند کردن دو انگشت به نشانه‌ی پیروزی پرهیز می‌کرد.
 
این‌ها البته شاید در سینمای مستند ایران تازگی داشتند، اما اساساً روش‌های شناخته شده و نگرش جاافتاده‌ای در سینمای مستند جهان بودند که به «سینما وریته» مشهور بود و هدفش این بود که از آدم‌ها در طبیعی‌ترین شرایط فیلم بگیرد. به هر رو توصیفی که در کتاب روایت جنگ در دل جنگ درباره‌ی شیوه‌ی کار گروه مستندسازی «روایت فتح» می‌یابید بسیار گویا و مفید است.
 
 
دوویکتور
دوویکتور
 
 
 
در عین حال دوویکتور فراموش نکرده است به خواننده بگوید که این میل به نوعی واقع‌گرایی، رسیدن به طبیعی‌ترین حالت آدم‌ها جلوی دوربین، مانع نمی‌شده است که از بسیاری از مسائل اصلاً فیلم گرفته نشود یا فیلم‌های گرفته‌شده در مرحله‌ی تدوین و ممیزی حذف شوند.
 
بخش «تصاویر حذفی» به همین موضوع اختصاص یافته است. به عنوان نمونه به غیاب تصویر از جسدهای رزمندگان در این فیلم‌ها اشاره شده است یا به این‌که رزمندگان جلوی دوربین همه داستان‌های مشابهی تعریف می‌کنند و برخی داستان‌های ممکن، به کلی غایب‌اند:
 
هیچ نوجوان رزمنده‌ای به گروه‌های آوینی نگفته است که مجبور به خدمت شده، نگفته است که عضو بسیج شده چون این تنها راه فرار از زندگی از پیش تعیین‌شده‌اش در روستا بوده است، یا فقط به این دلیل عضو شده که دوست داشته به جای دیگری برود. در برابر دوربین، خدمت داوطلبانه همواره پاسخی است به فرمان امام خمینی. … هیچ مادری به نظر نمی‌‌رسد که از مرگ فرزندش پشیمان و پریشان‌خاطر باشد و هیچ یک خدمت داوطلبانه پسران دیگرش را نفی نمی‌کند. به هر حال چنین صحنه‌هایی در تدوین نگه داشته نشده. … (ص ۲۳۵)
 
 
تلاش آوینی برای تشریح میدان جنگ چون میدان آزمونی عرفانی و رزمندگان و بسیجیان چون اولیاالله، فصل پایانی کتاب است. کسانی که با فیلم‌های مستند آوینی آشنایی دارند بیشتر معتقدند که این تفسیر از راه گفتاری که بر تکه‌فیلم‌های رسیده از میدان افزوده می‌شد به آن‌ها تحمیل شده. در کتاب بخشی هست با عنوان «تاویل سینمایی، یا وقتی میزانسن به سوی خداوند هدایت می‌کند» که قرار است نشان دهد میزانسن و تصویر نیز در خدمت ایده‌های آوینی هستند. اما در این فصل چیز اندکی درباره‌ی بیان تصویری آن حس عرفانی که گفته شد می‌یابیم.
 
گفتار آوینی نشانه‌ی فیلم‌های «روایت فتح» و علامت مشخصه‌‌ی آن و در عین حال وجهی از این فیلم‌هاست که بسیار مورد انتقاد قرار گرفته است.
 
گفته می‌شود ــ من هم موافقم ــ که این گفتار تحمیلی است و با آن تلاشی که گروه‌های فیلمبرداری در میدان برای رسیدن به یک جلوه‌ی «سینماوریته‌ای» (پرهیز از تصنع و تحمیل) می‌کنند در تناقض است. حقیقتاً از تکه فیلم‌های گرفته شده در جبهه، همان تکه‌فیلم‌هایی که فیلم‌های «روایت فتح» از آن‌ها ساخته شده‌اند، با گفتارهایی دیگر می‌توان فیلم‌هایی به کلی متفاوت ساخت.
 
خانم دوویکتور ضرورتی ندیده است که به انتقاداتی که از این منظر به فیلم‌های «روایت فتح» شده است پاسخی بدهد. شاید بگویید که کار این کتاب وارد جدل با منتقدان شدن نبوده است، اما به هر رو کتابی که سال‌های بعد از زمان ساخت فیلمی نوشته می‌شود، فرق دارد با نوشته‌های هم‌دوره با فیلم‌ها. آن فیلم‌ها امروز با آن‌چه درباره‌شان گفته شده معنا دارند و انتظار می‌رفت که موضوع رابطه تصویر و گفتار بیش از این در فیلم باز شود.
 
