آداب و خلقیات ایرانیان به قلم یک سیاح ایرانی!
آداب و خلقیات ایرانیان به قلم یک سیاح ایرانی!
«بعد از ترجمه رباعیات خیام شاید هیچ کتاب انگلیسی به اندازه «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» ایران و ایرانی را بر سر زبان اروپاییان نینداخته باشد. میدانید که این کتاب به فارسی ترجمه شده است و مترجمش «میرزا حبیب اصفهانی» بوده، و بسیار خوب انشا کرده است. اگر آن را نخواندهاید حتما بخوانید و اگر هم خوانده باشید به یک بار دیگر خواندن میارزد»
کتاب پانزده گفتار، مجتبی مینوی، انتشارات توس، صفحه ۲۸۳
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی کتاب مهمی در ادبیات فارسی است و این اهمیت از چندین جهت است: نخست اینکه میرزا حبیب اصفهانی جزء نخستین مترجمان تاریخ معاصر ماست و به تبع آن ترجمهاش از سرگذشت حاجی بابای اصفهانی یکی از نخستین شاهکارهای ترجمه در زبان فارسی محسوب میشود. و دوم اینکه همانطور که استاد مجتبی مینوی در کتاب پانزده گفتار اشاره کرده کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی تاثیر زیادی در شناخت ایران و ایرانی در میان اروپاییان داشته است.
این کتاب همچنین در ادبیات طنز فارسی نیز جایگاه ویژهای دارد و از آنجا که میرزا حبیب اصفهانی در دوران جوانی به سرودن هجو و هزلهایی که بعضا به طنز نیز نزدیک میشده اشتغال داشته، در ترجمهی این رمان بینظیر، آثار علقهاش را به ادبیات منظوم فارسی میتوان دید. طوری که او همچون سعدی در گلستان هر جا که لازم دیده از ابیات و اشعار مناسب سخنش استفاده کرده است.
این کتاب هر چند از لحاظ چارچوب و ساختار شباهت زیادی به سرگذشت ژیل بلاس اثر آلن رنه لوساژ (که آن نیز توسط میرزا حبیب اصفهانی به فارسی ترجمه شده) دارد اما نثر یکدست، شیرین و روان مترجم و دقت و تیزبینی نویسنده روی ایران و عادات و اخلاقیات ایرانیها منجر به شاهکاری در ادبیات فارسی شده که هم در طنز نویسی و هم رماننویسی، اثری تاثیرگذار و مهم محسوب میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم این کتاب نقد طنازانه مشاغل و صنوف رایج در دوران فتحعلی شاه است. مشاغلی مثل دلاکی، قلیان فروشی، سقایی، درویشی، حکیم باشی، دلالی و…. از نگاه تیزبین جیمز موریه دور نمانده و به نوعی با قراردادن حاجی بابا در موقعیتهای مختلف به نقد مشاغل رایج آن دوران نیز پرداخته است. کاری که شاعران به وسیلهی قالبی به نام شهرآشوب انجام میدهند.
(شهر آشوب در اصطلاح ادبی به شعری گفته می شود که: اولاً شاعر در آن اکثر مردم و اهل شهری را مدح یا ذم کرده باشد؛ ثانیاً شاعر در آن به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حِرَف و صنعت ایشان پرداخته باشد. شهرآشوب گاهی برای شاعرش دردسرهایی را موجب میشده تا حدی که شاعر پس از سرایش یک شهرآشوب دربارهی ساکنان شهری مجبور به ترک بلد میشده!) و جالب اینجاست که سرگذشت حاجی بابا نیز با نقد ایران و عادات ایرانیان به نوعی مثل شهرآشوبهای دستهی اول و با نقد صنوف رایج در آن دوران هچون شهرآشوبهای دستهی دوم عمل میکند.
شاید به همین جهت بوده که جیمز موریه با رندی تمام در چاپ اول کتاب از درج نامش به عنوان نویسنده خودداری کرده و در چاپ دوم نیز بدون درج نامش تنها با نام مستعار «سیاح ایرانی» مقدمهای بر کتاب نگاشته.
جیمز موریه که خود به مدت شش سال در ایران به عنوان منشیگری سفارت انگلستان اقامت میکرده احتمالا برای در امان ماندن از عواقب نگارش کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی در مقدمهی آن عنوان میکند که این کتاب را یک ایرانی به نام حاجی بابا در پاسخ به لطفی که موریه در معالجهی بیماریاش داشته به او اهدا کرده و از او خواسته در فرنگستان منتشر کند.
موریه نیز هر چند به قول خودش در قبول این هدیهی ارزشمند اظهار امتنان میکند اما چشمش از فرط شادی جایی را نمیبیند و در نهایت پس از تعارفات مرسوم تاب آن همه اصرار را نمیآورد و خود را صاحب و مالک کتاب حاجیبابا میبیند!
جیمز موریه هر چند با این مقدمه جلوی انتقادات وارده به خودش را میگیرد اما جعفر مدرس صادقی به عنوان ویراستار نسخهی جدیدالانتشار که انتشارت مرکز از ترجمهی میرزا حبیب منتشر کرده از قول کلنل فیلات (کنسول انگلستان در کرمان) عنوان میکند:
«وقتی که دستنویس ترجمه فارسی «حاجی بابای اصفهانی» به شهر کرمان رسید و از روی آن نسخه برداری شد و با علاقه و اشتیاق فرآوان دست به دست میگشت و خوانده میشد، اهل فن بر این باور بودند که این کتاب اولین رمانی است که به زبان فارسی و به دست یک ایرانی نوشته شده و ایرانیانی که این کتاب را خوانده بودند هیچ بدشان نمیآمد که یک ایرانی که مهارت فراوانی در داستانسرایی دارد به این خوبی به عمق روحیهی شخصیتها فرو میرود و حالات و رفتار آنها را به طبیعیترین شکل ممکن بازگو میکند….
فیلات میگوید خوشحالی این دوستان ایرانی دیری نپایید و همین که متن انگلیسی کتاب از هند برای او فرستادند و او آن را به آنها نشان داد همگی جا خوردند و نظرشان نسبت به این کتب عوض شد. خوششان نیامد که «یک فرنگی توی کوک» آنها رفته باشد و «از صدر تا ذیل» همه را دست انداخته باشد.»
با همه اینها سرگذشت حاجی بابای اصفهانی بعد از گذشت حدود ۲۱۰ سال هنوز هم اثری خواندنی، شیرین، تاثیرگذار و ارزشمند در ادبیات فارسی محسوب میشود و جیمز موریه با وجود اینکه نگاه انتقادی به خلقیات ایرانیان داشته به ایرانیها و فرهنگ آنها دلبستگی نیز داشته و همین دلبستگی باعث شده که بعد از سالها همچنان کلامش مقبول طبع ایرانیان قرار گیرد. کتاب جیمز موریه شامل هشتاد گفتار بههم پیوسته است که سرگذشت حاجی بابا از زمان افتادن به اسیری به دست ترکمانان تا برگشتنش به دیار خود را شامل میشود.
آداب و خلقیات ایرانیان به قلم یک سیاح ایرانی!