برداشت آزاد
پاراگرافی از کتاب “لی لی و مایاکوفسکی” که نویسنده و گردآورنده کتاب بنگت یانگفلت با ترجمه علی شفیعی انتخاب شده است. متن را مطالعه کنید و برداشتی که از مطلب دارید را برای ما بنویسید: (برداشت آزاد)
“روز بیست و چهارم دسامبر تاتیانا در نامه ای به مادرش در پنزا می نویسد: «او مرا به خانه اش دعوت می کند به این امید که بیشتر باهم آشنا شویم.» مایاکوفسکی و تاتیانا از همدیگر خوششان می آید. مایاکوفسکی بعد از دیدارش با تاتیانا تا سه هفته برای لی لی نامه نمی نویسد.
او در دوازدهم نوامبر در پاسخ به سئوال لی لی که «چرا نامه نمی دهی؟» با تردید و از روی اکراه می نویسد که: «چه بگویم زندگی من این روزها در اینجا خیلی مسخره شده. اتفاق مهمی پیش نیامده اما مسائل پیش پا افتاده تا دلت بخواد.» و این «مسائل پیش پا افتاده» چیزی جز عشق جدید و بزرگ او نبود.”
8 دیدگاه در “برداشت آزاد”
سپاسگزارم
فکر کنم تشویق چند همسری به وسیله ی مایاکوفسکی
برداشت و نظر طراح این سرگرمی چیه؟
برداشت آزاد:
مردی که ظاهراً عاشق دو زن شده است.
دو زن که باهم فرق می کنند. یکی به نام تاتیانا که در یک خانواده معتقد و مذهبی بزرگ شده است و در تجربه گذشته اش شکست خورده و برای اینکه دوباره گذششته اش تکرار نشود با احتیاط بییشتر وارد رابطه جدیدش با مایاکوفسکی می شود در حالی که عاشق مرد هست.
زن دیگر به با نام لی لی که تنهایی و انزوا عامل وابسته تر شدنش به مایاکوفسکی می باشد در حالی که در گذشته همچین رابطه ای را تجربه نداشته است.
و مرد، با نام مایاکوفسکی که بخاطر مسائل نامشخصی، او جامعه را ترک کرده یا جامعه او را ترد کرده است و از اطراف خویش بیزار است و به صورت ناخودآگاه کمال گرا می باشد و با آرمان هایی که دارد به دنبال ایده آل های ذهنی خود هست و این دو زن قربانی ذهن ایده آلیست مایاکوفسکی شده اند و از نظر خودش دارد از جامعه انتقام می گیرد
پر شدن و خالی شدن
عاشق شدن و فارغ شدن
جاری شدن
پرشدن دوباره شکستن و
جاری شدن
…
آدمها کجای مسیر هستند
راستی چرا تاریخ ها همخوانی ندارد؟! سه هفته بعد از دیدار مایاکوفسکی و تاتیانا در ۲۴ دسامبر میشه ۱۴ ژانویه در حالیکه ۱۲ نوامبر میشه شش هفته قبل!!!
در مورد پرسش اول متاسفانه اصل متن این تداخل تاریخی را دارد. در مورد پرسش دوم قصد طراح گشت زدن در فضای لطیف مایاکووسکی و آشنا شدن مخاطبان با این اثر از او. بنا بر بستر تاریخی ما ایرانیان نویسنده های عاشقانه و لطیف ادبیات روسیه را کمتر می شناسیم و بیشتر نویسنده های اجتماعی و کنش گرا را سراغ داریم هدف معرفی بود.
مایاکوفسکی از لی لی خسته شده و حالا با تاتیانا می پرد. حتما بقیه داستان چیزی دارد که برای شما با بقیه عشقولانه های رایج فرق می کند. برای من اما فرقی ندارد. از یک زاویه بازتر احتمالا پای مردان و زنان بیشتری به قبل و بعد این ماجرا باز می شود که در گریز از ملال و پوچی مدام عاشق و فارغ می شوند و گرفتار یک دور باطل هستند. اگر عشق واقعیت داشت و توهم نبود، برای نگه داشتن دائمی مرد و زن کنار هم عقدنامه و قوانین سفت و سخت به وجود نمی آمد. به نظرم فیلم آنی هال (وودی آلن) و کتاب زوربای یونانی از جمله آثاری هستند که ساده ترین و واقعی ترین برداشت و نگاه را در مقوله عشق و عاشقی دارند.