 
این گفتارها چه بسا بسیار زیبا نوشته شده‌اند و متمایزند از تبلیغات رسمی، اما این تمایز برای بیننده ایرانی معمولی که گوشش پر است از عبارت‌ها و اصطلاحات مشابه، خیلی فرقی با تبلیغات رسمی حکومتی ندارند، تبلیغاتی که به همین دلیل رسمی و حکومتی بودن‌شان دافعه ایجاد می‌کنند و مانع برخورد منطقی و ارزیابی سرد و غیراحساسی فیلم‌ها می‌شوند.
 
چیز دیگری که جایش در کتاب خالی است تصویری از کم و کیف مخاطبان فیلم‌های «روایت فتح» است. برای من روشن نیست این فیلم‌های مستند چقدر مخاطب داشته‌اند و این موضوع در ارزیابی‌مان از ارزش فرهنگی آن‌ها مهم است. با توجه به این‌که کتاب خانم دوویکتور از دید صرفاً زیبایی‌شناختی نوشته نشده، این کاستی چشمگیرتر می‌شود.
 
این‌که چگونه می‌شد به چنین آماری یا دست کمی تصویر کلی از اندازه‌ی مخاطبان مجموعه‌ی «روایت فتح» دست یافت کار پژوهشگر است.
 
نشانه‌هایی وجود دارند که امروز ما را در پربیننده بودن این فیلم‌ها به تردید می‌اندازند. چنان‌که در همین کتاب می‌خوانیم فیلمی مانند عقاب‌ها که بر اساس الگوی فیلم‌های جنگی غربی ساخته شده و قهرمانش از نظر ظاهر هیچ شباهتی به بسیجیان و رزمندگان مسلمان جبهه‌های جنگ نداشته، پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. حالا تماشاچی این فیلم آیا می‌توانست تماشاچی فیلم‌های مستند «روایت فتح» هم باشد؟ به هر رو، انتظار می‌رفت که کتابی با این موضوع به این مساله هم می‌پرداخت.
 
 
خانم دوویکتور تفکیکی قائل است بین فیلم‌های گزارشی که گروه‌های تلویزیونی از جبهه‌ها می‌گرفتند و فیلم‌های «روایت فتح». خود گروه‌های «روایت فتح» هم کوشش می‌کردند که چنین تفاوتی وجود داشته باشد. اما در یک نگاه کلان‌تر و از دید بیننده‌ای که با اندیشه‌ها و احساسات آوینی و گروهش همدلی ندارد، این تفاوت در مقایسه با مشابهت این دو دسته از فیلم‌ها اهمیت خود را از دست می‌دهد.
 
بی‌توجهی خانم دوویکتور به این موضوع از یک بی‌توجهی عام‌تر او به بستر اجتماعی و فرهنگی‌ دوران کار و فعالیت سید مرتضی آوینی به طور کلی می‌آید. مثلاً تفاوت دیدگاه‌های آوینی و منتقدانش را با توجه به تناقضات و دعواهایی که سر سیاست‌گذاری‌های سینمایی بین «بنیاد سینمایی فارابی» و «سازمان سینمایی حوزه‌ی تبلیغات اسلامی» (که آوینی در آن کار می‌کرد) خیلی بهتر می‌توان فهمید.
 
خانم دوویکتور مثل بسیاری از پژوهشگران غربی محققی زحمتکش و جست‌وجوگر است. جمع‌آوری و تحلیل این حجم از اطلاعات درباره‌ی یک موضوع دشوار براستی غبطه‌برانگیز است. و این جالب است که کتابی درباره مستندهایی درباره‌ی جنگ ایران و عراق را زنی نوشته است که نه جبهه رفته، نه مسلمان بوده،
 
و نه در زمان‌های رویدادها در ایران زیسته است. می‌دانیم که مرتضی آوینی به طور کلی با جشنواره‌ها و محافل ادبی غرب مساله داشت و علم غربی را برای دست یافتن به حقیقت نارسا و معیوب می‌یافت. از طنز روزگار این که مهم‌ترین کتاب درباره‌ی فیلم‌ها و اندیشه‌های او توسط زنی نوشته شده که در چارچوب همان نظام دانشگاهی و جشنواره‌ای کار و فعالیت می‌کند.
 
 

  این مقاله را ۳۹ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “به قلم زنی که جنگ را ندیده

  1. آزده می گوید:

    سلام. ممنون از معرفی کتاب جامع و مانع بود. هر چند جمله آخر تعریضی به آقای آوینی است تا جایی که من می دانم ایشان با علم غرب و حتی سینمای غرب تام و تمام مشکل نداشته و شاید بخش هایی را نقد می کرده است. یادم هست وقتی فیلم رقصنده با گرگ در سینماها نمایش داده می شد نقدی مثبت روی آن نوشته بود (اصلا مجله ش یادم نیست) و فک کنم از نظر اندیشه ای هم بعضی از متفکران غربی را قبول داشت حالا شاید روی بخش هایی از کلیت نظام فکری آنها نظرهایی داشته …در هر حال حیف از چننی معرفی یا ریویوی حرفه ای هست که با یک جمله تعریضی تمام بشه..سپاس از شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *