سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

ادبیات پارانویای اورهان پاموک

(مترجم)

 

 

 

پارانویا موضوع اصلی پاموک و نیروی محرک سبک اوست. پاموک تو را وا می‌دارد با خواندن رمانش از میان لایه‌های سوءظن و شک عبور کنی. هیچ فاکتی، هیچ داستانِ پسِ‌پشتی، هرگز آن نیست که در ابتدا می‌نماید. پاموک گفته «ما ادبیات پارانویا داریم». اگر رمان‌های او واجد این خصیصه‌ی پسا‌مدرنیستی‌اند و تن به پایان‌بندی‌های معلوم و مشخص نمی‌دهند، اگر آن‌ها آن خصلتی را که رولان بارت «عشق به معنی» نام داده است ناکام می‌گذارند، دلیلش این است که در این رمان‌ها مرتب با دسیسه‌ها و ضددسیسه‌ها رویاروی می‌شویم. او حقیقتاً رمان‌نویسی است برای عصر «پساحقیقت». جودیت شولِویتس این نقد بر رمان «شب‌های طاعون» را نوشته و مقاله در شماره‌ی نوامبر ۲۰۲۲ نشریه‌ی «آتلانتیک» چاپ شده است.

 

 

 

 

 

شب‌های طاعون، رمان جدید اورهان پاموک، عمدتاً در مینقریا می‌گذرد، جزیره‌ای «افسانه‌ای» و «آن‌جهانی» در امپراتوری عثمانی ـــ «مروارید دریای مدیترانه‌ی شرقی»، آن طور که توریست‌ها و نقاش‌هایی می‌گویند که مسحور کوه‌های صخره‌ای و پایتخت سنگ‌صورتی‌اش شده‌اند که از دور می‌درخشد. اما در پس این دنیای خیالین اورینتالیستی نمونه‌ی خُرد یک امپراتوری‌ در آستانه‌ی سقوط است. در سال ۱۹۰۱ طاعونی در این جزیره در می‌گیرد. پاموک از بیماری همه‌گیر بهره می‌گیرد تا ناتوانی‌های این موجود سیاسی را افشا کند.

برمی‌گردیم به استانبول. سلطان یک مامور عالی‌رتبه‌ی بهداشتی، کیمیاگر سلطنتی را که از قضا متخصص قرنطینه است به این جزیره گسیل می‌کند.

مامور سلطان عثمانی بلافاصله به قتل می‌رسد. سلطان پزشک دومی، نوری بی، را می‌فرستد تا معمای قتل را حل کند و بکوشد مانع گسترش طاعون شود. اما همه‌ی اقدامات بهداشتی باید توسط سامی پاشا فرماندار عثمانی مینقریا تائید شوند که میزبانی خوش‌مشرب است و خودرایی لجوج، و تا مغز استخوان سیاسی.

 

نوری بی اخیراً با عموزاده‌ی سلطان شاهزاده خانم پاکیزه وصلت کرده، پس وقتی زوج سلطنتی به مینقریا می‌رسند، فرماندار سامی پاشا، بی‌خیال سرایت بیماری می‌شود و جمعیت انبوهی را برای مراسم استقبال باشکوهی گرد هم می‌آورد.

طاعون موجب نگرانی سامی پاشا نیست؛ او شایعات مربوط به همه‌گیری بیماری را توطئه‌ای می‌داند برای دامن زدن به تنش‌های میان دو گروه رقیب جزیره یعنی ترک‌ها و یونانی‌ها. او به رویکرد علمی به قتل مامور پیشین دربار عثمانی هم اعتقادی ندارد؛ صرفاً ۲۰ مظنون به قتل همه را به زندان می‌اندازد. سامی پاشا به نوری بی می‌گوید: «حتی آن که به نظر می‌رسد هیچ کاری به سیاست ندارد، ممکن است هزار توطئه و نیت شوم در سر داشته باشد.»

 

پاموک گفته است که او چندین دهه پیش به این ایده‌ی رمانی درباره‌ی طاعون فکر کرده است، در سال ۲۰۱۶ کار روی این یکی را شروع کرده، و شب طاعون را وقتی به پایان رسانده که دنیا درگیر کووید-۱۹ بوده است. پاموک همچنین به روزنامه‌نگاری گفته است «در دوران همه‌گیری بیماری، بسیاری چیزها درباره‌ی حماقت بشر آموختم.» اما او نمی‌خواست از طاعون برای بحث درباره‌ی حماقت بهره بگیرد. آن طور که او در سال ۲۰۲۰ توضیح داده است، چیزی که برایش جالب بود قرنطینه بود با قابلیتش برای منهدم کردن تمامی سامان نهادینه شده‌ی جوامع بشری.

