بهترین اثر فیلیپ راث از نگاه نویسندگان معاصر
فیلیپ راث در نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. به عنوان فرزند یک خانوادهی آمریکایی و نوهی یک خانوادهی اروپایی! بعدها اما، تبدیل به یکی از معتبرترین و پرآوازهترین نویسندگان آمریکا و جهان شد. چندی پیش، نیویورک تایمز، جمعی از داستاننویسان، منتقدان ادبی و مورخان را به چالش جذابی دعوت کرد: محبوبترین رمان فیلیپ راث از دید شما کدام است؟ به همین بهانه، در این مطلب، مروری کوتاه خواهیم داشت بر زندگی فیلیپ راث و ماندگارترین آثارش!
(مترجم)
(مترجم)
فیلیپ راث در نیوجرسی آمریکا به دنیا آمد. به عنوان فرزند یک خانوادهی آمریکایی و نوهی یک خانوادهی اروپایی! بعدها اما، تبدیل به یکی از معتبرترین و پرآوازهترین نویسندگان آمریکا و جهان شد. چندی پیش، نیویورک تایمز، جمعی از داستاننویسان، منتقدان ادبی و مورخان را به چالش جذابی دعوت کرد: محبوبترین رمان فیلیپ راث از دید شما کدام است؟ به همین بهانه، در این مطلب، مروری کوتاه خواهیم داشت بر زندگی فیلیپ راث و ماندگارترین آثارش!
بهترین اثر فیلیپ راث از نگاه نویسندگان معاصر
چقدر با زندگی و آثار فیلیپ راث، رماننویس پرآوازهی آمریکایی، آشنا هستید؟ به جرات میتوان گفت که او یکی از بزرگترین نویسندگان نیم قرن گذشتهی ادبیات آمریکاست. نخستین کتاب فیلیپ راث، خداحافظ کلمبوس و پنج داستان کوتاه بود. این مجموعه در سال 1959 منتشر شد و برای نویسندهاش جایزهی کتاب ملی آمریکا را به ارمغان آورد. با فاصلهی کمی پس از انتشار این مجموعه داستان کوتاه، نخستین رمان راث نیز منتشر شد. رها، اثری واقعگرایانه بود که به بازگو کردن مسائل اخلاقی و اجتماعی دهه 1950 میلادی آمریکا میپرداخت.
آثار راث همواره مورد توجه منتقدان قرار میگرفت. به همین دلیل، جوایز ادبی زیادی در کارنامهی حرفهای او به چشم میخورد. اگر بخواهیم به ویترین افتخارات او نگاهی گذرا بیندازیم، جایزهی فرانس کافکا در سال 2001، جایزهی ادبی منبوکر در سال 2011، جایزهی ادبیات پرنس آستوریاس در سال 2012 و جایزهی پن/فاکنر در سال 1993، مهمترین عناوینی هستند که به چشم میآیند. اما هیچوقت برنده نوبل ادبیات نشد.
تعداد زیادی از آثار فیلیپ راث به فارسی هم ترجمه شدهاند. از میان آنها میتوان به رئیس جمهور ما، زنگار بشر، خشم، یکی مثل همه، ننگ بشری، زوکرمن رهیده از بند، حقارت، نویسندهی پشت پرده، ارباب انتقام، شوهر کمونیست من، شبنشینی در پراگ و میراث اشاره کرد. چندی پیش، نشریهی نیویورک تایمز، تعدادی از نویسندگان مطرح جهان را به چالش جذابی دعوت کرد. آنها میبایست محبوبترین اثر فیلیپ راث (طبعاً از نگاه خودشان) را به خوانندگان و هوادارانشان معرفی میکردند.
گری اشتینگارت
گری اشتینگارت (Gary Shteyngart) نویسندهی آمریکایی است که دهه هفتاد میلادی در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا آمده است. بیشتر کارهای او در دستهی هجویات قرار میگیرند. یکی از مشهورترین آثار او، پوچی (Absurdistan) نام دارد. این رمان از طرف نشریات متعددی مثل تایم، نیویورک تایمز ریویو و واشینگتن پست در لیست ده کتاب برتر سال گنجانده شد. اما حدس میزنید که گری اشتینگارت از میان رمانهای فیلیپ راث کدام یک را برگزیده باشد؟
احتمالاً تعداد کمی از هواداران ادبیات و به خصوص، هواداران فیلیپ راث، به یاد شکایت پورتنوی بیفتند. اما این کتاب که در ژانویهی 1969 منتشر شد، در حافظه ی اشتینگارت جایگاه ویژهای دارد. او میگوید: «مادر و پورتنوی کوچک را به یاد میآورم که در کنار پنجرهی آشپزخانه ایستادهاند. دههی 1940 میلادی است – نیوآرک، نیوجرسی! مادر پورتنوی گفت: از پنجره بیرون رو تماشا کن، میبینی چقدر بنفشه؟ یه آخرالزمان واقعی! برای پورتنوی جوان این حرف مثل یک شعر بود. شاید هم اولین خط شعری که در زندگی شنیده بود. و من آن شعر را به خوبی به یاد میآورم.
