به خانه برمیگردیم…
«در خانه بمانید یا بمانیم!»؛ این شاید پُرتکرارترین عبارت آشنای اینروزها باشد؛ توصیهای کوتاه و ساده، هرچند در عمل تا حدی ملالآور، برای بالا رفتن احتمال رهایی از شر نوعی همهگیریِ نگرانکننده و عذابآور. همین آغاز برای این یادداشت، شاید آن را تاریخ مصرفدار کند یا نه، در وجهی دیگر نشانی از روزهایی سخت و عجیب در تاریخ بشریت در سراسر جهان را بر پیشانی آن برای همیشه حک کند. بههرحال، «خانه» امروز، بیشترین چیزی است که بشر مدرن، ناگزیر با آن دستبهگریبان شده است؛ با مفهوم، ماهیت، موقعیت و کارکردهای پیدا و پنهان آن. آن هم بعد از دههها افراط و دمیدن در شیپور فضای عمومی و شهر و خیابان و بهطور کل امر بیرونی.
«در خانه بمانید یا بمانیم!»؛ این شاید پُرتکرارترین عبارت آشنای اینروزها باشد؛ توصیهای کوتاه و ساده، هرچند در عمل تا حدی ملالآور، برای بالا رفتن احتمال رهایی از شر نوعی همهگیریِ نگرانکننده و عذابآور. همین آغاز برای این یادداشت، شاید آن را تاریخ مصرفدار کند یا نه، در وجهی دیگر نشانی از روزهایی سخت و عجیب در تاریخ بشریت در سراسر جهان را بر پیشانی آن برای همیشه حک کند. بههرحال، «خانه» امروز، بیشترین چیزی است که بشر مدرن، ناگزیر با آن دستبهگریبان شده است؛ با مفهوم، ماهیت، موقعیت و کارکردهای پیدا و پنهان آن. آن هم بعد از دههها افراط و دمیدن در شیپور فضای عمومی و شهر و خیابان و بهطور کل امر بیرونی.
مروری کتابشناختی بر ادبیات مطالعات خانه-۱
«در خانه بمانید یا بمانیم!»؛ این شاید پُرتکرارترین عبارت آشنای اینروزها باشد. این روزها درونیترین وجه زندگی اجتماعی یعنی خانه، همان ملازم مسئلهی خانواده که در کلیشه کوچکترین واحد جامعه در فصول درسی علمالاجتماع، خود را نشان میداد، حرف و بحث زمانه شده است.
آری، آنهمه تلاش برای احیای نهادِ شاید در معرض خطر خانواده در عصر جدید و آنهمه تولید رسانهایِ خانوادگی، و آنهمه چسبیدن خانه و وصف خانگی به نظامهای تازه دیداری-شنیداری در جهان (بیش از همه متبلور در عبارت یک دههی اخیرِ «شبکه نمایش خانگی»)، هیچکدام بهقدر اینروزها خانه را در مرکز توجهی پروبلماتیک قرار نداده بود. خانه و خانواده، فرع و تنوعی بود بر بیرون، بر شهر، بر کار و بر مدرنیته جهانشمول و صدالبته پُرشتاب؛ نوعی پایان ناگزیرِ روزانه برای شام شب، لمیدن جلوی تلویزیون و چرتزدنِ موبایلبهدستانه روی کاناپه. اما حالا، خانه، آغاز و پایان شده است. امنیتاش، نه آن امنیت صوری و گذرای صرفاً شبانه، که مسئلهای جدی برای سلامتی و بقا است.
این، مدخلی است بر ورود به مبحثی جذاب و همچنان بینارشتهای که درادامهی جدیشدن مسئله «فضا» و «فضامندی»ِ انسان معاصر و به تبعاش، شکلگیری حوزه «مطالعات فضا» در پیوستگی با تحولات علوم انسانی از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، در قالب نوعی «مطالعات خانه» یا «مطالعات فضای خانگی» قابل طرح و بررسی است و اینجا بهواسطه مروری کتابشناختی، ادبیات موضوعی و مفهومیِ آن بهقدرِ معرفی و طرح بحث، بیان خواهد شد.