تعطیلی‌های سراسری و دیگر اقداماتی که مردم دوست ندارند ــ که همه در شب طاعون اتفاق می‌افتند ــ به ناآرامی دامن می‌زنند و ممکن است به انقلاب یا کودتا بیانجامند، حتی به رشته‌ای از کودتاها.

او زمان رویدادهای رمانش را وقتی قرار داده است که اِعمال قرنطینه به معنای بستن بازارهای غذا، به آتش کشیدن محلات، و جمع کردن مبتلایان  در مناطق پرجمعیتی که تقریباً به طور قطع موجب مرگ‌شان می‌شود، است. پاموک به این ترتیب پرسش‌های بجایی درباره‌ی طبیعت دولت مطرح کند: اینکه دولت کی علی‌رغم خواست مردم به آن‌ها کمک می‌کند و کی بدل به یک دیکتاتوری می‌شود؟ و شهروندان از کجا می‌توانند این را بفهمند؟

 

اورهان پاموک
اورهان پاموک

 

 

در واقع نیز معلوم می‌شود توطئه در مینقریا بی‌داد می‌کند. در مراسم سوگند اعضای جدید هنگ قرنطینه، از فرماندار و اطرافیانش با بیسکویت زهرآلود پذیرایی می‌شود. هر که سعایت سلطان را بکند فوری متهم می‌شود که مامور بیگانه است، که احتمالاً همین طور هم هست. سوءظن‌های سلطان او را به موجودی خطرناک تبدیل می‌کنند، هر چند سوءظن‌های او کاملاً هم بی‌اساس نیستند؛ او سراسر عمر خود را صرف مقابله با کوشش‌هایی برای سوء قصد به جانش کرده است.

شاهزاده پاکیزه بهتر از هر کسی می‌داند که سوءظن سلطان چه اندازه خطرناک می‌تواند باشد. او پیش از وصلتش با نوری بی، زندانی سلطان بوده؛ بعد از این‌که سلطان قبلی ــ پدرش ــ از سلطنت عزل شده، او و خانواده‌اش در قلعه‌ای زندانی بوده‌اند. شاهزاده خانم پاکیزه فکر می‌کند که عمویش عامل قتل کیمیاگر دربار بوده و این‌که به احتمال زیاد سر او و همسرش بلایی می‌آید. نوری بی می‌گوید «در نتیجه‌گیری این قدر عجول نباش!» او از معدود کسانی است که به شیوه‌ی استقرایی اعتقاد دارد ــ درست مانند شرلوک هولمز. خودش دوست دارد این طور بگوید.

 

پارانویا موضوع اصلی پاموک و نیروی محرک سبک اوست. پاموک تو را وا می‌دارد با خواندن رمانش از میان لایه‌های سوءظن و شک عبور کنی.

 

هیچ فاکتی، هیچ داستانِ پسِ‌پشتی، هرگز آن نیست که در ابتدا می‌نماید. پاموک گفته «ما ادبیات پارانویا داریم» و اضافه کرده این ادبیات همان چیزهایی است که او می‌نویسد. اگر رمان‌های او واجد این خصیصه‌ی پسا‌مدرنیستی‌اند و تن به پایان‌بندی‌های معلوم و مشخص نمی‌دهند، اگر آن‌ها آن خصلتی را که رولان بارت «عشق به معنی» نام داده است ناکام می‌گذارند، دلیلش این است که در این رمان‌ها مرتب با دسیسه‌ها و ضددسیسه‌ها رویاروی می‌شویم. او حقیقتاً رمان‌نویسی است برای عصر «پساحقیقت».

وقتی پاموک خود را نویسنده‌ی پارانویا نامید، از کسان دیگری هم به عنوان استادان این ژانر نام برد ــ داستایوسکی، بورخس، اکو، پینچن ــ و بعد گفت که او نسبت به آن‌ها امتیازی دارد و آن این است که در کشوری بزرگ شده که «پارانویا را چون شیوه‌ی هستی‌اش مصادره کرده است.»

خب معلوم است که او از ترکیه صحبت می‌کند، ملتِ آشوب‌های سیاسی، کودتاهای نظامی (چهار کودتا از زمان تولد پاموک در سال ۱۹۵۲) و خشم و گفت‌وگوی مدام درباره‌ی توطئه‌های آشکار و پنهان علیه دولت. این توطئه‌ها همواره شبکه‌های در سایه‌ای بوده‌اند، بسیاری‌شان متشکل از افسران بلندپایه‌ای که متعصبانه به نخستین رئیس‌جمهوری هوادار مدرنیزاسیون ترکیه کمال آتاتورک وفادارند. تعجبی ندارد که سرمنشاء اصطلاح «دولت عمیق» را در ترکیه می‌توان یافت.