من این کتاب را در روزگار نوجوانیام خواندم. شکایت پورتنوی برای من به مثابه یک راه فرار بود. فرار از زندان خانواده، تقدس مذهب و سختگیریها! رمان خندهداری بود که عصبانیکننده، بیهوده و ناامیدکننده هم به شمار میآمد. آنچه که از این رمان به یاد میآورم این است که پورتنوی بر سر پدر و مادرش، و حتی نیوآرک فریاد میزند و میپرسد: چرا این کار را با من میکنید؟ اما همزمان نیز زیر لب زمزمه میکند: چرا نمیتوانم دوستتان نداشته باشم!
فیلیپ راث در خشمگینترین و ناامیدترین لحظات زندگیاش هم به طرز خیرهکنندهای بالغانه رفتار میکند. حتی اگر تمامی دنیای اطرافش او را وادار به زانو زدن کنند هم او همانی است که بود. خاطرات زیادی مثل این دارم! خیلی بیشتر. واضح بگویم، در مورد پدر و مادرم صحبت میکنم!»
ریچارد فورد
ریچارد فورد رماننویس آمریکایی در سال 1996 برندهی جایزهی پولیتزر شد. از میان کارهای او، راک اسپرینگز به زبان فارسی توسط نشر ماهی ترجمه شده است. البته با عنوان آتشبازی. این نویسندهی صاحبنام، از میان تمامی آثار فیلیپ راث، نغمهی آمریکایی را برگزیده است. او میگوید: «این انتخاب سادهای است! گمان میکنم نغمهی آمریکایی در لیست شاهکارهای معاصر هر رماننویسی قرار داشته باشد. با این وجود، باید اشاره کرد که ساختار این رمان کمی متفاوت است.
سرعت پیشروی نغمهی آمریکایی کمی کند است. و به همین دلیل، خوانندگان را مورد سختترینِ آزمایشها قرار میدهد. با این حال، همین که خواندن کتاب را شروع کنید، سخت بتوانید آن را کنار بگذارید یا بیخیالش شوید. اعتقادات راث و هوش بی حدش، که با کمی خشم عجین شده است، در جای جای این رمان به چشم میخورد.»
استیون کینگ
با استیون کینگ آشنا هستید؟ نویسندهی آمریکایی و خالق بیش از 200 اثر ادبی در ژانر وحشت و تریلر! به گفتهی بسیاری از صاحبنظران، استیون کینگ پرفروشترین نویسندهی جهان است. تمامی رمانها و داستانهای او (به جز یکی) کماکان در حال انتشار و ترجمه شدن به زبانهای مختلف جهان هستند. جالب اینجاست که او هم نغمهی آمریکایی را انتخاب کرده است. کینگ میگوید:
«اگر بخواهم از بین بهترین رمانهایی که خواندهام یک لیست پنج اسمی را منتشر کنم، نغمهی آمریکایی قطعاً یکی از آن اسامی خواهد بود. در این داستان، یک نوع جاهطلبی حماسی نهفته است. تعداد بسیار کمی از آدمها هستند که میتوانند سالهای گذشته و تجربیات خود را به خوبی راث تحمل نمایند و تعریف کنند. این رمان را میتوان در زمرهی بهترین رمانهای آمریکایی طبقهبندی کرد.»
میچیکو کاکوتانی
خانم میچیکو کاکوتانی یکی از نامهای نه چندان آشنا در ایران به شمار میآید. او یک منتقد ادبی آمریکایی است. علاوه بر این، به عنوان رییس پیشین منتقدان کتاب نشریهی نیویورک تایمز هم شناخته میشود. با این اوصاف، حدس میزنید کدام کار فیلیپ راث را برگزیده باشد؟ پاسخ چندان هم سخت نیست! او هم نغمهی آمریکایی را بهترین اثر راث میداند.
