وقتی یکی از نزدیکان به خاطر ماجرایی از جمع خانواده حذف میشود و یا به دلیلی ناگزیر به جدایی است، برای سایرین چه اتفاقی میافتد؟ حالا در کتاب کی برمیگردی داداش جان علیاشرف درویشیان این اتفاق با رفتن و دستگیری برادر بزرگتر رخ میدهد.
کتاب درباره یک خانواده فقیر در کرمانشاه است. داستان کوتاهی در مورد یک دختربچه ۷-۸ساله که با اتفاقاتی نظیر دستگیری، زندان و شاید مرگ «داداش جان» خود مواجه میشود و حس و حالش در این کتاب 28 صفحهای که با کاغذهای کاهی منتشر شده بود، بیان میشود.
«داداش جان» بزرگترین و باسوادترین فرد زندگی او است. داستان در مواجهه با دستگیری «داداش جان» به روایت زندگی این خانواده فقیر در کرمانشاه میپردازد. خانوادهای که در سرما و گرسنگی روزگار میگذرانند. کتابی که تمام مشخصههای یک زندگی فقیرانه را روایت میکند و مواجهه و پذیرش آدمهای قدیمی مثل مادر و تلاش برای تغییر جوان (داداش جان) را از زاویه دید یک دختر 7-8 ساله بیان میکند. گرچه داستان از زبان کودکی 7-8 ساله بیان شده است اما برای خواندن آن کودکان سوم دبستان به بعد پیشنهاد میشود.
هرچند نمیتوان از علی اشرف درویشیان نوشت و به دیگر کتابهای کودک او که هرکدام داستانی از رنج و سختی کودکان نیازمند را بازگو میکند اشاره نکرد، کتابهایی همچون روزنامه دیواری مدرسه ما، آتش در کتابخانه بچهها، نوباوه،گل طلا و کلاش قرمز، شبگیر، ابر سیاه هزار چشم، رنگینه که البته بعدتر آن را در یک مجموعه با عنوان قصههای آن سالها در نشر چشمه منتشر کرد.
درباره نویسنده
علیاشرف درویشیان روایتگر زندگی مردم فقیر و حاشیهنشین است که در آثار کودکانهاش زندگی کودکان فقیر و حاشیهنشین را روایت میکند.
درویشیان سال ۱۳۲۰ به دنیا آمد، در سال ۱۳۴۵ به تحصیل در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه تهران مشغول شد و سپس کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی را دنبال کرد اما همزمان در دانشسرای عالی تهران در رشته مشاوره و راهنمای تحصیلی هم درس میخواند و پس از تحصیل در دانشسرا معلم بچههای روستایی شد. او با جلالآل احمد و سیمین دانشور آشنا شده بود و این فرصتی بود تا به نوشتن داستان بپردازد.
هرچند اولین تجربههای نوشتن خود را در زندان دیزلآباد داشت، تجربههایی که منتشر نشد اما رگههای این حق خواهی در تمام آثار او نمود پیدا کرد. از طریق قصههای مادربزرگش با افسانهها آشنا شده بود و در کنار نوشتن به گردآوری و بازنویسی افسانهها نیز همت گماشت.
علی اشرف درویشیان هم برای بزرگسالان مینوشت و هم برای کودکان. داستانهای بزرگسال و کودک او دنیای مشترکی دارند که حاصل دغدغههای خود اوست، دغدغهی عدالت. او نویسندهای سیاسی بود که پیش از انقلاب به خاطر نوشتههایش چند بار زندانی شد و پس از انقلاب نیز همچنان فعال بود و مینوشت. سرانجام در سال ۱۳۹۶ درگذشت. درویشیان مدال لاکپشت پرنده را به خاطر یک عمر فعالیت دریافت کرد.
سالهای ابری (۴ ج در دو مجلد)، سلول ۱۸، روز اول تعطیلی، از این ولایت (کتابی که سبب شد به زندان بیفتد و بیش از 15 ماه در زندان بماند)، از ندارد تا دارا، آبشوران (این کتاب که شامل داستانهای بهم پیوسته است را با نام لطیف تلخستانی نوشته بود و پس از انقلاب آن را در نشر چشمه منتشر کرد)، درشتی، فصل نان (یکی از داستانهای این کتاب با عنوان عشق و کاه گل آن چنان تاثیری بر نیکی کریمی داشت که آنرا دستمایه فیلم آتابای کرد و سعی کرد تا این عشق نوجوانی و خالص را تداعی کند)، همراه آهنگهای بابام و فرهنگ افسانههای بابام نام برخی از آثار اوست.
بخشی از کتاب کی برمی گردی داداش جان
*از آن طرف اتاق داداش سعید را از رختخواب بیرون آورده بودند، روبه زمین خوابانده بودند، در حالی که صورتش رو کف اتاق قرار داشت از پشت به او دستبند زده بودند. تمام بدنش را میگشتند، حتی دست تو پیژامهاش هم بردند. بعد زیر تشک او را گشتند. دو نفر از مامورها رفتند توی آشپزخانه و چون هوای آشپزخانه سرد بود تند تند میآمدند دور چراغ جمع میشدند.
* بگو ببینم داداش تو حرفی از لنین میزند.
من گفتم: توی خانه ما وازلین هست که داداشم میخرد و ننه به دستهای منو مریم میزند.
ولی تابحال برای ما لنین نخریده.
من نمیدانم لنین برای چه خوب است.