 

البته پاموک خیلی بیشتر از بسیاری از شهروندان ترکیه دلایلی برای احساس پارانویای دائمی دارد. در سال ۲۰۰۵ ــ یک سال پیش از این‌که برنده جایزه نوبل شود ــ او را به اتهام «انکار هویت ترکی» که در ترکیه جرم است و به خاطر این‌که در مصاحبه‌ای با یک روزنامه‌ی سوئیسی به نژادکشی ارامنه اشاره کرده بود، محاکمه کردند.

او در یک دادگاه نمایشی که گروهی از اوباش خشمگین دادگاه را قرق کرده بودند و به اتوموبیل او حمله کردند، محاکمه شد. (البته پرونده‌اش در نهایت مختومه اعلام شد.) و برای نوشته‌ی حاضر، او برای یک انکار و اتهام دیگر تحت تعقیب قضایی است: توهین به کمال آتاتورک در شب‌های طاعون که در سال ۲۰۲۱ در ترکیه منتشر شد.

[اتهام او این است که منظور از «میجر کامیل»، یکی از شخصیت‌های رمان، کمال آتاتورک است و پاموک به «بنیان‌گذار ترکیه‌ی نوین» اهانت کرده است. ]

 

شب‌های طاعون پاموک
شب‌های طاعون پاموک

 

 

آیا میجر کامیل ساخته شده برای تمسخر کمال آتاتورک؟ پاموک قطعاً می‌دانسته که با چنین سوالی روبه‌رو خواهد شد، و این امر لحن شومی به فصل‌های مربوطه داده است. این حقیقت دارد که میجر در برخی خصوصیات به رئیس جمهوری فقید ترکیه شباهت دارد.

آتاتورک بود که جنگ استقلال‌طلبانه‌ی ترکیه را هدایت کرد و نطق مشهوری را ایراد نمود که بعدها دانش‌آموزان ناچار بودند از بر کنند. کیش پرستش شخصیت آتاتورک کوهی از اشیاء کیچ در پی داشت ــ دکمه‌ها، ساعت‌ها و استیکرها، تی‌شرت‌ها، کفش‌ها و دیگر اشیاء آتاتورکی.

حتی ۸۴ سال بعد از مرگ او، عکس او را می‌توان در ویترین مغازه‌ها و سردر رستوران‌ها و خانه‌های مسکونی دید. آتاتورک همچنین یکی از رادیکال‌ترین انقلاب‌های فرهنگی تاریخ را پیش برد که به کمالیسم مشهور است. او اسطوره‌های پیشااسلامی ترکیه را زنده کرد، الفبای لاتین را جایگزین الفبای اسلامی کرد و عبا و عمامه را به نفع کلاه‌های غربی و کراوات و کت‌وشلوار، کنار گذاشت.

 

میجر هم کارهای مشابهی می‌کند. اما شباهت‌ها به همین جا ختم می‌شود. از نظر شخصیت‌ و روحیات، بنیان‌گذار داستانی مینقریای مدرن و «پدر ترکیه» (ترجمه‌ی لفظی آتاتورک) به دو کهکشان اخلاقی متفاوت تعلق دارند.

میجر کامیل یک آماتور است ــ شیرین، ایده‌آلیست، و بی‌اعتنا به وظایفش به عنوان رئیس جمهور. وقتی اعضای کابینه‌اش بر یورش به یک فرقه‌ی مسلمان که در برابر قرنطینه مقاومت می‌کند نظارت می‌کنند، میجر در قصرش در حال تحقیق درباره‌ی نام‌های مینقریایی است تا یکی را برای فرزندی که زنش حامله است انتخاب کند. اما زنش به طاعون مبتلا می‌شود و میجر او را در آغوش می‌گیرد تا بمیرد و بعد خودش هم می‌میرد.

آتاتورک اما از همان آغاز یک حرفه‌ای تمام‌عیار بود، سیاستمداری درخشان و در نهایت مستبدی بی‌رحم. او کسی نبود که خود را برای عشق به شهادت بدهد.

