یکی نبود یکی بود
یکی نبود، یکی بود. در زمان های جدید، آدمیزاد و بلبل و روباه و کلاغ و خیلی های دیگر آمدند توی ذهن نویسنده که قصه هایی تازه می خواهیم. نویسنده نوشت و نوشت اما این بار نه بز زنگوله پا گول می خورد و نه شیر سلطان جنگل بود و نه لاک پشت در مسابقه برنده می شد… و این طوری شد که نویسنده ماند و قصه هایی که نه قصه بودند و نه قصه نبودند. و این طوری شد که کلاغه به خانه اش رسید، اما قصه ی ما به سر نرسید.