سُخن كِلك هم سخنی است از آن دست سخنان كه دیگران آوردهاند و راندهاند؛ این هم سخنی است نیمهبریده كه عمر به پایان میرساند و به پایان نمیرسد. حدیثی است دیگر از زبان كِلكی دیگر، این حدیث از سر دردیست كه ما میگوئیم؛ اگرچه ما را از درد عشق با كس حدیث نیست و حاجتی نیست كه بر زبان آید؛ گریز و گزیری هم نیست جز آنكه در بیان آید و از كلكِ سیمین تراود و زاید.