میچیکو کاکوتانی میگوید: «راث در این کتاب به شرح اتفاقاتی که در بین جنگ جهانی دوم و جنگ ویتنام برای آمریکا و آمریکاییها افتاد پرداخته است. فیلیپ راث توانست با مهارتی خیرهکننده، ناپیوستگیهای تاریخ قرن 20 این کشور را به نمایش بگذارد. این کتاب، پرترهای فراموشنشدنی از یک خانوادهی آمریکایی، بیگناهیها و سرخوردگیهای آنان است. به یادتان میآورم که راث در مقالهای که در سال 1961 منتشر کرد، نوشته بود: زندگی آمریکایی چنان سوررئال شده است که دیگر در حیطهی کنترل رماننویسان هم قرار نمیگیرد.»
ران چرنو
ران چرنو روزنامهنگار، مورخ و زندگینامهنویس آمریکایی است. برای اینکه بیشتر با این نویسندهی کمتر شناخته شده (در ایران) آشنا شوید، به شما میگوییم که او برای کتاب «واشنگتن: یک زندگی»، در سال 2010 برندهی جایزهی پولیتزر شد. این نویسندهی زندگینامههای پرفروش، از میان تمامی رمانهای فیلیپ راث، تئاتر سبت (Sabbath’s Theater) را به عنوان اثر ماندگار انتخاب میکند.
او توضیح میدهد که: «برای من شوخطبعی و لطافت وصفناپذیر فیلیپ راث در هیچکدام از آثارش به اندازه تئاتر سبت مشهود نیست. برای سبت هیچ چیزی مقدس نیست و همین باعث شده است که تهدیدی قابلتوجه برای جامعه به شمار بیاید. شاید در این رمان، راث صبر ما را آزمایش میکند. کاری که خیلی از داستاننویسها جرات انجامش را ندارند. فراموش نکنید که راث میتوانست علیه جامعه عصبانی باشد و در قضاوتهای خود در مورد افراد هم بیرحم عمل کند. اما در انتها، او مردی است محافظهکار و عمیقاً عاشق مردم! ساده و سختکوش است و درست به همین دلیل، ما همیشه او را در یاد و خاطرهی خود زنده نگاه میداریم.»
توماس چترتون ویلیامز
توماس چترتون ویلیامز نویسنده و منتقد آمریکایی است. جالب است بدانید که ویلیامز نویسندهی همکار مجلهی نیویورک تایمز است. این نویسندهی جوان ننگ بشری را به عنوان بهترین اثر فیلیپ راث برگزیده است. داستان این کتاب در مورد زندگی کولمن سیلک است. مردی که به عنوان استاد یکی از دانشگاههای نیوانگلند زندگی خوبی دارد. اما پس از مرگ همسرش، تقریباً همه چیز را از دست میدهد و به داشتن عقاید نژادپرستانه متهم میشود! توماس ویلیامز میگوید: «روشهای زیادی برای سروسامان دادن به یک روایت درخشان وجود دارد. یکی از بهترین راهها – که راه من نیست – استفاده از روش راث است. خود را ارائه دادن! »
سخن گفتن در مورد بهترین اثر نویسندهی بزرگی همچون فیلیپ راث کاری تمام نشدنی به نظر میرسد اما شاید بهتر باشد این نوشته را با یادآوری یکی از تکاندهندهترین وقایع زندگی او به پایان برسانیم. سالها پیش، فیلیپ راث نامهای به مدیر ویکیپدیا مینویسد. در آن نامه از او میخواهد محتویات صفحهی مربوط به رمان زنگار بشر را اصلاح کند. در آن زمان، بر صفحهی ویکیپدیای زنگار بشر نوشته شده بود که این رمان، الهامی از زندگی آناتول برویارد است.
فیلیپ راث به این ماجرا اعتراض میکند و توضیح میدهد که رمان بر پایهی زندگی یکی از دوستانش به نام ملوین تومین (یکی از اساتید دانشگاه پرینستون)، نوشته شده است. حدس میزنید واکنش مدیر ویکیپدیا چه بود؟ نوشت: «اطلاع دارم که نویسنده، بزرگترین اختیاردار آثارش است. اما ما به منابع ثانویه برای تایید این مساله نیاز داریم!»
فیلیپ راث در یکی از روزهای ماه مارس سال 2018، بر اثر نارسایی قلبی در نیویورک درگذشت.
نسخه کامل این مقاله را در سایت نیویورک تایمز از اینجا میتوانید بخوانید.