سه کتابِ نظری
جهان خانگی ما، در خانه؛ انسانشناسی فضای خانگی و دگردیسی فضای خانگی؛ نمونههایی از دو سده اخیر، سه عنوان از کتابهایی هستند که بههمت زهرا (منیژه) غزنویان و توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فاصله سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ منتشر شدهاند. سه کتاب مهمی که بهترین نمونههای فعلاً موجود فارسی از ادبیات مطالعات خانه در فضای بینارشتهای ایران است. در این میان، جهان خانگی ما، یک کتاب تألیفی بهقلم زهرا غزنویان است که با زیرعنوان «بهسوی یک انسانشناسی فضای خانگی» با یک پیشگفتار و در قالب هفت فصل، سعی دارد پیوند رشته انسانشناسی با بحث مهم فضای خانگی را براساس منابع مختلف، صورتبندی کند. نویسنده تلاش داشته است که با بهرهگیری از منابع تصویری موجود و در نگاهی بینافرهنگی، این حوزهی جدید را به تجربهی انسانی در نقاط مختلف دنیا و ازجمله ایران گره زده تا زمینهای آشناتر برای طرح مباحث خود بسازد.
ضمن این توضیحات، دوگانههای مختلفی از نسبت خانه با تجربه انسانی ساخته میشود که میتواند راهنمای خوبی برای تنظیم ذهن و درک ساختارمند این شکل از مباحث تازه باشد. ازجمله دوگانهی خانه/ شهر، امر-فضای خصوصی/ امر-فضای عمومی، امر-فضای درونی/ امر-فضای بیرونی و حتی دوگانهای چون باشلار/ هایدگر بهعنوان دو متفکر-فیلسوف مهمی که به امر خانه از دو زاویه مختلف پرداختهاند. چونان که باشلار در فضایی عاطفی به خانه بهعنوان منبع خاطره، رؤیا و صمیمیت میپردازد و هایدگر، در نگاهی دیگر و بیشتر با خصلتی پدیدارشناختی، نوعی مکانمندی و فضائیت وجود انسان را در مفهوم سکونت و بهمیانجی خانه مطرح میکند. از همینجا شاید یک شکل تکاملیافتهتری از دوگانهای مهمتر هم برساخت میشود که همان خانه/مسکن است؛ اینکه از خانه میگوییم و وجه عاطفی-ارتباطی و خانوادگیِ آن یا از مسکن سخن میرانیم و دغدغههای سکونتهای دائمی و موقت و مشکلات و مسائل پیرامونی آن بهعنوان نوعی فرم اجتماعی.
همچنان که در دوگانه ژوزف بوی، یکی از محققان خانه، هم بهدرستی بیان شده است و او معنای خانه را میان دو تفکر باشلار و هاروی و در رفتوبرگشت بین دو مفهوم کلیدی «مخزن معانی» و «کالای سرمایهای» تحلیل میکند.
دو کتابِ دیگر از این مجموعه نظری، باز هم بهاهتمام و ترجمه زهرا غزنویان و با همراهی گروهی از مترجمینِ نسبتاً ثابتِ متعلق به این گروه مطالعاتی، دربرگیرنده مجموعهای منتخب از مقالات و جُستارهای جهانی از کتابهای مهم این حوزه در رابطه با وجوه مختلف مسئلهی خانه در تجربه انسانی از گذشته تا حال است. مقالات جذاب و جسورانهای که در فضایی عموماً اروپایی (با تمرکز ویژه بر تجربههای انگلستان، سوئد، بلژیک و یونان) و تا حدی آمریکایی-آفریقایی، پیونددهنده رشتههای مختلفی چون تاریخ هنر، تاریخ اجتماعی، مطالعات زنان، تاریخ طراحی، تاریخ معماری، انسانشناسی فرهنگی، قومشناسی، جامعهشناسی، جامعهشناسی مسکن، روانشناسی محیطی، مطالعات فرهنگ مادی، مطالعات مصرف و … است. در این میان، همچنان که از ایندست مطالعات بینارشتهای همچون آنچه در مطالعات زندگی روزمره و در بستر مطالعات فرهنگی و در حوزههای مجاوری چون مطالعات بدن، دیده شده، انتظار میرود، غیر از طرح دیدگاههای نظری و نگاههای کلان و ارائه صورتبندیهای کلی از مسائل دخیل در هر موضوع، بررسیهای موردی، جزئی و اصطلاحاً انضمامی از مسائلی خُرد و چهبسا بهظاهر پیشپاافتاده و کماهمیت، شکلی از جذابیت کاربردی به این نوع مطالعات میبخشد که کنکاش مستمر در تجربه زیسته در بستر هر جغرافیا، تاریخ و فرهنگی را تبدیل به امری لذتبخش و هیجانانگیز میکند و آن موضوع را از وضعیت صرفاً تئوریک و علمیِ محض، وارد جریان عادی زندگی و بهخصوص روایتهای برآمده از آن در جهت فهم ظرایف بیشترِ آن میکند.
عناوینی چون «پنجرههای هلندی؛ پاکدامنی و هرزگی زنانه»، «همه جزئیات دربارهی هال؛ یک مثال پاریسی»، «زندگی کلبهای روستایی» و «شیرینی خانه؛ طبقه، فرهنگ و زندگی خانوادگی در سوئد» میتوانند نمونههای خوبی از ایجاد نوعی از علاقه، کنجکاوی و وسوسه برای روبهروشدن با نگاههای تازه به اجزای خانه در بستر فرهنگهای مختلف باشند. اگرچه بستر تمام این جُستارها، فضای فرهنگ «دیگری» است، اما همین تلاشها میتواند انگیزه و دستمایۀ خوبی برای حرکت بهسمت نوعی مطالعات بومی در این زمینه هم باشد.
همچنان که با وجود فقر کتابهای ایرانی در این حوزه، لااقل در بخش مجلات، نشریۀ «روایت» در دو شمارۀ ده و دوازده خود در قالب دو پرونده ویژه با موضوعات «خانه پدری» و «سکونت»، سعی داشته است از خلال جُستارها و گفتوگوهایی، نوعی روایت ایرانی را در رابطه با تجربه زیسته مربوط به خانه و مسکن، برسازد. یا مجله «حق ملت» در شمارۀ چهارِ خود، به بحث مسکن بیشتر با رویکردی مدنی-اجتماعی پرداخته است و درنهایت، فصلنامه «ناداستان» در اولین شماره خود، مسئلهی خانه را در قالب جُستارهایی ترجمهای-تألیفی و در بستر مستندنگاریهای روزمره مورد توجه قرار داده است. همه این پروندههای مطبوعاتی، با توجه به فرم و رویکرد نشریاتشان که بیشتر به نوعی مجله-کتابهایی در قالب پرتره نزدیک هستند، از حیث آرشیوی و سندی، ارزشمند و قابل رجوع هستند و میتوانند در فقدان کتابهای مرتبط (حداقل تا اطلاع ثانوی)، نقش مؤثری ایفا کنند.
مشخصات کتابهای معرفیشده:
جهان خانگی ما؛ بهسوی یک انسانشناسی فضای خانگی/ نوشتۀ زهرا غزنویان/ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات/ ۲۹۰ صفحه
در خانه؛ انسانشناسی فضای خانگی/ مجموعۀ نویسندگان/ ویراستار: ایرین سیراد/ مجموعۀ مترجمان/ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات/ ۳۲۰ صفحه
دگردیسی فضای خانگی؛ نمونههایی از دو سدۀ اخیر/ نوشتۀ جری اسمیت و دیگران/ ترجمۀ زهرا غزنویان و دیگران/ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات/ ۳۲۸ صفحه