پاموک میجر را طوری طراحی کرده که شباهتش به آتاتورک قابل‌انکار باشد. اما شکی نیست که شب‌های طاعون هجو و تمثیل است. گوشه‌کنایه‌های نیش‌دارش به روش‌های رهبری عثمانی، انقلابی و ملی‌گرایانه به واقع انتقاد از آتاتورک، کمالیسم، و حتی دولت رئيس‌جمهور اردوغان هستند ــ نه انتقاد از یک شخصیت واحد.

 

یک سوم پایانی رمان جست‌وجویی است در دوران حکومت رهبر قدرتمند دیگری بر مینقریا. بعد از مرگ میجر و دو حکومت مستعجل، قدرت جزیره به مدت ۳۱ سال به دست رهبر قدرتمندی می‌افتد به نام مظهر افندی که در مقام «مفتش ارشد» در خدمت سامی پاشا بوده است. او با کودتای بسیار ظریف و نامحسوسی به قدرت می‌رسد که حتی نظر کسی را جلب نمی‌کند. 

رئیس جمهور مظهر سرگذشت میجر کامیل را به یک «اسطوره‌ی پیدایش» نو و یک ایدئولوژی ملی‌گرایی پیچیده تبدیل می‌کند. در مراسم پذیرش مقام ریاست جمهوری توسط او، دانش‌آموزان پرچم‌های مینقریا را تکان می‌دهند و دخترهایی که لباس سنتی مینقریایی به تن دارند به رقص‌های فولکلور می‌پردازند. بعد او هزاران نسخه از عکس‌های میجر و زنش را توزیع می‌کند.

داستان عشق و ازدواج آن‌ها که شاخ‌وبرگ بسیار به آن داده شده وارد کتاب‌های درسی می‌شود. موضوع این است که اگر رئیس‌جمهور مظهر بتواند خود را نگاهبان میراث میجر معرفی کند،، می‌تواند هر کاری می‌خواهد بکند.

و چیزی که او می‌خواهد استحکام بخشیدن به قدرتش است. موضوعی که برای مینا مینقر [راوی داستان در رمان شب‌های طاعون] آشکارا تلخ است.

 

او متوجه است که «کسانی که راجع به این اسطوره‌ها اما و اگر داشته‌اند، گفته‌اند که آن‌ها من‌درآوردی‌اند، یا صرفاً به اغراق‌های آن‌ها خندیده‌اند، غالباً سر از زندان در آورده‌اند.» به‌راستی رئیس‌جمهور مظهر «از زندان‌ها، اردوگاه‌های کار اجباری، و روش‌های مشابه برای وادار کردن لیبرال‌های جزیره به اطاعت استفاده می‌کند و در ضمن ارتش قدرتمندی سامان می‌دهد»

هشت دهه‌ی بعد، جانشینان رئیس‌جمهور مظهر، مینا مینقریا راوی رمان را به مدت ۲۱ سال از جزیره تبعید می‌کنند. شاید او در اعتراضاتش به رژیم زیاده‌روی کرده؛ شاید مرتکب جرایم دیگری شده است. در هر صورت وقتی از تبعید برمی‌گردد در کتابی که در سال ۲۰۱۷ نوشتنش را تمام می‌کند، حواسش هست که به کیش شخصیت میجر و حکومت باشکوه مینقریا ادای احترام کند.

 

در یک بیانیه مطبوعاتی که ناشر ترکیه‌ای شب‌های طاعون منتشر کرده، پاموک می‌گوید که شخصیت میجر «قهرمانی است با صفات پسندیده‌ی بسیار که محبوب مردم است،» و بنابراین هدف از این شخصیت این نبوده که نخستین رئیس‌جمهور ترکیه را مورد انتقاد قرار دهد. شاید. شاید هم پاموک حواس آزاردهندگانش را به سمت آدم اشتباهی هدایت کرده است. آن‌ها حواس‌شان نیست که نه میجر که رئیس‌جمهور مظهر همان رهبری است که بیشتر از همه به آتاتورک شبیه می‌شود؟ اما قطعاً آن‌ها فاقد ذکاوتی هستند که درک کنند رمان‌ها حرف‌شان را غیرمستقیم می‌زنند.

ما فرق یک حکومت مشروع را با یک دیکتاتوری از کجا بفهمیم؟ پاموک هزارتویی ساخته است پیرامون پاسخ به این سوال، و این البته برای خودش پاسخی است.

آن‌چه خواندید ترجمه‌ی کوتاه شده‌ی متن انگلیسی است. برای خواندن متن کامل می‌توانید به این لینک مراجعه کنید:

https://www.theatlantic.com/magazine/archive/2022/11/historical-fiction-political-satire-orhan-pamuk-nights-of-plague/671535/

 

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *